بازگشت

مفهوم و جايگاه امنيت


امنيت از مقوله‌هاي اساسي است که وجود آن در تمام ابعاد زندگي بشري به گونه‌اي قابل لمس و مؤثر احساس مي‌شود و از ديرباز تا کنون در حيات انساني منشأ تحولات و دگرگوني‌هاي فراوان شده است. ريشه لغوي اين واژه از ثلاثي مجرد «امن»، و با مشتقاتي مانند «ايمان»، «ايمني» و «استيمان» است. اين واژه را به مفهوم اطمينان، آرامش در برابر خوف، تفسير، تعريف و ترجمه کرده‌اند که تا حدود زيادي به واقعيت نزديک است و شامل دو بعد ايجابي و سلبي در تعريف امنيت مي‌شود. از يک سو اطمينان، آرامش فکري و روحي و از سوي ديگر فقدان خوف، دلهره و نگراني ـ که موجب سلب آرامش و اطمينان مي‌گردند ـ از کاربردهاي ديگر اين واژه است. [1] هم‌چنين امنيت از موضوعات بسيار مهمي است که در قرآن و روايات به گستردگي آن اشاره شده است. صورت فارسي و عربي اين کلمه به اَشکال «امنيت» و «امنيه» در متون اسلامي موجود نيست و بيش‌تر توجه به اين موضوع با عبارات و مشتقاتي از ثلاثي مجرد «اَمِنَ» صورت پذيرفته است.

در مجموع از ريشه يا کلمه «امن»، 62 کلمه مشتق [2] شده است و حدود 879 بار در قرآن به کار رفته که از اين تعداد کار برد، 358 مورد در آيات مکي و 521 مورد در آيات مدني است. [3] .

پيوند معنايي ناگسستني اين اصطلاح با کلمه‌هاي اسلام، ايمان و مؤمن نشان‌دهنده اهميت فوق‌العاده مفهوم امنيت است. مفهومي که علاوه بر قرآن و روايات، به وفور در ادعيه اسلامي و شيعي ديده مي‌شود. آن‌چه بديهي است در اين مجال مختصر امکان پرداختن به کليه ابعاد سياسي، اجتماعي، اقتصادي، قضايي و... امنيت، نه وجود دارد و نه لازم است.

اما به صراحت مي‌توان اذعان داشت، اين مفهوم در منابع اسلامي، داراي عرصه وسيعي بوده و قلمروهاي فردي و اجتماعي و زمينه‌هاي داخلي و خارجي، فکري و روحي، اخلاقي و اعتقادي، دنيايي و آخرتي را در بر مي‌گيرد و با شاخص‌هاي ايجابي و سلبي، از هر دو زاويه قابل تعريف و دسترسي است و البته اين امر نسبي است؛ نه مطلق. تابع وضع و امکانات و توانايي‌هاي هر فرد و جامعه است و نبايد آن را صرفاً به امکانات و تجهيزات نظامي، با اندازه‌هاي مادي و فيزيکي يا مقولات اقتصادي و مانند آن تعريف کرد. بلکه مفهومي عميق‌تر، ظريف‌تر و فراگير‌تر از موضوعات ياد شده داشته و بر ابعاد روحي، فکري، فرهنگي، اخلاقي، معنوي و اعتقادي و ارزش‌هاي الهي نيز اتّکا و وابستگي کامل دارد. قرآن و روايات بيانگر اين نکته بسيار مهم هستند که هرگونه امنيتي و در هر بعد از ابعاد آن، در ايمان و اعتقادات معنوي و الهي ريشه دارد و هر گونه ناامني در هر عرصه‌اي، بالاخره ريشه‌اش به بي‌ايماني و صفات متقابل ايمان مانند مشرک، کفر، ظلم، استکبار و... برمي‌گردد. هم‌چنين مؤمن و صفات ايماني، اصلي‌ترين خاستگاه صدور کُنش‌هاي امنيت‌زا است. مي‌توان گفت، بستر‌سازي حيات معنوي طيبه و حسنه براي تربيت و تهذيب افراد، چه در حوزه رفتارهاي فردي و چه در عرصههاي اجتماعي و دوري آن‌ها از حيات سيئه و غير ايماني، اصلي‌ترين ساز و کار تأمين امنيت است. حال، چه در نظام اسلامي باشد، چه در عصر مهدوي و حکومت آخرزمان حضرت مهدي (عج). اين نظام بايد تلاش کند با تشويق حيات مؤمنانه و پشتيباني از مؤمنان و مقابله با دشمنان جبهه ايمان، امنيت و عدالتي همه جانبه و فراگير را براي همه شهروندان جامعه اسلامي و حتي غيرمسلماناني که در پناه آن زندگي مي‌کنند، فراهم نمايد. البته اين کار بايد بدون غفلت از زندگي دنيايي و با تأمين نيازهاي اين جهاني باشد تا بتواند زمينه ورود سرشار از عافيت و سلامت و ايمن از عذاب را به زندگي آن جهاني و اخروي آماده سازد. مشخص است که تا پيش از ظهور، انجام کامل و بهينه اين امور توسط حکومت‌هاي دنيايي امکان پذير نيست و اين‌گونه آرمان‌هاي عالي الهي و بشري به صورت کامل، تنها در عصر حکومت مهدي (عج) محقق خواهد شد.

در قرآن کريم، آيات بسياري درباره اهميت امنيت و جايگاه والاي آن در زندگي فردي، اجتماعي اقتصادي و... انسان وارد شده است که به کوتاهي، نمونه‌هايي از آن‌ها آورده مي‌شود:

الف) قرآن يکي از اهداف برقراري حاکميت خدا و جانشيني صالحان و طرح کلي امامت را تحقق امنيت معرفي کرده است:

(وعدالله الذين آمنوا منکم و عملوا الصالحات ليستخلفنهم في الارض کما استخلف الذين من قبلهم و ليمکنن لهم دينهم الذي ارتضي لهم و ليبدلنهم من بعد خوفهم امناً يعبدونني ولايشرکون بي‌شيئاً ((نور: 55)

«خداوند به کساني از شما که ايمان آورده و کارهاي شايسته کرده‌اند، وعده داده است که حتماً آنان را در اين سرزمين جانشين [خود] قرار دهد، همانگونه که کساني که پيش از آنان بودند جانشين [خود] قرار داد و آن ديني که برايشان پسنديده است به سودشان مستقر کند و بيمشان را به ايمني مبدل گرداند [تا] مرا عبادت کنند و چيزي را با من شريک نگردانند.»

علامه طباطبايي درباره اين آيه فرموده است:

اين آيه وعده جميل و زيبايي است براي مؤمنان که عمل صالح هم دارند. به آنان وعده مي‌دهد که به زودي جامعه صالحي مخصوص به خودشان برايشان درست مي‌کند و زمين را در اختيارشان مي‌گذارد و دينشان را در زمين متمکن مي‌سازد و امنيت را جايگزين ترسي که داشتند مي‌کند؛ امنيتي که ديگر از منافقين و کيد آنان، و از کفار و جلوگيري‌هايشان بيمي نداشته باشند، خداي را آزادانه عبادت کنند و چيزي را شريک او قرار ندهند. [4] .

بدين ترتيب، قرآن به گروهي از مسلمانان که داراي دو صفت ايمان و عمل صالح هستند و به ياري خداوند، حکومت جهاني مستضعفان را تشکيل خواهند داد، نويد امنيت و از ميان رفتن همه اسباب ترس و وحشت را داده است.

ب) بنا به آيه (و اذ قال ابراهيم رب اجعل هذا البلد آمنا ((ابراهيم: 35) حضرت ابراهيم هنگام بنا نهادن کعبه، به اين نياز فطري توجه کرد و از خداوند خواست آن سرزمين را از نعمت «امنيت» برخوردار سازد. خداوند نيز، بنا به آيه ?و اذ جعلنا البيت مثابه للناس و امناً? (بقره: 125)، آن‌جا را خانه امني براي مردم قرار داد.

اين ويژگي چنان عزيز است که موجب منّت پروردگار بر آدميان بوده و او را شايسته سپاس بندگي مي‌کند. [5] پروردگار جهان به همين سرزمين اَمن، براي بيان کيفيت آفرينش انسان سوگند ياد مي‌کند. [6] با اجابت دعاي حضرت ابراهيم، خداوند هم امنيت تکويني به مکه داد؛ زيرا شهري شد که در طول تاريخ حوادث ناامن کننده کم‌تري به خود ديد و هم امنيت تشريعي عطا کرد؛ زيرا به فرمان الهي همه انسان‌ها و حتي جانوران در اين سرزمين در امن و امان هستند. شکار حيوانات آن ممنوع است و حتي تعقيب مجرماني که به اين حرم و خانه کعبه پناه برند نيز جايز نيست. تنها مي‌توان براي اجراي عدالت در حق چنين مجرماني آذوقه را بر آن‌ها بست تا بيرون آيند و تسليم شوند.

امن دانستن خانه کعبه توسط خداي متعال در حقيقت بيانگر اهميت امنيت است که اين بناي بسيار مقدس با آن توصيف شده است. اين صفت کعبه در آيات بسياري تکرار شده است. هم‌چنان‌که در سوره تين مکه مکرمه و شهر کعبه به «بلد امين» تشبيه شده است. علامه طباطبايي در اين باره آورده است:

مراد از هذاالبلدالامين مکه مشرفه است، و بلد امينش خواند، چون امنيت يکي از خواصي است که براي حرم تشريع شده و هيچ جاي ديگر دنيا چنين حکمي برايش تشريع نشده، و اين حرم سرزميني است که خانه کعبه در آن واقع است و خداي تعالي درباره آن فرموده: اولم يروا انا جعلنا حرما امنا [7] (عنکبوت/ 67).

ج) در قرآن، شهري که برخوردار از نعمت باشد، به عنوان سرزمين آرماني و مثالي معرفي شده است و بنا به آيه ?و ضرب الله مثلاً قريه کانت آمنهً مطمئنه يأتيها رزقها رغدا من کل مکان? (نحل/ 112)، خداوند به عنوان الگو و نمونه، قريه و شهري را مثال مي‌زند که امن، آرام و مطمئن بوده و همواره روز‌ي‌‌اش به فراواني از هر مکاني فرا رسيده است. بديهي است، تحقق نهايي چنين شهري در جايي به‌جز عصر و حکومت امام مهدي، محقق نخواهد شد.

د) يکي از مصداق‌هاي مهم واژه‌هايي مانند «نعمت»، «نعيم» و «برکات» در قرآن، امنيت دانسته شده است به عنوان نمونه، علامه طباطبايي در بحث از آيه:

ولو ان اهل القري آمنوا و اتقوا لفتحنا عليهم برکات [8] (اعراف/ 96) به اين معنا اشاره کرده و مي‌نويسد:

برکات به معناي هر چيز کثيري از قبيل امنيت، آسايش، سلامتي، مال و اولاد است که غالباً انسان به فقد آن‌ها مورد آزمايش قرار مي‌گيرد. [9] .

هم‌چنين اين مفسّر در تفسير آيه ?واذکروا نعمه الله عليکم اذ کنتم اعداءً فالّف بين قلوبکم فاصبحتم بنعمته اخوانا و کنتم علي شفا حفره من النار فانقذکم منها? [10] (آل عمران/ 103) با بيان وضع ناامني حاکم بر جامعه جاهلي پيش از اسلام، منظور از نعمت در آيه چنين بر شمارد:

منظور از نعمت، مواهب جميلي است که خداي تعالي در سايه اسلام به آنان داده و حال و روز بعد از اسلام آن‌ها را نسبت به پيش از اسلام بهبود بخشيد، در دوران جاهليت امنيت و سلامتي و ثروت و صفاي دل نسبت به يکديگر و پاکي اعمال نداشتند و در سايه اسلام صاحب همه اين‌ها شدند. [11] .

علامه در تفسير کلمه «نعيم» در آيه هشتم سوره تکاثر؛ ?ثم لتسئلن عن النعيم? آورده است:

و نيز در مجمع‌البيان است که بعضي گفته‌اند: نعيم عبارت است از امنيت و صحت (منقول از مجاهد و عبدالله بن مسعود) و اين معنا از امام ابوجعفر و ابي‌عبدالله (عليهما‌السلام) نيز روايت شده است. [12] .

هم‌‌چنين‌اين مفسر کبير در تفسير خويش، در تبيين واژه‌هاي «حيات حسنه» [13] و «حيات طيبه» [14] ، يکي از ويژگي‌هاي اصلي اين نوع زندگي را بهره‌مندي از نعمت امنيت ذکر مي‌نمايد. هم‌چنان‌که يکي از ويژگي‌هاي «حيات سيئه» را زندگي در ناامني مي‌داند. [15] .

هـ) در قرآن، اولوالالباب به امنيت و سلامتي جاوداني بشارت داده شده‌اند. به تعبير علامه:

جمله «سلام عليکم بما صبرتم فنعم عقبي الدار»، حکايت کلام ملائکه است که اولوالالباب را به امنيت و سلامتي جاوداني و سرانجام نيک نويد مي‌دهند؛ سرانجامي که هرگز دستخوش زشتي و مذمت نگردد. [16] .

از سوي ديگر بنا به آيه ?ادخلوها بسلام آمنين? (حجر: 45)، در روز سرنوشت، وقتي انسان‌هاي صالح در جنت گام مي‌نهند، به آن‌ها نويد امنيت و سلامت داده مي‌شود و به آن‌ها گفته مي‌شود که به اين باغ‌ها با سلامت و امنيت وارد شويد.

و) هنگامي‌که خانواده حضرت يوسف وارد مصر شوند، وي از ميان تمامي مواهب و نعمت‌هاي مصر، انگشت روي مسئله امنيت مي‌گذارد و به پدر و مادر و برادران خودش مي‌گويد: ?ادخلوها مصراً ان شاء‌الله آمنين?؛ يعني داخل مصر شويد که انشاءالله در امنيت خواهيد بود. اين نشان مي‌دهد، نعمت امنيت ريشه همه نعمت‌ها است؛ زيرا هر گاه امنيت از ميان برود، ديگر مسائل دفاعي و مواهب مادي و معنوي نيز به خطر خواهد افتاد. در يک محيط ناامن، نه اطاعت خداوند مقدور است، نه زندگي همراه با سربلندي و آسودگي فکر و نه تلاش و کوشش و جهاد براي پيشبرد هدف‌هاي اجتماعي. [17] .

ز) امنيت بزرگ‌ترين پاداشي است که در تميز اهل حق از باطل، به اهل حق اعطا مي‌شود؛ همان‌گونه که قرآن مي‌فرمايد: ?فأي الفريقين احق بالامن? (انعام: 81)؛ يعني کدام يک از دو دسته شايسته امنيت هستند؟

در سخنان و روايات معصومان (ع) نيز مطالب فراواني درباره اهميت و ضرورت امنيت وارد شده است که براي نمونه، تنها مواردي از آن‌ها ذکر مي‌شود.

پيامبر اکرم (ص) مي‌فرمايد:

مَن اَصبَحَ مُعافي في بدنه آمِناً في سِر بِه عندَهُ قُوتُ يَومِهُ فکانَّما خُيِّرَتْ لَهُ الدنيا بحذافيرها. [18] .

هر که تنش سالم است و در جامعه خويش ايمن است و قوت روز خويش دارد، جهان سراسر مال اوست.

ايشان هم‌چنين فرموده است:

اَلامنُ والعافيه نعمتان مغبون فيها کثيرٌ من الناس. [19] .

امنيت و سلامت دو نعمت است که بسياري از مردم در آن مغبونند.

امام صادق (ع) زندگي بدون امنيت را ناقص و ناگوار شمرده و در اين راستا فرموده است:

خمس خصال من فقد منهن واحده لم يزل ناقص العيش، زايل العقل، مشغول القلب: فالاولاها صحه البدن والثانيه الامن و.... [20] .

پنج چيز است که حتي اگر يکي از آن‌ها برقرار نباشد، زندگي ناقص و ناگوارست، عقل نابود مي‌شود و مايه دل مشغولي مي‌گردد؛ نخستين اين پنج چيز، سلامتي و دومين آن امنيت است....

در روايتي در تحف‌العقول، از امنيت در کنار عدالت و فراواني، به عنوان سه نياز اساسي مردم ياد شده است:

ثلاثه اشياء يحتاج الناس طرّأ اليها: الامن، والعدل والخصب. [21] .

سه چيز است که همه مردم به آن نياز دارند: امنيت، عدالت و فراواني.

امام علي (ع) در بحث از اهداف عالي حکومت، يکي از دلايل پذيرش حکومت را تأمين امنيت براي بندگان مظلوم و محروم و پشتيباني از آن‌ها مي‌شمارد. باز آن حضرت در بيان نقش و اهميت امنيت مي‌فرمايد: «رفاهيه العيش في الامن؛ [22] رفاه زندگاني در امنيت است» و «لانعمه أهنا من الامن؛ [23] هيچ نعمتي گواراتر از امنيت وجود ندارد».


پاورقي

[1] اصلي‌ترين مترادف‌هاي قرآني واژه عدل که در قرآن آمده‌اند و با آن ارتباط معنايي دارند، عبارتند از: قسط، قصد، استقامت، وسط، نصيب، حصّه، ميزان و غيره. هم‌چنين جور ـ متضاد کلمه عدل ـ که خود نيز مترادف ظلم است، کم‌تر در قرآن آمده است. البته کلمه ظلم و مشتقات آن به صورتي بسيار گسترده در اين کتاب آسماني ذکر شده است.

[2] 62 مورد از مشتقات کلمه «اَمِنَ» در قرآن به شرح زير است: آمَن ـ آمِن ـ آمناً ـ‌آمنّا ـ آمنتْ ـ آمنْتُ ـ آمنه ـ آمنتم ـ آمنکم ـ آمنهم ـ‌آمَنو ـ آمِنو ـ آمنون ـ آمنين ـ اوْتمن ـ الامانات ـ‌اماناتکم ـ اماناتهم ـ الامانه ـ امانته ـ‌أمِن ـ الامن ـ أمناً ـ‌أمنه ـ أمنتکم ـ أمنتم ـ أمِنوُ ـ أمينِ ـ الايمان ـ‌ايماناً ـ ايمانٍ ـ ايمانکم ـ ايمانه ـ ايمانها ـ ايمانهم ـ بايمانهنّ ـ تؤمن ـ تأمنّا ـ لتؤمننّ ـ تأمنه ـ تؤمنوا ـ تؤمنون ـ مؤمِن ـ مؤمناً ـ مؤمنات ـ مؤمنه ـ مأمنهُ ـ مؤمنون ـ مؤمنَين ـ مؤمِنين ـ مأمون ـ نؤمن ـ لَنؤمننّ ـ يأمن ـ يؤمن ـ يؤمنّ ـ لَيؤمنَنّ ـ ليؤمنُنّ ـ يأمنوا ـ يؤمنوا ـ يأمنوکم ـ يؤمنون؛ هم‌چنين کلمه‌هايي با بار معنايي مشابه امنيت، مانند «سکينه» 3 بار، «سکينته» 3 بار و «سلام» 33 بار، و «سلاماً» 9 بار در قرآن به کار رفته است.

[3] براي اطلاع ر.ک، محمود روحاني، المعجم الاحصايي لالفاظ القرآن الکريم، (فرهنگ آماري کلمات قرآن کريم)، المجلد الاول، مشهد، آستان قدس رضوي، 1368 ش، صص 372 ـ 373.

شايان ذکر است که کلمه «الاْمِنُ» در مجموع سه بار که دوبار آن در سوره مکي انعام آيات 81 و 82 و يک‌بار آن در سوره مدني نساء آيه 83 به کار رفته است. کلمه اَمناً دوبار يکي در سوره مدني بقره، آيه 125 و ديگري در سوره مدني نور، آيه 55 استفاده شده است. هم‌چنين واژه «اَمنَهً» دوبار در سوره‌هاي مدني آل عمران، آيه 154 و انفال، آيه 11 کاربرد داشته است.

[4] سيد محمدحسين طباطبايي، تفسير الميزان، ج 15، ترجمه سيد محمدباقر همداني، قم، دفتر انتشارات اسلامي، چ پنجم، 1374، ص 209.

[5] فليعبدوا رب هذا البيت الذي اطعمهم من جوع و آمنهم من خوف (قريش: 3 و 4).

[6] .... و هذا البلد الامين لقد خلقنا الانسان في احسن تقويم (تين: 3 و 4).

[7] علامه طباطبايي، ترجمه الميزان، ج 20، ص 539.

[8] اگر مردم شهرها ايمان آورده و به تقوا گراييده بودند، قطعاً برکاتي از آسمان و زمين برايشان مي‌گشوديم.

[9] همان، ج 8، ص 252.

[10] و نعمت خدا را بر خود ياد کنيد، آن‌گاه که دشمنان [يکديگر] بوديد. پس ميان دل‌هاي شما الفت انداخت، تا به لطف او برادران هم شديد و بر کنار پرتگاه آتش بوديد که شما را از آن رهانيد.

[11] همان، ج 5، ص 376.

[12] همان، ج 20، ص 607. امام باقر (ع) و امام صادق (ع) در تفسير اين آيه فرموده‌اند: امنيت يکي از نعمت‌هاي بزرگ خداوندي است و در برابر اين موهبت بزرگ، انسان‌ها در روز قيامت مورد سؤال قرار خواهند گرفت و بايد پاسخ دهند: «ثم لتسئلن عن النعيم، قيل هو الامان»، ر.ک: ابوعلي فضل بن حسن طبرسي، مجمع‌البيان، [بي‌جا]، دارالمعرفه، [بي‌تا]، ج 10، ص 538. هم‌چنين ر.ک: محمدباقر مجلسي، بحارالانوار، ج 78، قم، دارالکتب الاسلاميه، [بي‌تا]، حکمت 8، ص 172.

[13] بحارالانوار، ج 10، ص 210.

[14] همان، ج 7، ص 465.

[15] همان.

[16] همان، ج 11، ص 475.

[17] ناصر مکارم شيرازي، تفسير نمونه، ج 10، ص 84.

[18] رسول اکرم (ص)، نهج‌الفصاحه، گردآورنده: مرتضي فريد تنکابني، تهران، نشر فرهنگ اسلامي، چ 4، 1374ش/1416ق، ص 59.

[19] همان.

[20] بحارالانوار، ج 78، حکمت 1، ص 171.

[21] ابومحمدابن شعبه الحراني، تحف‌العقول، قم، مؤسسه النشر الاسلامي، 1363ش، 1404ق، ص 334.

[22] عبدالواحد تميمي آمدي، شرح غررالحکم و دررالکلم، ج 4، تصحيح ميرجلال الدين حسيني ارموي، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1360 ش، ص 100.

[23] همان، ج 6، ص 435.