تولد امام زمان و راز غيبت ايشان
در مقاله مورد بحث به صراحت وجود امام عصر، حضرت حجهبن الحسن (ع) انکار شده، ضمن اهانتهاي فراوان، چيزي که به عنوان دليل اين ادعا بازگو شده روايتي است که در کافي و برخي کتابهاي ديگر شيعه از احمدبن عبيدالله بن خاقان آمده، به علاوه نقلي ديگر از «فرق الشيعه» نوبختي، راجع به اختلاف اقوال و آرا درباره امام زمان (ع) و سرانجام اختلاف در مورد نام مادر امام عصر (ع)، سپس گفته شده بر فرض ولادت ايشان پذيرفته شود چه معنايي براي غيبتش وجود دارد. (ص 17 و 18)
در پاسخ نکات زير يادآوري ميشود:
1. از مباحث گذشته ميتوان نتيجه گرفت که انکار وجود حضرت بقيهالله (ع) انکار حکم قاطع و صريح عقل، انکار آيات قرآن و انکار روايات متواتر واصله از پيامبر (ص) و اهل بيت (ع) است. آيا با اين وصف ميتوان مدعي شد کاري علمي انجام گرفته است؟ اگر خلاف واقعگوييهاي نويسنده مورد بحث نقد علمي و پژوهش نام دارد پس مطالب مستند و مستدل دانشمندان بزرگ اهل سنت و عالمان فرزانه شيعه که در پي ميآيد چه خوانده ميشود؟
2. داوري منابع اهل سنت درباره امام عصر (ع): صرفنظر از آثار مستقل و تک نگارهاي پژوهشگران اهل سنت که رقم چشمگيري است، [1] در منابع گوناگون تاريخي، رجالي، حديثي، لغوي و... اهل سنت درباره فرزند برومند امام حسن عسکري (ع)، ولادت ايشان، حيات و غيبت ايشان، سخنان بسيار ارزشمندي آمده که در راستاي حکم عقل، داوري قرآن و روايات متواتر درباره ايشان، جايگاه ويژهاي دارد. برخي محققان از گروه زيادي عالمان اهل سنت که رقمشان به حدود هفتاد نفر ميرسد، نام برده، به طور مستند سخنانشان را درباره فرزند گرامي امام حسن عسکري (ع) بازگو کرده است، [2] که ما از آن ميان نقل قولهايي را داريم:
1-2. عزالدين معروف به ابن اثير: «به سال 260 هجري حسن بن علي (ع) ابومحمد علوي العسکري يکي از امامان دوازدهگانه شيعه اماميه، پدر «محمد»ي که شيعه او را منتظر ميدانند از دنيا رفت.» [3] .
2-2- مجدالدين بن الاثير: وي در مجلدات مختلف کتابش «النهايه في غريب الحديث و الاثر» احاديث بسياري درباره امام مهدي (ع) نقل کرده و درباره ويژگيها و غيبت ايشان مطالبي را آورده است. [4] .
3-2. علي بن الحسين المسعودي:
امام دوازدهم؛ به سال 260، ابومحمد حسن بن علي (ع)، به روزگار معتمد وفات يافت در حالي که 29 سال سن داشت و او پدر مهدي (ع) منتظر و امام دوازدهم نزد فرقه اماميه که بيشتر شيعيان را تشکيل ميدهند، هست. [5] .
3 -2. خيرالدين زرکلي:
محمدبن الحسن العسکري بن علي الهادي، ابوالقاسم، آخرين امام از امامان دوازدهگانه نزد اماميه است که نزد ايشان «مهدي» شهرت يافته... او در حالي که حدود پنج سال سن داشت پدرش را از دست داد.... [6] .
4 -2. ابن خلّکان:
ابوالقاسم، محمدبن الحسن العسکري بن علي الهادي... دوازدهمين امام از امامان دوازدهگانه بنا بر اعتقاد اماميه معروف به «حجت»... کسي است که شيعيان ايشان او را منتظر، قائم و مهدي ميدانند. [7] .
5 -2. ابن عمادالحنبلي:
از جمله حوادث سال 260 ه درگذشت حسنبن علي بن محمدالجواد (ع)... يکي از امامان دوازدهگانهاي است که رافضيان در موردشان قائل به عصمتند. او پدر امام منتظر «محمد» کسي است که در سرداب (شهر سامرا) غيبت کرده است. [8] .
6 -2. عبدالرحمن بن خلدون:
[شيعه] اثني عشريه که گاهي نزد متأخران آنها به طور ويژه اماميه ناميده ميشوند به امامت موساي کاظم فرزند جعفرالصادق معتقد شدهاند؛ زيرا برادر بزرگترش اسماعيل در زمان حيات پدرشان جعفر درگذشت و (پدر) بر امامت موسي تصريح کرد. پس از وي فرزندش علي الرضا که مأمون او را وليعهد خويش کرد به امامت رسيد، ولي پيش از مأمون درگذشت و به خلافت نرسيد. سپس فرزندش محمدالتقي و پس از او علي الهادي و پس از او ابومحمدحسن العسکري و سپس فرزندش محمدالمهدي المنتظر که پيشتر دربارهاش سخن رفت به امامت رسيدند. [9] .
7 -2. فريد وجدي: [10] وي روايات بسياري راجع به امام زمان (ع) در کتابش نقل کرده ليکن در آن ها خدشه کرده آن ها را مجعول دانسته است. نقد ديدگاه وي موضوع سخن در فراز مستقلي است که در پيش داريم.
8-2. امام شمسالدين الذهبي:
شريف ابوالقاسم محمدبن الحسن العسکري... آخرين کس از امامان دوازدهگانه بنيهاشم است که اماميه مدعي عصمت آنهايند - در حالي که جز پيامبران کسي معصوم نيست - اين محمد کسي است که آنان گمان ميبرند خلف حجت، صاحب الزمان، غايب شده در سرداب سامرا و زنده است تا گاه ظهورش، پس زمين را پر از قسط و عدل خواهد کرد آنگونه که از ظلم و جور آکنده شده باشد. [11] .
9 -2. ا بن الجوزي:
حسن بن علي بن محمد بن علي بن موسي بن جعفر، ابومحمد العسکري به سال 231 زاده شد در سامرا سکني گزيد و همانجا وفات يافت. ايشان يکي از امامان مورد اعتقاد شيعه اماميه است. [12] .
10-2. امام الحافظ ابن حجر العسقلاني: وي پس از بازگويي دو روايت راجع به نماز خواندن عيسي (ع) پشت سر امام زمان (ع) به نقل از ابوالحسن الخسعي الابدي آورده: اخبار متواترند در اينکه مهدي (ع) از اين امت است و عيسي (ع) نيز پشت سرش نماز ميخواند. ولي اين سخن را در پاسخ به حديثي که ابن ماجه از انس نقل کرده و در آن آمده که فرد ديگري جز عيسي مهدي نيست آورده است...ابن جوزي نيز گويد:
مفهوم نمازخواندن عيسي پشت سر مردي از اين امت با اينکه اين امر در آخرالزمان و نزديک برپايي قيامت خواهد بود بنا بر صحيحترين اقوال نتيجه ميدهد که زمين هيچ گاه از حجتي که به خاطر خدا قيام کند خالي نخواهد بود. [13] .
11 - 2. علامه محمد عبدالرئوف المناوي گويد:
روايات مربوط به مهدي (ع) فراوان و مشهور است به حدي که گروه زيادي به نگاشتن کتاب مستقل درباره ايشان مبادرت کردهاند. [14] .
12 - 2. حافظ نورالدين علي بن ابي بکر هيثمي متوفاي 807 ه از جمله محدثان پرکاري بوده که روايات فراواني درباره امام مهدي (ع) گرد آورده به بررسي اسناد آنها نيز پرداخته است. حاصل تحقيق او صحت و مؤثقه بودن بسياري از آنها بوده است. همو روايات مربوط به ملاحم و دجّال را نيز در ابواب مختلفي جمع آوري کرده است. [15] اکنون پس از اين نقلها نادرستي ادعاي بي سندي که در مقاله (صفحات 13 و 14) آمده نام پدر امام مهدي (ع) را مانند پدر پيامبر (ص) «عبدالله» دانسته روشن ميشود.
همين طور نادرستي مطلبي که در صفحه 18 مقاله ادعا شده که چرا احمدبن عبدالصمد نامي به عنوان نقيب علويان ولادت امام مهدي (ع) را ثبت نکرده است آشکار ميشود. اولاً با تتبعي که در منابع رجالي متعدد عامه و خاصه انجام گرفت به نام اين فرد بر نخورديم، در نتيجه فعلاً وي مجهول است. ثانياً بر فرض اثبات وجود وي عدم تعرض او نسبت به ولادت امام مهدي (ع) ضرري نميرساند؛ در حالي که رجاليان بزرگي تنها از اهل سنت که ذکرشان رفت به ولادت و وجود خارجي ايشان تصريح کردهاند. ضمن اينکه بهره نگرفتن از منابع رجالي و تاريخي شيعه در اين قسمت و به طور کلي در اين نوشتار عمدي است.
3. کتابهاي شيعه درباره مقتدايشان: حجم بسيار کتابهاي متنوع شيعه درباره امام عصر (ع) که به رقم تقريبي دوهزار عنوان ميرسد، [16] نشان از عشق بينظير نويسندگان آن ها به امام محبوب خويش داشته، کساني مانند نويسنده مورد بحث را نيز دعوت به پژوهش بيشتر در اين حجم چشمگير آثار علمي کرده آن ها را به تجديدنظر در داوري خود فراميخواند.
4. نگاهي به نقل کليني و مفيد: نويسنده مقاله ديدگاه شيخ کليني و شيخ مفيد و... را ديدگاه ابن خاقان گرفته و نتيجهگيري نادرست کرده در حالي که آن دو بزرگوار او را در ابتداي نقل خويش به عنوان ناصبي دشمن اهل بيت (ع) و کاملاً منحرف از تشيع که ضمناً عامل مالي حکومت در قم بوده معرفي کردهاند تا مشخص شود نميخواهند به عنوان فردي ثقه از او نقل حديث کنند، بلکه تنها نقل از وي به دليل اعترافي از دشمن اهميت داشته به ويژه پايان آن که بي اعتنايي حکومت به جعفر کذاب و ناکامي آنان در يافتن فرزند گرامي امام عسکري (ع) و اعتقاد شيعه به وجود داشتن ايشان را بازگو کرده است. بنابراين، اين اعترافات از زبان دشمن يک سند تاريخي باارزش بوده نه اينکه هدف ناقلان از ابن خاقان اين بوده که کار حکومت در تقسيم ميراث امام عسکري (ع) را به منزله سندي بر گمان باطل آن ها و عدم وجود فرزندي براي امام يازدهم (ع) بدانند.
5. مسئله اختلاف فرقهها: اما اقدام نوبختي در کتابش به عنوان کاري پژوهشي و رسالتي اجتماعي انجام گرفته که کاملاً طبيعي و به جا بوده است، مانند نفس اختلافات فرقهاي که برخاسته از انگيزهها و باورهاي گوناگون است. اما هيچگاه اين امر دليل حقانيت تمام آنان يا ناحق بودن يک فرقه خاص نيست.
6. درباره مادر گرامي امام مهدي (ع): در مورد نامهاي متعدد مادر امام عصر (ع) در پارهاي منابع [17] مستعاربودن آنها از باب تقيه و پنهان کاري به عنوان تدبيري از سوي امام عسکري (ع) مطرح شده است. اکنون ميتوان اين امر را با عقل سازگار يافت؛ زيرا در غير اين صورت خلافت عباسي به مادر امام زمان (ع) دسترسي يافته ايشان را از ميان ميبرد. در حاليکه ناشناس ماندن ايشان و پنهان بودن حمل ايشان نيز به عنوان شيوهاي مبارزاتي ضروري بوده است. پس اختلاف در نام مادر امام زمان (ع) از باب مجهول الهويه بودن ايشان يا اختلاف نقلها نيست بلکه امري حساب شده بوده است.
7. مخفي بودن ولادت امام زمان (ع) و سختگيريهاي عباسيان: بنا بر آيات، روايات و نقلهاي تاريخي (و حتي اخبار کاهنان)، [18] مربوط به ولادت امام عصر (ع) که در طول 5:2 قرن در دسترس مردم بوده، بني عباس احساس خطر ميکرده درصدد دسترسي به مهدي موعود (ع) و از ميان بردنش بودهاند. حتي در نقلي که از ابن خاقان نيز گذشت، مسئله تفتيش آنان مطرح بود. آنها در مورد پدر امام مهدي (ع) يا جدش اين کارها را نميکردند و قرار هم نبوده ولادت آنها پوشيده بوده مهدي (ع) امت آن ها باشند. پس بهترين دليل درستي اعتقاد شيعه يعني تولد حضرت قائم آل محمد (ع)، در سال 255 هجري و نادرستي اعتقاد اهل سنت که ولادت ايشان را در آخرالزمان ميدانند، همان درنده خويي و تجسس گسترده بني عباس در روزگار امام عسکري (ع) بوده است. زيرا اگر بنا نبود تولد مهدي موعود (ع) در آن زمان باشد و مربوط به زمانهاي بعد باشد، لازم هم نبود آن واکنشهاي تند در آن زمان انجام گيرد، ولي مخفي بودن حمل ايشان، مخفي کاري در مورد مادر ايشان و تلاش براي ناشناس ماندن وي و اموري از اين دست را بايد گواه صدق مدعاي شيعه گرفت نه کذب آن يا درستي باور اهل سنت که تولد مهدي (ع) در آينده تاريخ است.
8. فلسفه غيبت: در اين باره هم قبلاً توضيحاتي داديم که ديگر نيازي به تکرار نيست.
9. جانشين امام عسکري (ع): در صفحه 21 مقاله مورد بحث شبهاتي راجع به جانشين امام يازدهم (ع) مطرح شدهاند از جمله اينکه امامي او را غسل نداد و کفن نکرد، زره رسول خدا (ص) به او نرسيد و... که پاسخ تمام آنها اثبات تاريخي وجود مقدّس امام مهدي (ع) است که به فضل خدا انجام گرفت.
10. مکان غيبت: به موضوع مکان غيبت امام مهدي (ع) نيز اشاره کوتاهي ميشود که به طور طبيعي در شهر محل اقامت پدر بزرگوارش سامرا بوده است، اما اين مطلب اهميتي بدان حد نداشته که در کتب حديث و تاريخ مورد بحث قرار گيرد، ولي در مقاله مورد بحث (صفحات 10، 13 و 20) به شکل اهانتآميز بدان پرداخته و گفته 1200 سال است که امام مهدي (ع) در چاه سرداب سامرا به سر ميبرد؛ در حالي که آغاز غيبت از مکاني دليل بر اختفاي هميشگي در آن نيست به هر رو دوري از اتهام و اهانت است که مقاله مورد بحث آکنده از آن است.
پاورقي
[1] بنگريد به منتخب الاثر، ص 37؛ کتابنامه حضرت مهدي (ع) ، 828:2 ،829 که 69 کتاب از عالمان اهل سنت معرفي شده است با اين وصف مي توان موضوع مهدويت فرزند امام عسگري ( ع) را افسانه خواند؟!.
[2] همان ، ص 399 و بعد.
[3] عزالدين بن الاثير الکامل في التاريخ ج 7 ص 274، دار صادر ، بيروت ، 1402 ق .
[4] النهاية في غريب الحديث، ابن الاثير ، جب 1 صص 20، 290؛ ج 2 صص 172، 325، 386؛ ج 4 ص 33 و ج 5 ص 254؛ مطبوعاتي اسماعيليان ، قم ، 1364 ش.
[5] مروج الذهب و معادن الجوهر ، ج 4 ص 112، دار الاندلس، بيروت، بي تا.
[6] الاعلام ، ج 6 ص 80، دار العلم للملايين ، بيروت ، چاپ دهم ، 1992 م.
[7] وفيات الاعمال، ج 4 ص 176، بيروت، بي تا.
[8] شذرات الذهب في اخبار من ذهب ، ج 2 ص 290، دار الکتب العلميه ، بيروت ، چاپ اول ، 1419 ق.
[9] المقدمه ، ص 159.
[10] دائرة المعارف قرن عشرين ، ج 10، صص 475- 481، دارالفکر ، بيروت ، بي تا.
[11] سير اعلام النبلاء ، ج 13، صص 119- 122، مؤسسه الرسالة، بيروت ، چاپ نهم ، 1413 ق.
[12] المنتظم، 12: 158، دار الکتب العلميه ، بيروت ، 1412 ق.
[13] فتح الباري شرح صحيح البخاري، ج 6، صص 493، 494، دار الفکر ، بي جا، بي تا.
[14] فيض القدير شرح جامع الصغير، ج 6، ص 279، دارالفکر ، بي جا ، بي تا.
[15] مجمع الزوائد و منبع الفوائد، ج 7، صص 445- 672، کتاب الفتن ، حديث شماره 11975- 12555، باب ما جاء في المهدي ، باب ج 70، صص 32، ص 610 با 23 حديث ، دار الفکر ، بيروت ، 1414 ق.
[16] مهدي پور ، علي اکبر ، کتاب نامه حضرت مهدي (ع) ، ( دو جلد)، ناشر خود مؤلف ، 1375 ش ، در اين کتاب بيش از دو هزار کتاب به زبانهاي مختلف درباره امام مهدي ( ع ) معرفي شده است که به طور طبيعي پديدآوردندگان بيشتر اين کتابها عالمان شيعه بوده و هستند.
[17] بنگريد به : الصدر، محمد ، تاريخ الغيبة الصغري ، ص 241، دارالتعارف للمطبوعات ، بيروت ، 1400 ق.
[18] علامه محمد باقر مجلسي، بحارالانوار، ج 51، ص 162، مؤسسه الفرفاء بيروت ، چاپ دوم تصحيح شده ، 1403 ق.