بازگشت

بازار آزاد


بازار از ديدگاه ساموئلسون و نوردهاوس سازوکاري است که به وسيله آن، خريداران و فروشندگان با تعامل آزاد، قيمت و مقدار کالا يا خدمات را تعيين مي کنند. قيمت ها هماهنگ‌کننده تصميمات توليدکنندگان و مصرف‌کنندگان در بازار است. قيمت هاي بالا مشوق توليدکننده است و مصرف‌کننده را به کاهش مصرف سوق مي دهد. قيمت هاي پايين مشوق مصرف بيش‌تر و کاهش توليد است. چرخ لنگر سازوکار بازار، قيمت است. با تعامل فروشندگان و خريداران در همه بازارها (کالا، کار، سرمايه)، يک اقتصاد بازاري به طور هم‌زمان سه مسئله اقتصاد؛ يعني «چه توليد»، «چگونه» و «براي که توليد» را حل مي کند. ادعا مي شود که رقابت، فرايند مسلط در بازار است و هدف از رقابت نيز کارايي اقتصادي است. رقابت به مفهوم تلاش براي پيروزي بر رقيب در دستيابي به امتيازهاي اقتصادي، هم‌چون شغل خوب، دستمزد بالا، ترفيع ها، کالاها و خدمات دلپذير و امنيت در سنّ پيري است. در رقابت، يک عنصر داروينيسم اجتماعي وجود دارد. زندگي مسابقه تلاش است و در آن، تنها شايسته ترين فرد از نظر نيرو به قلّه مي رسد. آزادي فردي، مالکيت خصوصي و فعاليت به انگيزه نفع شخصي از نهادهاي اساسي نظام سرمايه داري هستند که به رقابت تنازع بقايي شکل مي دهند. کارل پولاني تأثير چنين سازوکار رقابتي بازار در بستر دو نهاد اقتصادي مالکيت خصوصي و بازار کار مبتني بر قرارداد استخدام و مزدبگيري را بر انسان و نيروي کار چنين توصيف مي کند:

اگر به سازوکار (مکانيسم) بازار اجازه دهيم که تنها هدايت‌کننده سرنوشت انسان و محيط زيست طبيعي او باشد، نتيجه چنين کاري تخريب جامعه خواهد بود؛ چرا که کالاي ادعايي «نيروي کار» نمي تواند به اين سو و آن سو پرتاب شود، بي محابا و با بي احتياطي مورد بهره کشي قرار گيرد يا حتي بي‌استفاده [بيکار] رها شود، بي آن که خود انسان را ـ انساني را که از قضا حامل اين کالاي ويژه است ـ به شدت تحت تأثير قرار دهد. نظام سرمايه داري با بي مصرف کردن نيروي کار يا مصرف بي پرواي آن، با هستي فيزيکي، رواني و معنوي موجودي به نام انسان ـ موجودي که جدايي ناپذير از نيروي کار است ـ بازي مي کند. موجود انساني با از دست دادن چتر حمايتي نهادهاي فرهنگي خود و با قرار گرفتن در معرض اثرات زيان بار اجتماعي، به نابودي کشيده مي شود. انسان ها قرباني بي ساماني هاي شديد اجتماعي شده و با کشيده شدن به ورطه تباهي، انحراف، جنايت و گرسنگي، گرفتار مرگ مي گردند.