بازگشت

عدالت و امنيت، دستاورد فراگير حکومت مهدوي


بنابر روايات، بشر در دوران حيات زميني خود، تا قيام قائم آل محمد (عج)، اسير پراکندگي، دشمني و جنگ خواهد بود. اين دوران که مي‌توان آن را دوران پراکندگي، نابرابري و ناامني ناميد، با ختم شدن به ظهور مهدي موعود و طلوع خورشيد عدالت و امنيت، فرجامي خوش خواهد يافت. بنا به آيه 55 سوره نور، پارسايان، به رهبري امام عصر (عج) خليفه خدا شوند و دين حاکم گردد. در اين صورت، بنا به وعده الهي، امنيت جاي ترس را مي‌گيرد و بندگان خدا به خشنودي و خوشبختي حقيقي دست خواهند يافت. اثر اين عدالت و امنيت فراگير، چنان است که طبيعت نيز بر سر مهر خواهد آمد و با پيشه کردن عدالت، همه گنج‌هاي خود را براي انسان رو خواهد کرد.

نکته قابل تأمل آن است؛ با اين که اخبار و روايات بيانگر هرج و مرج و چيرگي بي‌عدالتي و ناامني در عصر پيش از ظهور است، ولي به نظر مي‌رسد اين شرايط به‌صورت مطلق در همه جهان حاکم نباشد. لذا اين باور انحرافي که مي‌بايستي براي شتاب بخشيدن به ظهور حضرت، به افزايش فساد و ناامني کمک کرد، کاملاً مردود و مخالف اسلام است. مگر نه اين‌که خود امام عصر (عج)، حضور خود را در عصر غيبت به خورشيد پشت ابر تشبيه مي‌نمايد، [1] يا در روايتي ديگر مي‌فرمايد:

«به‌درستي‌که من مايه امان اهل زمين هستم؛ هم‌چنان‌که ستارگان مايه امنيت اهل آسمان‌ها هستند». [2] .

ده‌ها روايت از پيامبر و امامان وارد شده که خود و اهل بيت را مايه امان ساکنان زمين به شمار آورده‌اند. [3] بدين ترتيب، حضور امام عصر (عج)، چه به‌صورت غايب و چه به‌صورت ظاهر و در زمان قيام، مايه بارش فيض و نعمات الهي به سوي مردم است. طبيعي است که در دوره حکومت مهدوي اين جريان به کمال خود خواهد رسيد و همه موانع موجود بر سر اتصال فيض ميان خداوند و مردم ـ از طريق امام برطرف خواهد شد. البته آن هنگام، مردم اين واسطه خير و نعمت نامرئي را به صورت مرئي و آشکارا ديده و لمس خواهند کرد.

همه امامان شيعه در زمان خود چنين واسطه فيضي بوده‌اند، اما متأسفانه به‌دليل اختناق زمانه و سرکوب خودکامگان چيره از يک سو و هواپرستي و گمراهي مردم از سوي ديگر، نتوانستند بشريت را به کمال و غايت تکامل الهي و انساني خويش رهنمون سازند. بنابراين مي‌توان گفت، ميان امام عصر (عج) و ديگر امامان معصوم (ع) در اين زمينه تفاوتي نيست، ولي به خواست خداوند، امام موعود کسي است که رسالت پيامبر (ص) و طرح اصلاحي ديگر معصومان در اکمال دين و دستيابي به عدالت و امنيت و ديگر فضايل را به نتيجه نهايي مي‌رساند. رواياتي که اثباتگر اين مدعا است بسيار فروانند. مثلاً امام زين‌العابدين (ع) مي‌فرمايد:

ما امام مسلمانان و براهين الهي بر جهانيان و سرور مؤمنانيم. ما رهبر شريف‌ترين مسلمانان و... مايه اَمان ساکنان زمين هستيم؛ همان‌گونه که ستارگان مايه امان و حفظ آسمان‌ها هستند. ما کساني هستيم که خداوند به‌واسطه ما آسمان را از سقوط به روي زمين نگه داشته است و اين به اجازه خداوند بستگي دارد. خداوند توسط ما زمين را از اين‌که اهلش را نابود کند، نگه داشته است و به‌واسطه ما باران مي‌فرستد و رحمت خويش را بر مردم مي‌گستراند و به‌واسطه ما برکات زمين خارج و ظاهر مي‌شود و اگر ما بر روي کره خاکي نبوديم، زمين اهل خود را فرو مي‌برد. [4] .

امامان پاک ما به دليل جو اختناق حاکم بر زمان خويش، آرمان‌هاي خود را در دوره قيام قائم (ع) جست‌وجو مي‌کردند؛ هم‌چنان‌که امام علي (ع) درباره عدالت‌گستري و ايمني عصر ظهور و سرشاري آن دوره از عدالت و امنيت ديگر برکت‌ها مي‌فرمايند:

ولو قام قائمنا لانزلت السماء قطرها و لاخرجت الارض نباتها و ذهبت من قلوب العباد و اصطلحت السبع والبهائم حتي تمشي المرأه بين العراق الي الشام لاتضع قدميها الا علي النبات و علي رأسها زينتها، ولايهيجها سبع و لاتخافه. [5] .

اگر به تحقيق، قائم ما قيام کند، به واسطه ولايت و عدالت او، آسمان آن‌چنان که بايد ببارد مي‌بارد و زمين نيز رستني‌هايش را بيرون مي‌دهد و کينه از دل‌هاي بندگان زدوده مي‌شود و ميان دد و دام آشتي برقرار مي‌شود؛ به گونه‌اي که يک زن ميان عراق و شام پياده خواهد رفت و آسيبي نخواهد ديد و هر جا قدم مي‌گذارد، همه سبزه و رستني است و بر روي سرش زينت‌هايش را گذارده و نه ددي او را آزار دهد و نه بترساند.

رواياتي از اين دست بسيار فراوانند که در زير به چند نمونه از آن‌ها که از پيامبر (ص) نقل شده اشاره مي‌کنيم:

مردي از اهل‌بيت من خروج خواهد نمود و به سنت من عمل مي‌کند و خداوند براي او از آسمان برکاتش را فرو مي‌فرستد و زمين برکت‌هايش را خارج مي‌سازد. به‌واسطه وي، زمين همان‌گونه که از ستم و جفاکاري پر شده، از برابري و داد سرشار مي‌شود... [6] .

اگر از عمر دنيا تنها يک شب باقي مانده باشد، خداوند آن شب را به اندازه‌اي طول خواهد داد، تا مردي از اهل‌بيت من به حکومت برسد... او زمين را از قسط و عدل پر مي‌کند همان‌گونه که پيش از آن از ستم و جفاکاري پر شده بود. وي خواسته و مال را برابر پخش مي‌کند و خداوند در آن هنگام بي‌نيازي را در دل‌هاي اين امت قرار مي‌دهد.... [7] .

از اين دسته روايت‌ها به‌خوبي فهميده مي‌شود که در حکومت جهانشمول حضرت مهدي، عدالت و امنيتي فراگير در همهجاي دنيا برقرار مي‌شود و تنها مسلمانان از اين فيض و رحمت خداوندي بهره‌مند نمي‌شوند، بلکه اين بهره‌مندي به همه ساکنان زمين مي‌رسد؛ زيرا در سراسر گيتي، «گنج‌ها بيرون آورده خواهد شد و شهرها و روستاهاي شرک فتح مي‌شود.» [8] در چنين حکومتي، عدالت و امنيت و همه بهره‌هاي آسمان و زمين، بي‌تبعيض، نصيب همگان خواهد گرديد. هم‌چنان‌که امام حسين (ع) در فراز مهمي مي‌فرمايد:

... اذا قام قائم، العدل وسع وسعه عدل البر و الفاجر.

هنگامي که قائم قيام مي‌کند، عدل گسترده مي‌شود و اين گستردگي عدالت، نيکوکار و فاجر را در بر مي‌گيرد. [9] .

بدين ترتيب بهره حکومت جهانشمول و عدالت‌گستر و امنيتمحور حضرت مهدي، نه تنها شامل مسلمانان و غيرمسلمانان و اقليت‌هاي گوناگون مي‌شود، بلکه حتي بدکاران آن‌ها را هم در بر مي‌گيرد. البته از روايات چنين بر مي‌آيد که حسنات و جاذبه حضرت مهدي و نهضت عدالت‌گستر او باعث جهانشمولي ديانت اسلام و اصلاح بدکاران و روي‌آوري تمام مردم جهان به اسلام خواهد شد. يکي از شواهد اثبات اين مدعا روياتي است از امام صادق (ع). از ايشان درباره تفسير آيه هشتاد و سوم سوره آل عمران که مي‌فرمايد: «با آن‌که هر که در آسمان‌ها و زمين است خواه و ناخواه سر به فرمان او نهاده است» [10] پرسش شده است. امام (ع) در پاسخ اظهار مي‌دارند که اين آيه درباره زمان قيام قائم (ع) است که در آن هنگام در کره خاکي، جايي باقي نمي‌ماند مگر آن‌که در آن نداي شهادتين (لااله‌الا‌الله و محمد رسول‌الله) شنيده شود. [11] .

از سويي, با توجه به اين‌که در طول تاريخ، بسياري از بي‌‌عدالتي‌ها و خون‌ريزي‌ها و ناامني‌ها متوجه شيعيان بوده است، دوران امام قائم (ع)، عصر قدرت و ايمني و رفع بلا و مصايب از شيعيان است. توان دفاعي آنها بسيار بالا مي‌رود و حکومت زمين و سروري آن به ايشان خواهد رسيد. امام زين‌العابدين (ع) در اين باره فرموده است:

اذا قام قائمنا اذهب الله عن شيعتنا العاهه، و جعل قلوبهم کزبر الحديد و جعل قوّه الرّجل منهم قوّه اربعين رجلاً و يکونون حکام الارض و سنامها.

هنگامي که قائم ما قيام کند، خداوند آفات و بيماري و بلايا را از شيعيان ما دور مي‌سازد و قلب‌هاي آنان را به مانند پاره‌هاي آهن مي‌گرداند و قوت و توان مردان ايشان را به اندازه چهل مرد افزون مي‌کند. در آن هنگام شيعيان حاکمان زمين و سروران آن خواهند گشت. [12] .

با وجود اين، در عصر حکومت مهدي، همه مردم از امنيت و عدالت فراگيري برخوردار خواهند بود و عدالت در بيش‌ترين حد و به صورت کامل و تمام اجرا مي‌شود. در آن هنگام استيفاي حقوق به صورت قطعي صورت خواهد گرفت و در قضاوت‌ها و محاکم، ديگر امکان هيچ خطا و اشتباهي پيش نخواهد آمد. زيرا امام (ع) خود ميان مردم زندگي مي‌کند و بر آن‌ها حکومت و قضاوت خواهد کرد. قضاوتي که بدون نياز به بيّنه و اِماره صورت مي‌گيرد و اين حکومت و قضاوت متکي به الهام الهي و بر همين مبنا متکي بر علم امام است. بدين ترتيب امام (ع) از مردم درخواست بينه و شاهد نمي‌کند و به مانند داوود و سليمان حکم واحدي مي‌نمايد. [13] بر همين مبنا، عدالت و اداي حقوق به صاحبان آن به شکل قطعي صورت پذيرفته و کاملاً و بدون هيچ شبه و خطايي انجام مي‌گردد.

از ديگر نشانه‌ها و شاخصه‌هاي مهدوي که موجب پديد آمدن امنيت، آرامش و ثبات سياسي، اجتماعي و اقتصادي مي‌گردد، تقسيم درست و برابر و مبتني بر استحقاقِ بيت‌المال و اموال مشترک عمومي است. هم‌چنان‌که امام باقر (ع) مي‌فرمايد:

وقتي قائم اهل بيت قيام کند، [بيت‌المال] را با مساوات تقسيم مي‌کند و نسبت به شهروندان عدل مي‌ورزد. پس هر کس او را اطاعت کند، خدا را اطاعت کرده است و سرکشي نسبت به او همانند سرکشي و گناه نسبت به خدا است. [14] .

نکته بسيار مهم در مبحث حکومت عدالتمحور و امنيت‌گستر مهدوي اين است: اگرچه حضرت ولي‌عصر (ع) فاتح شهرهاي شرک هستند و حتي چهره ترسيمي ايشان در روايات و هنگام قيام به گونه‌اي است که همواره شمشير بر دوش دارند، واقعيت اين است که قيام امام (ع) قيامي نظامي و ميليتاريستي و متکي بر اجبار و سرکوب نيست. بنابراين، نبايد امنيت و عدالتي کاذب و در سايه شمشير برقرار شود. قيامِ مصلحانه ياد شده، نهضتي ايماني، اسلامي و انساني براي رهانيدن همه بشر از زنجيرهاي نفساني و موانع و بندهاي بي‌شماري است که بر دست و پاي انسان فعلي از سوي طاغوت‌ها زده شده و تکامل و کمال بشري را راکد کرده يا به پسرفت و قهقرا کشانده است. حرکت اميدبخش و زندهکننده حضرت، که با پرچم ايمان و عدالت صورت مي‌پذيرد، در نهايت مشروعيت و رضايت عمومي صورت مي‌گيرد و با پذيرش همگاني همه ساکنان زمين و آسمان و حتي حيوانات و جنبندگان عالم هستي تحقق مي‌يابد و همه با مباهات و خشنودي به آن تن مي‌دهند. در اين ميان، فرقي ميان ديانت‌ها، نژادها، قوميت‌ها و هويت‌هاي گوناگون مردم گيتي نيست؛ چرا که نهضت مهدوي، حرکتي جهان‌گستر و عالمشمول براي نجات و رستگاري همه بشريت است. بديهي است عدالت گستري حضرت مهدي (ع)، خود زمينه‌هاي تقويت و پايندگي مشروعيت حکومت ايشان و جذب دل‌هاي بيش‌تر مردم را به دنبال خواهد داشت. پيامبر اکرم (ص) درباره اجماعي بودن پذيرش حکومت حضرت مهدي (ع) مي‌فرمايد:

... فيملأ الارض عدلاً و قسطاً کما ملئت ظلماً و جوراً يرضي عنه ساکن السماء و ساکن الارض... [15] .

... يملا الارض عدلاً کما ملئت جوراً يرضي بخلافته اهل السموات و اهل الارض والطير في الجو... [16] .

... پس زمين را از عدل و قسط پر مي‌کند؛ همان‌گونه که از ستم و جفاکاري پر شده بود. هم ساکنان آسمان و هم ساکنان زمين از او خشنود هستند....

زمين را همان‌گونه که از ستم پر شده بود، از عدل سرشار مي‌کند. اهل آسمان‌ها و اهل زمين و پرندگان آسمان به خلافت او رضايت مي‌دهند.

از ديگر ويژگي‌هاي عدالت مهدوي و جهانشمولي بدون تبعيض حرکت مصلحانه امام مهدي (ع) اين است که ايشان اصحاب خود را با هدايت الهي و بر اساس لياقت و شايستگي، نه از يک نقطه خاص که از کشورها و شهرها‌ي گوناگون بر مي‌گزينند. اين امر نشانگر آن است که حرکت امام (ع) مختص ناحيه يا کشور خاصي نيست، بلکه متعلق به همه جهانيان است تا آنان با آغوش باز و خشنودي اسلام را پذيرا باشند و دستورهاي آن را سرمشق زندگي رستگارانه خود قرار دهند.

پيامبر گرامي اسلام درباره عدالتگستري و هم‌چنين اصحاب حضرت مهدي (ع) فرموده است:

مهدي يحکم بالعدل و يامر به يصدق الله عزوجل و يصدق الله في قوله يخرج من تهامه حين تظهر الدلائل والعلامات و له کنوز لاذهب و لافضه الا خيول مطهمه و رجال مسوّمه يجمع الله له من اقاصي البلاد علي عده اهل بدر ثلاثمائه و ثلاثه عشر رجلاً معه صحيفه مختومه فيها عدد اصحابه باسمائهم و بلدانهم و طبايعهم و حلاهم و کناهم کدادون مجدون في طاعته. [17] .

مهدي به عدالت حکم نموده و به آن امر مي‌کند. خداوند عزوجل او را و کلامش را تصديق مي‌نمايد و هنگامي که نشانه و علامت‌ها آشکار مي‌شوند، از مکه خروج مي‌نمايد. وي داراي گنج‌هايي از طلا و نقره نيست، بلکه گنج‌هاي او اسب‌هاي خوش اندم و نيکومنظر و مردان مشخص شده‌اي هستند که خداوند آن‌ها را براي وي از دورترين بلادها جمع‌آوري کرده است که تعدادشان به عدد اهل جنگ بدر، سيصدوسيزده نفر مرد است؛ و صحيفه‌اي همراه مهدي است که در آن اصحاب وي با ذکر اسامي، کنيه‌ها، کشورها، محل سکونت و حتي نوع طبايعشان آمده است، اينان در راه اطاعت او کوشا بوده و رنج و سختي مي‌کشند.

بدين ترتيب مي‌توان استنباط کرد که در حکومت جهاني مهدوي، حقي از کشورها يا به عبارتي بهتر، ايالت‌هاي اين حکومت در هر کجاي گيتي ضايع نمي‌شود. عدالت مهدوي و اسلامي ايجاب مي‌نمايد که در محيطي با ثبات و سرشار از آرامش و فارغ از هر گونه نزاع، اقوام، کشورها و مليت‌ها، شايستگان و نخبگان متصف به صفات لازمه اسلامي را به کارگزاري و مديريت ايالات خويش، در چارچوب حکومت جهاني حضرت مهدي بگمارند.

از مواهب گوناگون اين حکومت، هم‌چون امنيت به گونه‌اي مساوي با ديگران بهره‌مند شوند.


پاورقي

[1] «و اما وجه الانتفاع بي في غيبتي فکالانتفاع بالشمس اذ غيبها عن الابصار السّحاب»، بحارالانوار، ج 52، ص 92.

[2] «واني امان لاهل الارض کما ان النجوم امان لاهل السماء»، همان، ج 78، روايت 1، باب 30، ص 380.

[3] قال رسول الله (ص): «واهل بيتي امان لاهل الارض»، همان، ج 23، روايت 64، ص 37، باب 1.

[4] همان، ج 23، روايت 10، باب 1، ص 5.

[5] همان، ج 10، ص 104؛ تحف‌العقول، ص 110. در نسخه تحف العقول حديث اين‌گونه روايت شده که اين زن بر روي سرش زنبيل را قرار داده است.

[6] بحارالانوار، ج 51، روايت 25، ص 82.

[7] همان، روايت 35، ص 84.

[8] قال رسول‌الله (ص): المهدي من ولدي... يستخرج الکنوز و يفتح المدائن الشرک»، همان، باب 18، ص 96.

[9] همان، ج 27، روايت 24، باب 4، ص 90.

[10] «وله اسلم من في السموات والارض طوعاً و کرهاً»، آل عمران/ 83.

[11] «اذا قام القائم (ع) لايبقي أرض الاّ نودي فيها بشهاده ان لااله‌الا‌الله و أنّ محمداً رسول‌الله»؛ ميزان‌الحکمه، ج 1، روايت 1247، ص 294، (به‌نقل از تفسير نورالثقلين، ج 1، ص 362).

[12] ميزان‌الحکمه، ج 1، روايت 1240، ص 293. (به‌فعل از مشکوه الانوار، ص 80).

[13] قال اباعبدالله (ع): «اذا قام قائم آل محمد عليه و عليهم السلام، حکم بين الناس بحکم داود لايحتاج الي بينه يلهمه الله تعالي فيحکم بعلمه»؛ بحارالانوار، ج 14، روايت 23، باب 1، ص 14.

قال ابي جعفر (ع): «انه اذا قام قائم آل محمد حکم بحکم داود و سليمان لايسال الناس بينه»؛ همان، ج 23، روايت 28، باب 4، ص 85.

[14] «اذ قام قائم اهل البيت قسم بالسويه و عدل في الرعيه فمن اطاعه فقد اطاع الله و من عصاه فقد عصي الله»، همان، ج 52، روايت 103، باب 27، ص 350؛ هم‌چنين ر.ک: همان، ج 51، روايت 15، ص 81.

[15] همان، ج 51، روايت 15، ص 81.

[16] همان، باب 8، ص 91؛ همان، باب 17، ص 95.

[17] همان، ج 52، ص 310، روايت 4، باب 27.