جمهوري اسلامي
حاکميت دين و قانون: شواهد و قراين موجود در مقاله مورد نظر نشان ميدهند که رويکرد اصلي آن سياسي است نه علمي؛ زيرا در نوشتاري علمي و علي القاعده کلامي موضعگيري سياسي آشکار معنايي ندارد. سراسر مقاله يادشده سرشار از اهانت به رهبران نظام جمهوري اسلامي ايران، ارکان و شهروندان آن است. چنين روشي با مشي علمي رابطه دارد؟! آيا يک پژوهش بي طرف علمي ميتواند با هوسهاي سياسي آميخته شود؟! اگر نوشتار مورد بحث سياسي هم بود، نه کلامي، حق آن همه تهمت زدن و هتاکي را نداشت. زيرا از دو حال خارج نيست که تدوين گرش شهروندي ايراني باشد، اما بي شک او جزء اقليت مخالف نظام جمهوري اسلامي محسوب است؛ چون باخواست اکثريت مردم وفادار به نظام، قانون اساسي و رهبري آن مخالف است پس به لحاظ حقوقي و قانوني حق ندارد خواست اکثريت را ناديده بگيرد. حالت ديگر نيز اين است که تهيه کننده مقاله غيرايراني باشد که در اين صورت نيز کار وي مداخله در امور داخلي يک کشور مستقل است که از نظر حقوقي محکوم و مردود است. در هر صورت عقل و شعور سياسي و منطق پرصلابت وحدت قرآني و ديني حکم ميکند در دنياي کنوني که قدرتهاي استکباري و شيطاني کمر به نابودي مسلمانان بسته، برايشان هيچ کشوري، هيچ مسلماني، هيچ مذهبي از مذاهب اسلامي و هيچ جناحي از جناحهاي سياسي موجود جهان اسلام - جز وابستگان به آنها - فرق نميکند، از اقدامات تفرقه افکنانه دست برداشته، فرمان قرآني «انما المؤمنون اخوه» و «واعتصموا بحبل الله جميعاً ولا تفرقوا» را گردن نهاده بحثهاي علمي را نيز به متخصصان و عالمان فرهيخته وانهند.