هدايت انسان در جهت قرب به خدا
در اين باره آيات زيادي وجود دارد که برخي از آنها را ذکر ميکنيم:
(کتابٌ انزلناه اليک لتخرج الناس من الظلمات الي النور بأذن ربهم الي صراط العزيز الحميد) (ابراهيم/1)
قرآن کتابي است که ما آن را به سوي تو فرو فرستاديم تا مردم را از هر تيرگي و تاريکي برهاني و آنان را به نور برساني؛ البته اين رهانيدن از ظلمتها و رساندن به نور، به دستور و اجازه پروردگار آنان ميباشد.
(الله ولي الذين آمنوا يخرجهم من الظلمات الي النور) (بقره/257)
خدا ولي کساني است که ايمان آوردهاند، آنها را از تاريکيها به سوي نور ميبرد.
در آيه اول، نوراني ساختن مردم را به رسول اکرم (ص) نسبت داد و در اين آيه به خدا؛ زيرا انسان کامل، خليفه خدا است و به اذن و اراده خدا عمل ميکند و نه به اصالت. [1] .
(هو الذي بعث في الأميين رسولاً منهم يتلوا عليهم آياته و يزکيهم و يعلمهم الکتاب و الحکمه و ان کانوا من قبل لفي ضلال مبين) (حج / 2)
اوست خدايي که ميان عرب اُمي پيغمبري بزرگوار از همان مردم برانگيخت تا بر آنان آيات الهي را تلاوت کند و آنها را پاک سازد و شريعت و احکام کتاب آسماني و حکمت الهي بياموزد با آن که پيش از اين، همه در ورطه جهالت و گمراهي بودند.
(الذين ان مکناهم في الارض اقاموا الصلوه و آتوا الزکاه و امروا بالمعروف و نهوا عن المنکر) (حج/41)
آنها (مؤمنان و ياوران الهي) کساني هستند که هر گاه در زمين به آنها قدرت بخشيدهايم، نماز را به پا ميدارند و زکات را ادا ميکنند و امر به معروف و نهي از منکر مينمايند.
تعبير به «مکناهم في الارض» به معني قدرت بخشيدن به مؤمنان در روي زمين است و بنابراين به تشکيل دولت و هدف و رسالت دولت و نظام سياسي در نزد مؤمنان اشاره دارد. [2] .
(وعد الله الذين آمنوا منکم و عملوا الصالحات ليستخلفنهم في الارض کما استخلف الذين من قبلهم و ليمکنن لهم دينهم الذي ارتضي لهم و ليبدلنهم من بعد خوفهم امناً يعبدونني لا يشرکون بي شيئاً) (نور/55)
و خدا به کساني که از شما بندگان ايمان آورد و نيکوکار گردد، وعده فرمود که در زمين خلافت دهد (و به جاي امتهاي گذشته اقتدار بخشد) چنانکه امم صالح پيامبران سلف جانشين پيشينيان خود شدند و علاوه بر خلافت، دين پسنديده آنان را (که اسلام واقعي است) بر همه اديان تمکين و تسلط عطا کند و به همه مؤمنان پس از خوف و انديشه از دشمنان ايمني کامل دهد که مرا به يگانگي، بيهيچ شائبه شرک و ريا پرستش کنند.
همانطور که ملاحظه مينماييد، آيه شريفه به صراحت يکي از ثمرات تشکيل حکومت صالح را عبادت خداوند و حذف شرک دانسته است.
(وَ ما خَلَقتُ الجِنَّ وَ الا ًِنسَ اِلا لِيَعبُدُونِ) (ذاريات/56)
جن و انس را نيافريدم مگر براي عبادت.
اگر عبادت فلسفه آفرينش انسان است، نميتواند فلسفه تأسيس نظام سياسي اسلام نباشد.
همچنين خداوند متعال در آياتي که سرگذشت پيامبران را يادآور شده و سخنان آنان را خطاب به مردمشان نقل کرده است، اين پيام را از زبان همه آنها به مردمشان آورده است که:
(يا قَومِ اعبُدُوا اللهَ ربي وَ ربکم). [3] .
بنابراين نظام اسلامي موظف است در جهت تقرب مردم به سوي خدا و نفي موانع عبوديت تلاش کند.
پاورقي
[1] عبدا جوادي آملي، ولايت فقيه، ولايت فقاهت و عدالت، قم، نشر اسرا، 1378، ص 101.
[2] آيتالله ناصر مکارم شيرازي، پيام قرآن، ج 10، قم، مدرسه الامام علي بن ابيطالب (ع)، چاپ دوم، 1375، ص 35.
[3] در سوره اعراف، آيات 59، 65، 73 و 85 اين پيام به ترتيب از زبان هود، صالح و شعيب آمده است. هم چنين در سوره مائده، آيه 72 از زبان مسيح خطاب به قومش آمده است. در سوره هود، آيه 50، 61 و 84 از زبان هود، صالح و شعيب مجدداً تکرار شده است و در سوره نحل، آيه 36 خداوند متعال اين پيام را پيام همه پيامبران معرفي کرده است: (وَ لَقَد بَعَثنا فِي کُلٍّ أُمَّهٍ رَسُولاً أَنِ اعبُدُوا اللهَ).