بازگشت

آسيب شناسي وضع موجود


آنچه هم‌اکنون در دنيا مي‌گذرد، از جنبههاي گوناگون با عدالت در تعارض است. اگر حرکت بر مدار ارزش‌هاي غير ديني‌، ملاکي براي تشخيص مسير عادلانه از غير عادلانه باشد، جهان امروز در اختيار کساني است که تمام کوشش آنان مبتني بر «خودمحوري» استوار است. اصل «تنازع بقا» و همراه بودن «قدرت و حقيقت»، از اصولي است که پايه رفتار سياسي، فرهنگي و اقتصادي اين افراد را تشکيل مي‌دهد. تثبيت حق «وتو» براي پنج کشور قدرتمند دنيا، حمايت از اسرائيل، حمله به کشورها، دست‌اندازي به ثروت‌هاي جهاني، استخدام شعارهايي مثل مبارزه با تروريزم و امثال آن در جهت تأمين منافع خود، از مهمترين مصداقهاي ظلم‌هاي نهادينه شده در جهان امروز است.

مي‌توانيم ظلم‌هايي را که امروز در سطح جهان به چشم ميخورد در حوزه رهبران، قوانين، ساختارها و عملکردها نشان دهيم. رهبران حاکم بر دنيا ويژگي‌هاي لازم براي رهبري را ندارند. خداوند به صراحت فرموده است که (لا ينال عهدي الظالمين) بر اين اساس، ستمگران شايستگي رهبري جوامع را ندارند؛ در حالي که عمده کارگزاران سياسي امروز دنيا، در حال ستمگري به خود و ديگران هستند. قوانين حاکم بر دنيا نيز، به دليل اين که از سرچشمه‌هاي سکولاريستي برخاسته است‌، در بسياري از جنبهها با قوانين الهي مغايرت دارد. اين قوانين باعث شده است تا روز به روز فاصله و نابرابري ميان ملت‌ها و کشورهاي فقير و غني افزوده شود. عملکردهاي ظالمانه باعث شده است تا محيط زيست به مخاطره افتد. عرصه‌هاي رقابت به نفع قدرتمندان است. بنابراين در حالي که در برخي از کشورها انواع بهره‌مندي‌ها رايج است، در برخي از مناطق شاهد گسترش گرسنگي، فقر و انواع بيماري‌ها هستيم. مي‌توانيم بگوييم آنچه ابليس به خداوند متعال گفت‌، محقق شده است: (قال رب بما اغويتني لأ‌زينن لهم في الأ‌رض و لأ‌غوينهم اجمعين).

بنابراين اگر از نگاه کلان به مسائل جهان امروز بنگريم، نمي‌توانيم بگوييم عدالت در جهان امروز برقرار است. حاکمان مسلط بر جهان امروز نيز چنين ادعايي ندارند، بلکه مي‌توانيم به صراحت بگوييم ظلم در جهان امروز برقرار است. ظلم در سطح رهبران و کارگزاران، ظلم در سطح قوانين و مقررات، ظلم در سطح ساختارها و نهادها و ظلم در سطح عملکردها. اگر نظامي مثل جمهوري اسلامي، يا مردمي مثل مردم فلسطين و لبنان و عراق نيز بخواهند در مقابل اين ظلم‌ها بايستند، به شديدترين شکل با آنها برخورد مي‌شود.

جهاني شدن، مبارزه با تروريزم، دفاع از حقوق بشر، مبارزه با گسترش سلاح‌هاي کشتار جمعي و اتمي، دفاع پيشگيرانه و تأمين امنيت جهاني، شعارها و بهانه‌هايي است که در خدمت نهادينه کردن اين ظلم‌ها قرار دارد. در واقع، مي‌توانيم بگوييم حکومت امروز جهان در دست جريان «مغضوبين» است و جريان «صراط مستقيم» در اقليت به سر ميبرد. جريان «ضالين» نيز اسير تبليغات مغضوبين است.