نتيجه گيري درباره عدالت و امنيت
همانگونه که گفته شد، عدالت و امنيت از برترين و مقدمترين نعمتها و دستاوردهايي است که توسط امام موعود به بشريت، آنهم در فراخناي گيتي هديه خواهد شد. انقلاب مصلحانه حضرت براي تکميل ديانت، رسالت نبوي و امامت اصلاحگرايانه امامان معصوم (ع) ميباشد. امامتي که با خودکامگي و اختناق و سرکوب خودکامگان ستمگر و چيره به فرجام نيکوي خويش نرسيد. امام عصر (ع) اين نهضت را به پايان خواهند برد و همه اقوام و ملل و فرد فرد انسانها بدون هيچگونه تبعيض و گزينشي طعم شيرين عدالت و امنيت مهدوي را خواهند چشيد. اسلام دين فراگير خواهد شد و در جايگاه عادلانه و بايسته خود خواهد نشست و تشيع و شيعيان از آفات و بليات و آسيبها محفوظ و در کمال امنيت، توان روزافزون و استقرار و حاکميت خواهند يافت. بشر و تمام ساکنان و جنبندگان آسمانها و زمين با آغوشي باز و خشنودي بدين حکومت تن خواهند داد. قريه و شهر امن قرآني و الهي در سايه عدالت گستري حضرت مهدي محقق خواهد گرديد و جانشيني زمين به صالحان و پارسايان خواهد رسيد و ايمان به عنوان سرچشمه اصلي امنيت، بر قلبها و جانها طمأنينه و آرامش را حکمفرما خواهد ساخت. حيات سيئه بشري، جاي خود را به حيات طيبه و حسنه خواهد داد.
آسمانها و زمين نيز با پيشهکردن عدالت، همه بهرهها و نعمتهاي خود را براي استفاده بشر، تقديم مينمايند و ترس و هراس و ناامني و بيعدالتي جاي خود را به آرامش و قسط و عدل خواهد داست.
امنيت در زمان ظهور حضرت مهدي، امنيتي غالب بر عدالت و در سايه شمشير، سرکوب و خودکامگي و اجبار نيست، بلکه بر رويکرد و مشي الهي و انساني استوار است و از مشروعيت، مقبوليت و حقانيتي مبتني بر رضايت و پذيرش کامل مردم سود ميبرد. همين امر به جذب بيشتر قلبهاي مردم به سوي امام عصر و نهضت جهانشمول ايشان خواهد انجاميد و حتي بدکاران نيز راه خوبي و رستگاري در پيش خواهند گرفت.
عدالت مهدوي حکم ميکند، ملاک گزينش کارگزاران، قوميّت پرستي و قبيلهگرايي نباشد. برعکس، در گزينش آنها، اصلح بودن، شايستگي و کارداني لحاظ شود. همچنانکه امام (عج) در انتخاب اصحاب سيصدوسيزدهگانه خود، اين ملاحظات را در نظر گرفته و آنها را از کشورها و شهرهاي مختلف و با هدايت الهي انتخاب مينمايد. عدالت و امنيت چه در انديشه اسلامي و چه در عصر مهدوي در تعامل مستقيمي با يکديگر قرار داشته و عدالت، خاستگاه و بستر امنيت است. حضرت (ع) با رعايت مساوات و استحقاقهاي افراد بشر، خيرات مشترک را ميان مردم توزيع نموده و با حکميّت و قضاوت بر مبناي الهام و علم الهي خويش، زمينه هرگونه حکومت و داوري ناعادلانه و خطاآميز را از بين ميبرد. بدينوسيله، زمينههاي نارضايتي و اعتراضهاي مردمي را که بيثباتي و ناامني را در پي دارد، از ميان بر ميدارد. در آن دوران، در دل مردم بهجاي اشمئزاز از حکومت، مهر و محبت جايگزين ميشود.
با اميد به طلوع هرچه زودتر چنين عصر شکوفا و بالندهاي، با اين دعا، نوشتار حاضر را به پايان ميبريم: «اللهم انا نرغب اليک في دوله کريمه، تعزبها الاسلام و اهله و تذل بها النفاق و اهله...».