بازگشت

از جمله جعلي بودن حديث سعد کهيعص را به نوعي ديگر تفسير کرده


آقاي تستري [1] مي گويد:

از جملهِ امارات موضوع و جعلي بودن حديث سعد اين است که در آن، کهيعص، [2] در ارتباط با کربلا و قضاياي آن، تفسير شده است؛ در حالي که اخبار صحيحي، آن حروف مقطعه را به نوعي ديگر تفسير کرده اند. و نيز ايشان در کتاب [3] الا خبار الدخيله مي گويد:

اخبار [آن را] به غير از آن چه که در حديث مذکور [آمده] است، تفسير کرده اند. و تمامي آن ها بر اسماء الهي بودن حروف مقطعه «کهيعص» دلالت دارند.

پاسخ ها:

البته، از آن جايي که عالماني هم چون ابو علي حائري در منتهي المقال از اين اشکال پاسخ داده اند، معلوم مي شود که اشکال ياد شده، پيش از آقاي تستري نيز مطرح بوده و ايشان، آن را پذيرفته، و بازگو کرده است.

ابو علي حائري مي گويد: «پاسخ اين اشکال روشن تر از آن است که بيان شود» و دو پاسخ مي دهد. که بدين قرار است:

1 - قرآن، بطن هايي دارد و چه بسا، آيه اي به تفاسير متعدد؛ بلکه متضاد و متناقض، تفسير شود. کساني که در اخبار و احاديث، تحقيق و تتبّع کرده اند و در اين وادي تفحّص داشته اند، اين مطلب را، مي پذيرند و احدي منکر اين معنا نيست. [4] .

سپس، ايشان نمونه هايي از تفسير حروف مقطعه و برخي کلمات را به شرح زير بيان مي کند و مي گويد: «در تفسير «حم [5] عسق [6] » آمده است: حم: حتم؛ عين: عذاب؛ سين: سنين مانند سنين حضرت يوسف (ع)»؛ قاف: قذف و ناپديد شدن و به زمين فررفتن سفياني و يارانش، در آخرالزمان.

در تفسير الم [7] غُلِبَت الرّوُم» [8] آمده است: همانا ايشان بنو اميّه هستند.

در تفسير «طه» [9] وارد شده است: همانا، طهارت و پاکي اهل بيت از پليدي ها است.

در تفسير وَالنجمُ وَ الشجَرُ يَسجُدان [10] آمده است:النجم: نبي (ص)؛ و الشجر: امام علي (ع).

در تفسير «وَالفجر» [11] آمده است: همانا فجر، حضرت قائم (ع) است. «وَ لَيالٍ عَشر»: ائمه (ع) که نخستين آن ها امام حسن (ع) مي باشد. «وَ الشفع»: حضرت فاطمه و حضرت علي (ع)، «والوتر»: خداوند مي باشد. والليل اذا يسر: دولت و حکومتي هست، تا حکومت حضرت قائم (عج).

در تفسير «و الشمس» آمده است: همانا شمس، اميرالمؤمنين است. وَ ضُحاها: [12] قيام حضرت قائم (ع) است. و القمر اذا تلاها: حسنين امام حسن و امام حسين (ع) مي باشند.

وَ النهار اِذا جَلاّها: قيام حضرت قائم (ع). وَ الليلِ اِذا يَغشاها: حَبتَر و دولت اش است.

وَ السماء وَ ما بَناها (: نبي مکرم اسلام (ص) است.

و در تفسير اِن اوهن البيوت لبيت العنکبوت: [13] عنکبوت، همانا حميرا است و...

2 - حروف مقطعه کهيعص از محکمات قرآن نيست تا تفسير ظاهري آن را بدانيم و حکم به بطلان مخالف ظاهراش بکنيم، البته بر فرض جايز بودن حکم به ظاهر آن. و از سويي، روايت صحيحي که مخالف اين تفسير باشد، از معصومين (ع) به ما نرسيده است تا حکم به صحت آن و به ظاهر اين کنيم؛ يعني اين تفسير را کنار بگذاريم.

آري، در تفسير قمي، حروف کهيعص را به اسماء اللّه به صورت مقطع تفسير کرده است؛ يعني «اللّه الکافي، الهادي، العالم، الصادق ذي الايات العظام...». [14] .

البته: به نظر مي رسد که ايشان اين نص را از کتاب بهجه الامال [15] نقل کرده باشد.

پاسخ هايي را که ما اضافه مي کنيم به قرار ذيل مي باشد:

3 - کدام روايت صحيح، غير از آن چه که در اين حديث است، حروف مقطعهِ نام برده شده را به گونه اي ديگر تفسير کرده است؟ در پاسخ به اين پرسش ما به کتاب هاي فريقين مراجعه کرديم، ولي روايت صحيحي که بتوان به آن اعتماد نمود، پيدا نکرديم. در ذيل به بررسي اجمالي آن ها مي پردازيم.


پاورقي

[1] قاموس الرجال، ج 9، ص 209.

[2] سوره مريم، 1.

[3] الا خبار الدخيله، ج 1، صص 98-104.

[4] منتهي المقال، ج 3، ص 328.

[5] سوره الشوري/ 1.

[6] همان/ 2.

[7] سوره الروم/ 1.

[8] همان/ 2.

[9] سوره طه/ 1.

[10] سوره الرحمن/ 6.

[11] سوره الفجر/ 1.

[12] سوره الشمس/ 1.

[13] سوره عنکبوت/ 41.

[14] منتهي المقال، ج 3، ص 328، الهامش.

[15] ج 4، ص 338.