بازگشت

سرآغاز


خوانندگان غربي در طول سالهاي اخير درباره‌ي مسلمانان ايراني که از شاخه مذهبي خاصي از تشيع اسلامي پيروي مي‌کنند، خبرهايي شنيده‌اند. اين مسلمانان به ظهور منجي از اعقاب حضرت محمد (ص)، پيامبر بزرگ اسلام اعتقاد دارند. عصاره تشيع در نگرش اعتقادي به ظهور دوباره اين منجي نهفته شده و در مواجهه با جور و ستم سياسي به صورت اعتراض اجتماعي مبتني بر اصلاحات سياسي بيان گرديده است.

انتظار شيعه به پايان ظلم و شرارت حاکم بر جهان از مجراي استقرار عدالت توسط يکي از اعقاب پيامبر اسلام (ص) نه تنها اميد به آينده بهتر را معني مي‌دهد، بلکه به ارزشيابي دوباره زندگي تاريخي و اجتماعي عصر حاضر نيز مي‌پردازد. بر اين مبنا، انتظار مي رود تا شرايط اجتماعي و سياسي جاري در پرتو آن چه در زمان ظهور منجي اسلام رخ خواهد داد، بهبودي يابد و در آن جهت تغيير کند. مطالعه مفهوم کليدي مهدي ، امام هدايتگر الهي ، که شيعيان دوازده امامي او را امام نجات بخش مي دانند، موضوع بسيار مهمي است که در اين اثر مورد بحث و بررسي قرار مي‌گيرد.

اعتقاد به وجود مبارک يک نجات بخش منتظر ،‌که ظهور خواهد کرد و همه نيروهاي شر را منکوب و نابود خواهد ساخت ، حکومت عدل را برپا خواهد نمود و مساوات را در سرتاسر زمين برقرار خواهد نمود ، وجه مشترک همه اديان مهم جهان است. مسيحيان، يهوديان و زرتشتيان در زمانهاي مختلف تحت سيطره کساني قرار داشتند که اعتنايي به ميراث و سنن مذهبي آنها نمي‌کردند و در انتظار نجات بخشي بسر مي‌بردند تا سنن مذهبي مسيح يا سوشيانت در مورد زرتشتيان را از يک سلسله برگزيده الهي گرامي دارد. اين چنين منجي الهي مورد انتظار همگان بود تا ظهور کند و در زماني که خدا مصلحت مي‌داند رجعت نمايد تا رنجهاي مؤمنان را پايان بخشد، حکومت دشمنان خدا را خاتمه دهد و سلطنت الهي را بر تمام زمين حاکميت بخشد. گرچه واژه‌هاي «مسيح» يا «منجي» حلقه اختصاصي يهودي‌- مسيحي دارد و بازتابي از مجموعه‌هاي آيينهاي مسيحي - يهودي است، در عين حال، مي‌توان با عنايت به مفهوم آن و اطمينان از منشأ اين واژه، آن را در متن اسلامي آن به کار برد. در حقيقت، مسيحيان، يهوديان و احاديث اسلامي در روش بکارگيري شکلي نجات‌بخش منتظر با هم متفاوت‌اند. مسيحيان به رجعت دوباره او مي‌انديشند.

يهوديان در انديشه شخصي که در آينده خواهد آمد بسر مي‌برند و مسلمانان در انديشه وجود مبارکي هستند که ظهور خواهد کرد و عليه حاکميت غيرديني جور و ستم غيرقابل تحمل قيام خواهد نمود. واژه «منجي‌گري» در متن اسلامي آن ترجمان مفهوم شخصيتي الهي بنام مقدس مهدي است، که رهبري با هويت شناخته شده و از پيش تعيين گرديده است تا قيام کند و تحول بزرگ اجتماعي را پديدار سازد و جامعه بشري را اصلاح نمايد و همه امور را تحت هدايت الهي بازگرداند. از اين رو، منجي اسلام، الهام بخش پيروان‌اش در اعاده خلوص اعتقادي است که بر مبناي آن هدايت حقيقي و عاري از فساد و تباهي را به همه مردم باز مي‌گرداند و يک نظام عادلانه اجتماعي را مي‌آفريند و جهاني آزاد از ظلم و جور را پديد مي‌آورد که در آن «وحي الهي» هنجار و معيار براي ملتها خواهد بود.

گرچه شباهت منجي اسلامي به اعتقادات مسيحي - يهودي بيان شد، اما اعتقاد به مهدي (ع) در اسلام رنگ اسلامي مشخصي دارد. آيين رستگاري اسلامي، انسان را گناهکاري بالفطره نمي‌داند تا از طريق نوزايي معنوي نجات يابد. بلکه بر اين باور است که انسان مرده‌اي غرق در گناه نيست. بنابراين، نيازي به تولد دوباره معنوي ندارد. به علاوه اين آيين رستگاري اسلامي، رستگاري مردم را در واژه‌هاي ملي که تحقق سلطنت الهي را در «ارض موعود» توسط يک جامعه منحصر به فرد (مختار يهوديان) شکل مي‌دهد تصور نمي‌کند. در عوض، تأکيد اساسي در آيين رستگاري اسلامي بر مسئوليت تاريخي پيروانش قرار دارد، تا با تشکيل امت اسلامي، با عضويت همه کساني که در جهان به خدا و وحي الهي از طريق پيامبر خاتمش حضرت محمد‌(ص) معتقدند به برقراري جامعه مطلوب سياسي مذهبي بپردازد.

اين مسئوليت با خود چالش انقلابي اسلام را با هر نظم خصمانه‌اي که تحقق آن را مختل مي‌سازد به همراه دارد. بذرهاي اين مسئوليت توسط خود پيامبر اسلام (ص) پاشيده شد و ميوه‌هاي طغيان را عليه نظامات فاسد در تاريخ اسلامي به بار آورد و پيروان خود را با دعوت به مقاومت به آينده‌اي عادلانه‌تر و بهتر الهام بخشيد. حضرت محمد(ص)، نه تنها بنيانگذار يک دين الهي بود، بلکه حافظ و ولي يک نظم نوين اجتماعي بشمار مي‌آيد. پيام او، که در کلام وحي (قرآن) قرار دارد، انگيزه عظيم معنوي و سياسي - اجتماعي را براي خلق يک جامعه عدل جهاني فراهم ساخت. در نتيجه، در سالهاي بعد از وفات پيامبر (ص) گروهي از مسلمين پديدار شدند که از نظام حاکم به غايت ناراضي بودند و به اصالت اسلامي تحت شخصيت ممتاز و الگويي حضرت محمد (ص) مي‌انديشيدند و او را هم به عنوان پيامبر و هم رئيس دولت اسلامي و تنها سرفصل ايده‌آل و آرمانهاي اسلامي مي‌نگريستند و او را از فساد حاکمان دنياپرست امپراطوري کشورگشاي اسلامي منزه مي‌دانستند. تحقق اين امر که در وجود مبارک رسول خدا(ص) تجلي مي‌يافت اين عقيده را به وجند آورد که او واقعا شخصيتي فراتر و والاتر از مردمان عادي دارد. او در حقيقت شخصيت برگزيده الهي بود و از اين رو رهبر حقيقي جامعه به شمار مي‌رفت و قادر بود تا مردم را به رستگاري هدايت فرمايد.

با توجه به اين موقعيت خاص والاي پيامبر(ص)، برخي از پيروانش منتظر برقراري حکومت شخصي از اعقاب او شدند که «نام او محمد و کنيه‌اش همانند کنيه فرستاده خداست و زمين را از عدالت و مساوات پر خواهد کرد، همانگونه که از ظلم و جور و بي‌عدالتي پر شده است.» [1] در نتيجه، گر چه آموزه‌هاي قرآني در مورد مفهوم رستگاري، در ظاهر، ظهور مهدي(عج) نجات بخش را در ذهن مجسم نمي‌سازد تا جامعه مؤمنان را به اسلام اصيل که در زمان پيامبر (ص) وجود داشت هدايت کند، اما به احتمال زياد، اين فداکاري و تعهد و پاي‌بندي مؤمنان به پيامبر(ص) بود که آنها را معتقد به ظهور منجي هدايتگر الهي از خاندان مکرم پاک او (اهل البيت) مي‌کرد و منتظر ظهور او مي‌ساخت.

رشد اين اميد در بين گروهي که مورد بدرفتاري و ظلم و سرکوبي نظام حاکم خلفا قرار گرفته بودند نتيجه اجتناب‌ناپذير تنش هميشگي در اسلام بر تحقق جامعه عدل اسلامي تحت هدايت وحي الهي بود. با برقراري سلسله‌هاي مختلف در اسلام، که در ارتقا و تحقق آرمان‌هاي اسلام ناکام بودند، نياز به وجود يک رهايي بخش ضروري بود. آرزومندان ظهور امام منجي عمدتا کساني بودند که با ادعاي اعقاب پيامبر‌(ص) به عنوان وارثان رسالت نبوي هم‌دردي مي‌کردند. اين افراد همان شيعيان نخستين بودند. مهم‌ترين عامل در تکوين تشيع اعتقاد به امام نجات بخش موعود بود که فساد و شرارت را پايان مي‌دهد. از اين رو، اعتقاد به ظهور منجي اسلامي نماد برجسته تشيع در اسلام، بويژه شيعه اماميه به شمار مي‌آيد که با اعتقاد به ظهور مهدي (عج) امام دوازدهم مشخص مي‌شود و در دعاهاي شيعي به کرات تکرار مي‌گردد: «خدايا براي نجات از رنجها در قيام او امام مهدي (عج) تعجيل کن. »


پاورقي

[1] در مورد اين حديث و ساير روايات درباره مهدي (عج) مراجعه کنيد به

Leiden,1927),Under MAHDI,P.139).

of Earlyt Muhammadan Tradition

A.J.Wensisk, A Handbook.