بازگشت

بي عدالتي و ناامني از شاخصه هاي اصلي دوره پيش از ظهور


بررسي زمينه‌هاي تاريخي بروز و تثبيت بي‌عدالتي و ناامني در جهان اسلام، مسئله مهمي است که بايد به اساس و دلايل اساسي اين پديده اشاره کرد.

ظهور اسلام در عصر جاهلي و حرکت عظيم تمدنساز پيامبر اکرم (ص) در طول بيست‌وسه‌سال مجاهدت ايشان گرچه به اصلاحات و ترقيات اساسي در عصر و اجتماع آن روز پديد آورد، ولي متأسفانه بايد اذعان داشت که در تمام اين مدت، عناصر منحط و فرصت‌طلب و مرتجع با مقاومت فعالانه در برابر اين جنبش، به دنبال زنده کردن ريشه‌هاي جاهليت و شرک و اشرافيت پيشين بودند. اين باندهاي سياسي ـ اقتصادي فاسد يا در ساختارهاي جديد حل و هضم نشدند و يا اين‌که فريبکارانه خود را جزو گروندگان و مؤمنان به اسلام جاي زدند. اين حرکت‌هاي منافقانه و رياکارانه، همواره مايه نگراني پيامبر (ص) بود. با ارتحال آن رهبر الهي، ريشه‌ها و حرکت‌هاي گذشته جاهلي دوباره سربرآورد و انقلاب و نهضت انسان ساز و معنوي نبوي را کند يا منحرف ساخت.

برخي نمونه‌هاي مهم اين انحراف عبارتند از به شهادت رساندن سه امام نخستين تشيع و بروز فاجعه کربلا، به ترتيب در سال‌هاي 40، 49 و 61 هجري که بزرگ‌ترين خسارت‌ها را به عالم اسلامي وارد ساخت.

انحراف سياسي امت اسلامي و عامل اساسي تثبيت بي‌عدالتي و ناامني ماجراي سقيفه در نيمه اول هجري است. در آن جريان برخي پس از تمرد از دستور و نص صريح نبوي مبني بر اولويت امام علي (ع) براي جانشيني، امامت و ولايت در عرصه ظاهري و دنيوي را از امام (ع) غصب کردند. پس از آن، با احياي ريشه‌هاي ارتجاعي زندگي سياسي ـ اجتماعي جاهلي و قبيله‌اي، روند برگشت به اين دوران تيره آغاز و دنبال شد.

تبديل خلافت به ملوکيت و تبعات منفي بعدي آن، انحراف‌هاي برخاسته از قضيه سقيفه را کامل کرد. هم‌چنين با افزايش گمراهي مردم و هواپرستي و هوس زدگي آن‌ها بر اثر سياست‌هاي وقت خلفا و حاکمان ستمگر، امام معصوم (ع) کم‌کم ياوري مردمي را از دست دادند و در جوي پر از بي‌عدالتي و ناامني و خفقان، در نهايت مظلوميت به شهادت رسيدند. از سوي ديگر، اين شرايط نامساعد منجر به غيبت امام عصر (عج) گرديد. تا پيش از آن، سياست فشار و اختناق، امامان (ع) را وادار کرده بود تا فعاليت خود را در نهان پي بگيرند و گفتار و کردار خويش را همراه با تقيه، در پوشش کتمان و رمز حفظ کنند.

امام مهدي (ع) در چنين فضايي، در نيمه شعبان سال 255 هجري به دنيا آمد. پنج‌سال از عمر شريف ايشان در زمان حيات پدر بزرگوارش ـ هنگامي که دستگاه حاکم خلفاي عباسي امام عسکري را به زندگي مخفيانه و محتاطانه واداشته بود ـ گذشت.

در نهايت، به خاطر فشارهاي مذکور و گمراهي مردم و همراهي نکردن آن‌ها، غيبت صغرا از سال 260 تا 329 هجري به طول انجاميد و امام پس از گذشت تقريباً 70 سال از غيبت صغري، از سال 329 تا کنون در غيبت کبري به سر مي‌برد، تا با اجازه الهي ظهور يافته و زمين را پر از عدل و امان نمايد.

مي‌توان اضافه کرد که با حذف علي (ع) از صحنه خلافت توسط خودکامگان چيره، زمينه تحريف شريعت اسلامي و مسخ عدالت آرماني آغاز شد. به يقين مي‌توان خودکامگي و زورمداري را به عنوان بزرگ‌ترين عامل اين تحريف و گسترش جو ناامني فيزيکي و رواني در جهان اسلام به شمار آورد. اين واقعيت دارد که بخش گسترده‌اي از تاريخ نظام‌هاي سياسي به نظام‌هاي خودکامه اختصاص دارد، حکومت‌هايي که شيوه اعمال قدرتشان مبتني بر زور و چيرگي خشونت‌آميز و اجبار بوده و به دليل بي‌عدالتي، نامشروع بوده‌اند. چنين حکومت‌هايي مجبور بوده‌اند براي مشروع و موجه نشان دادن خود، به تحريف دين، مفهوم عدالت و حذف مصاديق و اسوه‌هاي معصومان (ع) بپردازند و عملاً نيز در کار خويش تا پيش از عصر ظهور، به توفيق دست يافتند. اينان به نفعِ امنيتِ کاذب در سايه شمشير، عدالت آرماني را مسخ کردند و عقب راندند. در سايه چنين خفقاني، ائمه يازده‌گانه را به شهادت رسانده و بسياري از مناديان حق و رهروان آن‌ها را شهيد، شکنجه و تبعيد نمودند يا اين که با افترا و تهمت و ناسزا آنان را از ميدان به‌در کردند. [1] .

از سوي ديگر، يکي از عوامل پديد‌آورنده ناامني در جهان اسلام، تهديدها و حملات پي‌درپي، عليه اين دين بوده است. اسلام در طول تاريخ، پيوسته درگير معارضان و مخالفان سرسخت و کينه‌توز، داخلي و خارجي بوده است. اين درگيري و منازعه از گذشته تاکنون به‌طور مداوم ادامه داشته است. اساساً موقعيت جغرافيايي دارالسلام از همان ابتداي ظهور و گسترش، به گونه‌اي بود که آن را در معرض تاخت و تازها و حملات پي‌درپي و سهمگين قرار مي‌داد. حملاتي چون تهاجم مغول‌ها، جنگ‌هاي تحميلي صليبي، هجوم گسترده و همه جانبه استعمار غربي به جهان اسلام و اشغال مستقيم بلاد اسلامي (قرن 19م/ 13هـ)، تثبيت ناامني، ايجاد رکود اقتصادي ـ اجتماعي، تخريب بنيان‌هاي فرهنگي و اجتماعي و به طور کلي انحطاط داخلي مشرق و جهان اسلام را به دنبال داشت که تأثيرات منفي و عقب نگهدارنده آن‌ها، تا به امروز باقي است.

در بسياري از روايات منقول از پيامبر (ص) و ائمه معصومين (ع) از بروز ناامني‌ها، بي‌عدالتي‌ها، جنگ‌ها، هرج و مرج‌ها و فتنه‌هاي فراوان، به عنوان ملاحم و نشانه‌هاي ظهور مهدي موعود (عج) و ويژگي‌هاي عصر غيبت ياد شده است. [2] به عنوان نمونه امام علي (ع) در اين زمينه فرموده است:

او [حضرت مهدي (عج)] خواسته‌ها را تابع هدايت وحي مي‌‌کند، هنگامي که مردم هدايت را تابع هوس‌هاي خويش قرار مي‌دهند. در حالي که به نام تفسير، نظريه‌هاي گوناگون خود را بر قرآن تحميل مي‌کنند، او نظريه‌ها و انديشه‌ها را تابع قرآن مي‌سازد.

در آينده، آتش جنگ ميان شما افروخته مي‌گردد و چنگ و دندان نشان مي‌دهد. با پستان‌هايي پُر شير که مکيدن آن شيرين، امّا پاياني تلخ و زهر‌اگين دارد، به سوي شما مي‌آيد. آگاه باشيد؛ فردايي که شما را از آن هيچ شناختي نيست، زمامداري حاکميّت پيدا مي‌کند که غير از خاندان حکومت‌هاي امروز است و عمّال و کارگزاران حکومت‌ها را بر اعمال بدشان کيفر خواهد داد. زمين ميوه‌هاي دل خود را براي او بيرون مي‌ريزد و کليدهايش را به او مي‌سپارد. او روش عادلانه در حکومت حق را به شما مي‌نماياند و کتاب خدا و سنّت پيامبر (ص) را که تا آن روز متروک مانده‌اند، زنده مي‌کند. [3] .

هم‌‌چنين از پيامبر اکرم (ص) نقل شده که در پاسخ اين پرسش که چه موقعي قائم شما قيام مي‌کند، فرمود: «زماني که دنيا را هرج و مرج فرا گيرد». [4] .

پيامبر (ص) در روايت ديگري به شکل مفصل‌تري ناامني و بي‌عدالتي پيش از ظهور را چنين بيان فرموده است:

منا مهدي هذه الامه اذا صارت الدنيا هرجاً و مرجاً و تظاهرت الفتن و تقطعت السبل و اغار بعضهم علي بعض فلاکبير يرحم صغيراً و لاصغير يوقر کبيراً فيبعث الله عند ذلک مهدينا التاسع من صلب الحسين يفتح حصون الضلاله و قلوباً غفلا يقوم في الدين في آخرالزمان کما قمت به في اول الزمان و يملاء الارض عدلاً کما ملئت جوراً. [5] .

مهدي اين امت از ماست. هنگامي در دنيا هرج و مرج شده و فتنه‌ها آشکار شود و راه‌ها مورد راهزني قرار گرفته و بعضي از مردم به بعض ديگر تهاجم کنند و بزرگ به کوچک رحم نکند و کوچک‌تر احترام بزرگ‌تر را نگه ندارد، در چنين زماني مهدي ما که نهمين امام از صلب حسين است؛ برج و باورهاي گمراهي و قلب‌هاي قفل شده را فتح مي‌کند و در آخرالزمان به‌خاطر دين قيام مي‌کند؛ همان‌طور که من در اول زمان، بدين قيام مبادرت کردم. او زميني را که از جور پر شده، از عدل و داد، پر و سرشار مي‌سازد.

در همين زمينه، محمدبن مسلم مي‌گويد، از اباعبدالله (ع) شنيدم که مي‌گويد:

به درستي که براي قيام قائم ما ـ که بر او درود باد ـ نشانه‌هايي است که خداوند عزوجل آن‌ها را براي مؤمنان قرار داده است.

فرد ياد شده مجدداً اين علامت‌ها از امام (ع) مي‌پرسد و ايشان نيز با اشاره به آيه 155 سوره بقره، مي‌گويد:

اين‌که خداوند فرموده است: «قطعاً شما را به چيزي [از قبيل] ترس و گرسنگي و کاهشي در اموال و جان‌ها و محصولات مي‌آزماييم و مژده ده شکيبايان را»؛ يعني اين‌که مؤمنان پيش از خروج قائم اين‌گونه مورد ابتلا و آزمايش قرار مي‌گيرند. [6] .

شايسته است پيش از اين‌که به وضعيت عدالت و امنيت در عصر حکومت مهدوي اشاره کنيم، مروري کوتاه بر تعاريف اين دو مفهوم داشته و جايگاه آن‌ها را در منابع اسلامي مورد بازخواني قرار دهيم.


پاورقي

[1] هم‌چنانکه درباره سرنوشت اين شيعيان در دعاي ندبه چنين آمده است: «فقتل من قتل و سُبي من سُبي و اُقصي من اٌقصي...».

[2] نهج‌البلاغه، خطبه 138.

[3] نهج‌البلاغه، ترجمه محمد دشتي، قم، مؤسسه انتشارات حضور، زمستان 1381، خطبه 138، ص 190.

[4] «سُئل عن النبي متي يقوم قائمکم، قال اذا صارت الدنيا هرجاً و مرجاً»؛ محمدباقر مجلسي، بحارالانوار، ج 36، قم، دارالکتب اسلاميه، [بي‌تا]، روايت 176، باب 41، ص 322.

[5] همان، ج 52، روايت 154، باب 25، ص 266.

[6] عن محمدبن مسلم قال، سمعت ابا عبدالله (ع) يقول: «انّ لقيام القائم (ع) علامات تکون من الله عزوجل للمؤمنين قلت: و ما هي جعلني الله فداک؟ قال، ذلک قوله عزوجل «ولنبلونکم ـ يعني المؤمنين قبل خروج القائم ـ بشيءٍ من الخوف والجوع و نقص من الاموال والانفس والثمرات و بشر الصابرين»؛ محمدمحمدي ري‌شهري، ميزان الحکمه، ج 1، قم، مکتبه الاعلام الاسلامي، 1362 ش، صص 290-291، روايت 1228 (به نقل از تفسير نورالثقلين، ج1، ص 314).