معاد و مقصد
حرکت هستي و به ويژه حرکت انسان در هستي به سوي هدفي نهايي چشم دارد. اين هدف نهايي بازگشت به محضر خداوند بزرگ است. سعادت قصوي و نيز مجازات مناسب براي برخي جرائم تنها و تنها در قيامت امکان دارد. بديهي است فرض معاد و قيامت و اعطاي پاداش به نيکوکاران و مجازات بدکاران در فرض جهان بيني و هستيشناسي الهي متصور است و الا ماديگرايان، جهان را کهنهکتابي ميدانند که اول و آخر آن افتاده و همهاش در دنياي طبيعي و مادي خلاصه ميشود.
باورداشتن به معاد و اعتقاد به پايان الهي هستي، سبب ميشود تا انسان در تمام اقدامات خود خداوند و دستورات او را در نظر داشته باشد و به خود و ديگران ظلم نکند و از مسير حق خارج نشود. ساحران، پس از آنکه به حقانيت موسي پي بردند، در برابر فرعون ايستادند و چنين گفتند:
(اًِنا نَخافُ مِن رَبٍّنا يَوماً عَبُوساً قَمطَرِيراً) (دهر/10)
ما از روز قيامت که روزي گرفته و سياه و دردناک است ميترسيم.
با يک آيه، که جامع مراحل هستي از آغاز تا پايان است و به عنوان جمعبندي اين بحث به شمار ميرود، بحث مربوط به هستيشناسي را به پايان ميبريم.
(کَيفَ تَکفُرُونَ بِاللهِ وَ کُنتُم أَمواتاً فَأَحياکُم ثُمَّ يُمِيتُکُم ثُمَّ يُحيِيکُم ثُمَّ اًِلَيهِ تُرجَعُونَ) (بقره:28)
مردم چگونه کافر ميشويد به خدا و حال آنکه شما مرده بوديد و خدا شما را زنده کرد و ديگر بار بميراند و باز زنده کند و عاقبت به سوي او باز خواهيد گشت.