بازگشت

نقدهاي مترجم


1- اعتقاد به وجود مقدس انسان کامل معصومي که آخرين وصي پيامبر اکرم اسلام (ص) و از نسل مطهر حضرت سيدالشهداء امام حسين (ع) و همنام رسول خدا و نجات بخش انتهاي تاريخ باشد و حتي اگر از عمر جهان تنها يک روز باقي ماند به امر خدا ظهور نموده و دنيا را از شر ستمکاران رهائي بخشيده و از عدل و داد پر سازد از همان زمان پيامبر (ص) به وضوح در متون روايي و ادبيات حاکم بر جامعه مطرح بوده است. حتي حضرت صديقه طاهره فاطمه زهرا (س) نيز در خطبه معروف خود، خويشتن را با عبارت «انّا منتظرون» از منتظران آن وجود مبارک مي‌دانند و واژه مقدس «انتظار» را در مفهوم فني آن نخستين بار به کار مي‌برند. (رجوع شود به احتجاج شيخ احمدبن علي بن‌ابيطالب طبرسي، ص 61-109، تاريخ ابن اعثم کوفي، ص 441، شرح نهج‌البلاغه ابن ابي‌الحديد معتزلي، ص 154 و بحارالانوار علامه مجلسي، ج 8، ص109).

در همين مفهوم و در تبيين انديشه انتظار و ظهور دولت حقه آل محمد (ص) امام اميرالمؤ‌منين (ع) مي‌فرمايد:

«لَتَعطِفَن الدُّنيا عَلَينا بَعدَ شِماسِها عَطفَ الضروُسِ عَلي وَلَدِها وَتَلا عَقيبَ ذلک و نُريدُ اَن نَمُن عَلَي الذينَ استُضعِفوا في الارضِ ونَجَعلَهُم اَئِمَهً و نَجعَلَهُمُ الوارثينَ؛

دنيا پس از تمرّد و چموشي به سوي ما برمي‌گردد همان گونه که ماده شتر به سوي فرزندش و پس از جمله مزبور اين آيه را تلاوت فرمود: «و ما مي‌خواهيم به آنان که در روي زمين مستضعف شده‌اند احسان نماييم و آنان را پيشوايان و وارثان روي زمين قرار بدهيم». (رجوع شود به نهج‌البلاغه فيض الاسلام، حکمت 200 ص 1180 - 1181)

ائمه معصومين (ع) هم هميشه به ترويج اين اعتقاد بنيادي همت گمارده‌اند و حتي آن را در متن زيارت آورده‌اند؛ به گونه‌اي که حضرت امام علي نقي (هادي) (ع)، جد بزرگوار امام عصر (عج) هم در زيارت جامعه کبيره چنين تعليم فرموده‌اند:

«... مُصَدٍّقٌ بِرَجعَتِکُم مُنتَظِرٌ لاِ َمرِکُم مُرتَقِبٌ لِدَولَتِکُم...؛

به رجعت شما (امامان معصوم) تصديق مي‌کنم منتظر حاکميت شما هستم، چشم به راه دولتتان مي‌باشم».

اين همه و متون بسيار فراوان ديگر حاکي از اصالت اعتقاد به مهدويت از زمان پيامبر اکرم (ص) به بعد بوده است.

لکن نويسنده اين اثر همانگونه که خود اذعان داشته تاريخ اعتقاد به مهدويت را بررسي مي‌کند و سير تکوين آن را بيان مي‌دارد و نه خود اعتقاد به مهدي (عج). او مي‌کوشد تا اين مطلب را روشن سازد که علماي پيشرو و هدايتگر دوران آغازين غيبت کبري چگونه با بحران تزلزل اعتقادي عده‌اي از شيعيان در اين امر مهم مواجه شدند و چگونه با تکيه بر عقايد حقه اسلامي درباره مهدي (عج) با درک مردم عصر خود و تأ‌ملات عميق و تفقه موشکافانه اعتقادي به اتقان ايمان مؤ‌منان در اين رابطه و هدايت شکاکان و شيعيان مذبذب پرداختند و به ارائه روشمند متناسب اين آئين پرداخته و آن را در زمان و مکان بسط داده و منقح و مستدل ارائه نمودند و اين بسط تاريخي روشمند داراي تطور و تحول بوده و روند تکاملي داشته است و درک تاريخي اين اعتقاد مقدس بسط و تعميق يافته و الاّ پديده مهدويت حقيقتي است که همزاد با اسلام بوده و همه معصومين (ع) بر آن تأ‌کيد ورزيده و در واقع خود منتظران وجود مبارک مهدي (عج) بوده‌اند.

2- تمايزات و فضائل و سجاياي شخصي امام علي (ع)، مقامي يکتا و ممتاز را بر ديگر اعضاي خانواده و اصحاب پيامبر، براي آن امام به وجود آورد و گروهي از دوستاني را براي او فراهم ساخت که خود را با کمال اشتياق و توجه بخصوصي در طول زندگي پيامبر بر او وقف کردند. شايد بخاطر اين دليل است که شيعه مدعي وجود تشيع حتي در زمان زندگي پيامبر است.

سعدالاشعري و نوبختي قديمترين اصحاب ملل و نحل، صريحاً بيان مي‌کنند که تشيع در مفهوم توجه و ستايش خاص از امتيازات و ارزشهاي وجودي امام علي (ع) در زمان زندگي حضرت محمد (ص) ظاهر شده بود (الاشعري، سعدبن عبدالله القمي. کتاب المقالات والفرق، صفحه 15 به تصحيح محمدجواد مشکور، تهران، 1963؛ النوبختي، حسن بن موسي. کتاب فرق الشيعه، صفحه 23، نجف اشرف، 1359). به علاوه واژه شيعه به کرّات در مفهوم فني آن در زمان پيامبر اکرم (ص) و توسط شخص آن حضرت به کار رفته است که حاکي از اصالت آن و همزادي آن با اسلام محمدي (ص) است. نمونه عالي آن را مي‌توان در حديث طولاني و مفصل کساء به وضوح ديد. اهميت اين حديث و گستردگي و مقبوليت آن در دنياي اسلام به حدي بوده که حتي بيش از يک قرن و نيم از رويداد واقعه کساء، امام صادق (ع) با مدعيان عضويت در خاندان مقدس پيامبر و عباسيان بيشترين تأ‌کيد خود را بر اين حديث نبوي مي‌گذارند که در آن معني وسيع آيه قرآني تطهير (قرآن 33/33) راجع به خاندان پيامبر را به امام علي (ع)، حضرت فاطمه (س) و اولادش محدود مي‌کرد [1] در بخش‌هاي آخر حديث دوبار عبارت «جمعٌ من شيعتنا» (جمعي از شيعيان ما) از زبان پيامبر (ص) نقل شده و يکبار نيز عبارت «فاز شيعتنا» (شيعيان ما رستگار شدند) از زبان امام علي (ع) روايت شده، که هماهنگي و انسجام ويژه‌اي را بيان مي‌کند و شيعيان علي (ع)، شيعيان پيامبر (ص) به شمار آمده‌اند. نيز در همين رابطه در دعاي معروف ندبه در خطاب حضرت پيامبر (ص) به حضرت علي (ع) آمده است: «وشيعتک علي منابر من نور» که واژه شيعه در مفهوم اصطلاحي آن به کار رفته است. واژه شيعه و مؤ‌من مترادفاً در زمان پيامبر (ص) به کار رفته است. براي تفصيل بيشتر به دائره‌المعارف جاويدان الغدير اثر علامه عبدالحسين اميني، اصل الشيعه و اصولها اثر علامه کاشف الغطاء، شيعه در اسلام اثر علامه سيدمحمدحسين طباطبايي و آثار متعدد ديگر در اين زمينه مراجعه شود. بنابراين، منصفانه آن است که به وجود اصالت تشيع در زمان پيامبر خدا (ص) اعتراف کنيم و بر اهميت بنيادي آن تأ‌کيد ورزيم.


پاورقي

[1] کليني، کافي، صص 330 به بعد.