عملکردهاي مثبت منجي بشريت
بر خوانندهاي که مقاله مورد بحث را خوانده باشد اهانتهاي بسيار زشت و دردآور به ساحت مقدس امام عصر و رفتار ايشان پوشيده نيست (رک صفحات 4، پاورقي شماره 4، 10 - 13 و 15) حق اين است که راجع به اين فراز در دو بخش گفت وگو کنيم: يکي درباره عملکرد و سيره امام مهدي (ع) آن گونه که در روايات آمده، از قبيل حاکم کردن عدالت و انباشتن زمين از آن، احياي اسلام و احياي قرآن و سنت، اجراي سنن پيامبران، زهدورزي و ساده زيستي، استقرار امنيت در جامعه، سخاوت و بخشندگي، آبادگري زمين و... [1] درباره هر يک از اين موضوعات روايات بسياري وارد شده که حقيقتاً جرات بسياري ميخواهد تا به شکلي غيرمنصفانه تمام آنها ناديده انگاشته شود. ما از اين بخش به خاطر رعايت اختصار ميگذريم، اما بخش دوم که شبهات مقاله مورد سخن در زمينه سيره امام مهدي (ع) را تشکيل ميدهد به خاطر روشنگري اذهان بايد مورد بررسي قرار گيرد. پيش از ورود به پاسخ شبهات يادشده خوب است به نکتهاي بسيار مهم توجه شود و آن اينکه:
شيوه درست فهم روايات مانند فهم صحيح قرآن، فهم مجموعي آنها، عرضه داشتن و مقايسه برخي به برخي ديگر، تفسير بخشي به کمک بخشي ديگر و پرهيز از گزينش و تقطيع آنهاست و حمل مطلق بر مقيد عام بر خاص و مانند آن اقدامات لازم براي فهم هر متني است. شيوههاي نادرست از قبيل اقدام نويسنده، رفتن سراغ بخشي از يک روايت، سوءبرداشت از آن و فراموش کردن رويکرد و هدف اصلي است. حال به شبهات در مورد سيره امام مهدي (ع) و پاسخشان توجه فرماييد:
1. بر زبان راندن نام عبري خدا: از شبهاتي که با عنوان درشت در مقاله مورد بحث آمده اين مورد است. با ضميمه کردن اين روايت به برخي روايات ديگر که مسئله عرضه کردن اسلام بر پيروان ساير اديان در آنها آمده، [2] رواياتي که شباهت امام زمان (ع) به پيامبران پيشين و برخورداري ايشان از ميراث و سنتهاي آن پيغمبران را مطرح کردهاند، [3] نتيجه خواهيم گرفت که حقانيت امام عصر (ع) و امام بودنش از راه سخن گفتن به زبان عبري به علاوه برخورداري از نشانههاي پيغمبران سابق و پيغمبر اسلام (ص) براي همگان از جمله پيروان ساير اديان آشکار خواهد شد تا از اين راه آنها بتوانند صداقت امام عصر (ع) را يافته تسليم ايشان شوند. پس موضوع به اين سادگي نيست که تشيع متهم به يهودزدگي و يهودگرايي شود؛ زيرا هدف آشکار بوده بحث وجود يک نشانه در امام زمان (ع) از دين يهود يا حضرت موسي (ع) نيست، بلکه مجموعهاي از علايم از پيامبران سابق و پيامبر اسلام (ص) در ولي عصر (ع) به عنوان عصاره فضايل پيامبران و يادگار تمام آنان وجود خواهد داشت و بدين ترتيب نميتوان مهدويت را ناشي از مسيحيت انديشي و مانند آن دانست. از همين قبيل است سخن گفتن امام زمان (عج) به همه زبانها که در مقاله ص 21 مورد ترديد قرار گرفته است. اين امر نيز از لوازم رهبري جهان شمول آن عزيز و اداره تمام جوامع بشري خواهد بود.
2. گردآمدن شيعيان و قدرت يافتن آنان: گفته شده اين ايده مشابه ايده يهود در مورد موعود خويش است. موضوع تشابه ظاهري دليل نادرستي يک عقيده نيست، اما مهم بررسي محتوايي يک باور است. موضوع سازماندهي شيعه توسط امام عصر (ع) و اقتدار يافتن آن ها از اين رهگذر - حتي قوي شدن يک نفر از آن ها در حد چهل نفر به تعبير برخي روايات - [4] جاي تعجب ندارد. زيرا لازمه تحقق وعده الهي در مورد پيروزي اسلام، شکست باطل، به وقوع پيوستن انقلابي بزرگ و تحقق يافتن دولت واحد جهاني، چنين چيزي نيز هست. [5] .
3. شکنجه مردگان: موضوع انتقام گرفتن امام مهدي (ع) از دشمنان اهل بيت (ع) نيز در روايات به اشکال مختلف مطرح شده است، [6] چه زنده شدن مجدد برخي از آنان در دنيا و مجازات شدنشان، چه مجازات شدن زندگانشان، چه تعبير از عرب يا قريش به عنوان دشمن يا نپذيرفتن توبه آنان. پذيرش اين امر مستلزم نگاهي اصولي، منطقي و حقوقي به عملکرد دشمنان اهل بيت (ع) است. اگر از يک سو عملکرد مجرمانه آنان که به لحاظ تاريخي مجال انکار ندارد در نظر آيد، مجازات و قصاص آنها از سوي ديگر، آن هم از سوي قاضي دادگري که طبق روايات چهره داوود گونه دارد - آن سان که قرآن حضرت داود (ع) را معرفي کرده است - و در اوج زهد و دنياگريزي است نه عياشي و کام جويي، کاملاً عادلانه خواهد بود. پس اين دادگري را در سطح شکنجه مردگان فروکاستن بر خلاف منطق قرآن و سنت است. به عنوان نمونه در جريان فتح مکه پيامبر اسلام (ص) اعلام عفو عمومي کرد، ليکن به قتل چند تن فرمان داد حتي اگر آن ها به پردههاي کعبه آويخته باشند؛ يعني اظهار توبه کنند! [7] دليل اقدام ايشان جرايم سنگين آن افراد بوده است. بنابراين، امام مهدي (عج) نيز مانند جدش در مورد کساني توبهپذير نخواهد بود.
4. تخريب مسجدالرسول و مسجد الحرام: بزرگ نمايي اين موضوع در مقاله مورد نظر بر خلاف آنچه در روايات [8] ميبينيم نيز کار ناروايي است که به تحريک احساسات برخي انجاميده و از امام عصر (ع) چهرهاي خشن و ضد ديني ترسيم خواهد کرد. هنگامي که به احاديث مربوط مراجعه و اين موضوع و موضوع قبلي را در کنار احياي سنت پيغمبر (ص) و زنده کردن اسلام مشاهده کنيم، پيخواهيم برد که اقدام وصي دوازدهم (ع) در بهسازي مسجدالحرام يا مسجدالنبي (ص) - نه ويران سازي آن ها - با اقدام جد بزرگوارش (ص) در سوزاندن و ويران کردن «مسجد ضرار»ي که منافقان بنا کرده بودند، هيچ تفاوتي ندارد و هم کار رسول خدا (ص) طبق وحي ومورد قبول قرآن بوده است (التوبه: 107، 108) و هم کار امام عصر (ع) قرآني خواهد بود (الاسراء: 81) [9] بدين ترتيب جاي خدشه در آن نيست.
5. کشتن دو سوم بشر: اين موضوع از بند سومي که شرحش رفت جدا نيست، ليکن بازگويي آن به خاطر رفع شبهه لازم است. آنچه ميتواند بيانگر اقدام عادلانه امام مهدي (ع) باشد - البته صرفنظر از رقمي که ادعا شده يعني دو سوم بشر که در روايات يافت نشد - موضوع منش انساني و اخلاق کريمانه امام عصر (ع) است که فاتح دلها خواهد بود و در نتيجه نيازي به توسل به زور در مورد مردم عادي نخواهد بود. اکنون به حديثي که در سنن ابن ماجه از رسول گرامي اسلام (ص) نقل شده توجه ميکنيم: عبدالله بن حرث بن جزء الزبيدي از پيامبر (ص) نقل کرده که ايشان فرمود: «مردمي در مشرق زمين به پا خواسته زمينه حکومت مهدي (ع) را فراهم ميکنند». [10] اين پيشگويي ايشان گوياي مردمي بودن حکومت امام مهدي (ع) و پيدايش زمينههايي از قبيل حکومت مردمي جمهوري اسلامي ايران براي طلوع خورشيد امام مهدي (ع) است و با اين وصف نيازي به بزرگنمايي خونريزيهاي غيرقابل اجتناب از دشمنان خدا نخواهد بود.
6. دين نو، کتاب نو، حکم جديد: شبهه سطحي ديگر اتهام بدعت گذاري در مورد امام عصر (ع) است کمترين مراجعه به روايات، [11] بساط اين شبهه را برمي چيند. مراد از اين سخن به شرح و توضيح خود روايات، زدودن تحريفها، پيرايهها، آرايههاي بي مورد و در يک سخن معرفي اسلام ناب و شرح مقاصد راستين قرآن است. اين امر نيز کمال مطلوب بوده اين خانهتکاني دين پس از قرنها لازم خواهد بود. پس راز و نياز به امام مهدي (عج) اين است که ايشان مفسر و مبين دين است.
7. چشمههاي شير و آب خيالي!: طعن ديگر در مورد روزگار دولت يار، عنواني است که ملاحظه ميفرماييد: گمان نميرود سخن نيش داري اين چنين از زبان پژوهشگري مؤمن شنيده شود؛ زيرا نگاه کلان و جامعنگر به پديده پيروزي نهايي حق بر باطل ايجاب ميکند آن را تجلي تمام صفات کمالي حق ازجمله رحمت و قدرتش بدانيم و در چنين حالتي آيا عيبي دارد برکات الهي در قالب نعمتهاي گوناگون زميني و آسماني بندگان صالح خدا را نصيب گردد؟ اگر تنها نمونههاي قرآني مربوط به روزي غيبي حضرت مريم (ع)، خرماي تازه از نخل خشکيده و آب روان در زير پاي عيساي نوزاد (ع)، مائده آسماني براي حواريون عيسي (ع) و انواع و اقسام نعمتهايي که خدا بني اسرائيل را نصيب کرده در نظر آوريم، تفاوتي به لحاظ رحمت و قدرت الهي در آن موارد با مورد روزگار امام عصر (ع) در کار خواهد بود يا فرقي از لحاظ شايستگي ياران ايشان و مردم مطيع حضرتش وجود خواهد داشت؟!
اگر سخن مقاله از سر حقطلبي باشد همين توضيحات صاحبش را بس است و اگر با انگيزه استهزاء بر زبان رانده شده باشد که رفتار خداي منتقم با مسخرهکنندگان در دنيا و آخرت سخت خواهد بود.
8. نصرت اسلام و مسلمين: خوشبختانه در مقاله مورد بحث (ص 14) آمده که مهدي حقيقي هدفش نصرت اسلام و مسلمين خواهد بود. اين سخن جاي تأمل دارد. لابد گويندهاش وضع کنوني اسلام و مسلمين را مطلوب ندانسته ضعفها و کاستيهايي در نظر دارد که قيام ناصري را ضروري ميداند يا اگر حالا قيامش را لازم نميداند براي آينده لازم ميداند؛ در هر صورت تا ضعفي نباشد نصرتي لازم نيست. حال ميپرسيم براي جبران کاستيها، رفع ستمها، زدودن تحريفها از دين، سرکوب ستمگران و ظالمان مسلح به مدرنترين سلاحهاي ويرانگر، چيره شدن بر قدرتهاي شيطاني برخوردار از فناوريهاي حيرتانگيز، کوتاه کردن دست ابرقدرتهاي اقتصادي اختاپوسي و خنثي کردن افسونگريهاي صاحبان غول جادو و شبکه فوق مدرن ارتباطات و رسانهها، چه ابزارهايي لازم است. براي مقابله با پديدههاي برجسته امروزي که رو به رشد و پيچيدگي دارند با هدف نصرت اسلام و مسلمين چه اقدامي از سوي مهدي حقيقي بايد انجام گيرد؟ آيا ايشان جز با برخورداري کامل از پشتوانه نصرت الهي و قدرت او، نيز جز با ياري ياران و امتي نستوه و جز با قدرت مطلقه اقتصادي، سياسي، فرهنگي و... قادربه انجام رسالتش خواهدبود؟! پس براي انجام اين کار خاتم الاوصيا و نخبهالاوليا بايد از تمام معجزات پيامبران پيشين برخوردار بوده، وارث حقيقي تمام ويژگيهاي جدش جز ويژگي وحي و نبوت و جانشين همه پدران بزرگوارش و امامان يازدهگانه قبل از خودش باشد. اگر به راستي بنا باشد نصرتي صورت گيرد راهي جز اين ندارد و گرنه تعارفي بيش نخواهد بود.
اين است که صلابت و اقتدار همه جانبه، روشن بيني، دشمنشناسي، خوارکردن دشمنان حق، عزت بخشي به دوستان خدا و در يک کلمه تحقق بخشيدن به تمام آرمانهاي دين و وعدههاي الهي با بينش و طعنهاي مقاله مورد بحث رنگ نميبازد.
پاورقي
[1] منتخب الاثر، صص 308، 366، 378، 379، 383، 606 و....
[2] بحارالانوار، ج 52، ص 340؛ نيز منتخب الاثر، صص 587، 620.
[3] همان ، ج 52، صص 327، 341، 347، 351، 355.
[4] همان ج 52، صص 327، 386.
[5] منتخب الاثر، صص 358، 365، 587، 597.
[6] بحارالانوار، ج 52، صص 354، 355.
[7] سيره ابن هشام ، ج 4، صص 51- 54، دارالبانه ، بيروت ، بي تا.
[8] بحارالانوار، ج 52، صص 332، 333، 382.
[9] بنگريد به : المشهدي، محمد، کنزالدقائق، 5:599، مؤسسه النشر الاسلامي، قم ، 1410 ق.
[10] منتخب الاثر ، ص 375.
[11] بحار الانوار، ج 52، صص 332، 338: 351.