بازگشت

آقاي تستري در قاموس الرجال مي گويد: اگر اين خبر صحيح است پس


آقاي تستري، در قاموس الرجال مي گويد: [1] اگر اين خبر صحيح است، پس چرا شيخ الطايفه (شيخ طوسي) در مورد سعد مي گويد:

«معاصر امام عسکري (ع) بود و من نمي دانم که وي از آن حضرت روايت کرده باشد.»؟ [2] .

جواب

1 - نخستين پاسخ را از خود قاموس الرجال عرض مي کنيم. شما، در همان کتاب تان، در ضمن اشکالاتي که به شيخ طوسي وارد کرده ايد، گفته ايد:

«شيخ طوسي، در کتاب رجالش به نسخهِ کشي که مصحّف و مغلّط است و اشتباهات نوشتاري و لفظي دارد و نيز به کتاب ابن نديم که تحريف شده است، استناد و اعتماد کرده است، لذا سبب اوهام و اشتباهات وي گرديده است.» [3] .

به ايشان عرض مي کنيم، شما، معتقد به اوهام و اشتباهات شيخ طوسي در پاره اي از موارد هستيد و ممکن است از جملهِ اوهام وي، همين موردي باشد که فرموده است:

«من، به روايت وي از آن حضرت مطلع نشده ام.».

2 - شيخ طوسي، در مورد سعد بن عبدالله فرموده است: «لم ا علم ا نّه روي عنه»، حداکثر مطلبي که از اين فرمايش وي فهميده مي شود، اين است، که ايشان، در هنگام تأليف و نوشتن کتاب رجالي اش به کتاب کمال الدين و روايت سعد از امام حسن عسکري (ع) دست رسي پيدا نکرده است و ممکن است بعداً دست رسي پيدا کرده باشد.

3 - طبق فرمايش برخي از شاگردان مرحوم آيه الله بروجردي که از جملهِ آنان آقاي سبحاني، حفظه الله، است، کتاب رجال شيخ طوسي، به عنوان کتاب براي عرضه نبوده است، بلکه پاره اي از يادداشت هاي وي بوده، که موفّق به تکميل آن نشده است، و به همين جهت است که افرادي را نام مي برد، ولي در مورد وثاقت و ضعف و کتاب - تأليفات - و روايت آنان هيچ مطلبي را متذکّر نمي شود، بلکه فقط به اصحاب رسول (ص) و ائمه (ع) بودن آنان اشاره مي کند. [4] .

آقاي صافي گلپايگاني نيز همانند مطلب مذکور را بيان مي کند.

بالاخره ممکن است گفته شود، شيخ طوسي، در کتاب رجال به نهايت مرادش که بحث جامع و فراگير در مورد رجال و تراجم بوده، نرسيده است و لذا آن کتاب، ناتمام است و نمي تواند به عنوان دليل و ميزان سنجش قرار گيرد.


پاورقي

[1] قاموس الرجال، ج 5، 60.

[2] رجال شيخ طوسي، ص 431.

[3] قاموس الرجال، ج 9، ص 209.

[4] الکليات في علم الرجال، ص 69.