بازگشت

اخباري که پيش گويي حوادث آينده است


الف) نعماني در حديث 51 باب 14 از معروف بن خربوذ نقل مي کند که:

«هرگاه بر امام باقر(ع) وارد شديم، مي فرمود: خراسان، خراسان، سيستان، سيستان. گويا ما را به آن بشارت مي داد.»

در اين روايت، توجه دادن به خراسان، به احتمال زياد به دليل ظهور عباسيان از اين منطقه است؛ زيرا دعوت فرزندان عباس از دوران امام باقر(ع) آغاز شد و سال ها پس از آن حضرت (در سال 132) به ثمر رسيد و نقطهِ مرکزي دعوت و قيام آنان، خراسان قديم بود. اما هدف از اشاره به سيستان مي تواند: ظهور و شورش خوارج ازارقه عليه امويان باشد که مدت ها در سيستان برقرار بود، ولي به نظر مي رسد کلمه سيستان به دليل همسايگي خراسان و اين که آن جا نيز محل دعوت و حرکت عباسيان بود، ذکر شده باشد. با توجه به ستم بيش از حد بني اميه، مقصود امام اين است که سقوط اين حکومت و حوادث مهم تاريخ اسلام در آن ناحيه صورت خواهد گرفت.

ب) شيخ طوسي از رسول خدا(ص) روايت مي کند:

«در قزوين مردي هم نام يکي از پيامبران قيام مي کند و مؤمن و کافر به او مي گروند. او منطقهِ جبال را از ترس پر مي کند.» [1] .

چنان که پيداست، در اين روايت هيچ تصريح يا حتي اشاره اي به موضوع ظهور يا آخرالزمان نشده است.

ج) شيخ طوسي از امام ششم روايت کرده که:

«فساد حکومت بني فلان بسته به شمشيرهاي بني فلان است.» [2] .

آيا معناي اين سخن اين نيست که سقوط بني اميه با شمشيرهاي بني عباس است؟ و امام به لحاظ موقعيت زماني از تصريح به اين دو گروه خودداري فرموده است. شيخ طوسي در ادامه، اخبار ديگري آورده که آن ها هم پيش گويي ائمه است؛ نه علايم ظهور حجت حق.

د) در منابع عامه و گاه در کتب حديثي شيعه، احاديث فراواني دربارهِ پرچم هاي سياه وجود دارد که در مواردي به ظهور مهدي(ع) مرتبط مي شود، به گونه اي که در کتاب هاي متأخر، به عنوان يکي از نشانه ها شهرت يافته است. بايد توجه داشت؛ نخست: منشأ اين روايت ها، منابع اهل سنت است. دوم: بيشتر آن ها به ظهور، ربطي ندارد و موردهايي که نام مهدي در آن ها آمده، در واقع همان روايت هايي است که مضمون آن ها در جاهاي ديگر و بي ارتباط با مهدي، ذکر شده است. براي آشنايي با اين احاديث به نمونه هاي زير توجه مي کنيم:

1. تبيع عن کعب قال: لاتذهب الايّام حتي يخرج لبني العباس رايات سود من قبل المشرق [3] .

کعب الاحبار گفت: روزگار به پايان نخواهد رسيد مگر آن که براي بني عباس پرچم هاي سياهي از سوي مشرق بيرون مي آيند.

2. ابوهريره عن علي بن ابي طلحه قال: يدخلون دمشق برايات سود عظام فيقتتلون فيها مقتله عظيمه شعارهم بُکش بُکش. [4] .

گروهي با پرچم هاي سياه بزرگي وارد دمشق مي شوند و در آن جا کشتاري عظيم به راه مي اندازند. شعار آنان بکش بکش خواهد بود.

در روايت اول به بني عباس تصريح شده و در روايت دوم سخن از کساني است که با شعارهاي فارسي وارد دمشق مي شوند. بايد توجه داشت ايرانياني که از منطقهِ خراسان (مشرق زمين) به عراق رفته و دولت بني عباس را تأسيس کردند، همراه عبدالله بن علي بن عبدالله بن عباس تا دمشق پيش رفتند و در آن جا کشتاري عظيم نسبت به بني اميه به راه انداختند. [5] .

3. نعيم بن حماد از جابر جعفي از امام باقر(ع) روايت مي کند: «پرچم هاي سياه در سال 129 ظهور خواهد کرد و آن زماني است که بني اميه بين خود اختلاف پيدا کرده اند.» [6] .

4. در غيبت نعماني از اميرمؤمنان(ع) نقل شده است:

«خداوند مقدّر کرده که بني اميه ناگهاني از بين بروند.»

و در ادامه روايت آمده است:

«بندهِ خشني راه مي افتد که پيروزي با اوست و يارانش با موها و شارب هاي بلند و با لباس هاي سياه و پرچم هاي سياه آنان (بني اميه) را مي کشند. [7] .

اين ها نمونه هاي کوچکي از روايت هاي متعدد مربوط به پرچم هاي سياه (رايات سود) و ظهور آنان از سمت مشرق يا خراسان است [8] و چنان که گفته شد؛ بيش تر آن ها موقوف است، ضمن اينکه ربطي به ظهورحجت حق ندارد. با توجه به اين که قيام عباسيان با پرچم هاي سياه آغاز شده و به طور کلي شعار آنان لباس سياه و پرچم سياه بوده است و نيز مجموع روايت ها که به طور کلي، با حال و هواي دعوت و قيام بني عباس مشابهت و تطبيق دارد، بايد گفت: اين احاديث يا پيش گويي دربارهِ آنان است [9] و يا به دست خود آنان جعل شده تا قيام و دولت خود را موجّه، مشروع و مقدس جلوه دهند، به ويژه که شيعيان مخالف ايشان بودند. از اين رو؛ گاه مطالبي از زبان امامان شيعه نقل کرده اند.

گواه اين مطالب، خبري است که از ابن عباس اين گونه نقل شده است:

«والله ان منّا بعد ذلک السفاح والمنصور والمهدي يدفعها الي عيسي بن مريم(س)» [10] .

اين خبر را سيدبن طاووس نيز در کتاب ملاحم خود آورده است. [11] وي همچنين به نقل از ابن حماد آورده است که ابن عباس گفت:

«وقتي پرچم هاي سياه را ديديد که از سوي مشرق مي آيند، ايرانيان را احترام کنيد که دولت ما را آنان تشکيل مي دهند.» [12] .

البته آن چه برخي را به ترديد انداخته، روايت هايي است که از مهدي در کنار رايات سود نام مي برد. براي مثال: شيخ طوسي از جابر جعفي از امام باقر(ع) روايت مي کند:

«تنزل الرايات السود التي تخرج من خراسان الي الکوفه فاذا ظهرالمهدي بعث اليه بالبيعه [13] .

پرچم هاي سياه از خراسان بيرون و در کوفه فرود مي آيند و آن گاه که مهدي آشکار شود، با او بيعت مي کنند.»

بايد توجه داشت که

نخست: اين روايت پيش از غيبت شيخ، در فتن ابن حماد آمده و شيخ نيز در سند روايت به نام وي تصريح کرده است.

دوم: آن چه در روايت آمده است، به طور کامل با تاريخ اسلام و ظهور عباسيان موافقت دارد؛ زيرا بنا به نقل مورخان، پرچم هاي سياه به دست ابومسلم از خراسان به کوفه آورده شد و زير اين پرچم، شهرهاي بين راه فتح شد. در اين هنگام، سفاح - که به گفتهِ مسعودي ابتدا مهدي لقب داشت - [14] از ترس بني اميه در کوفه مخفي بود که با استقرار پرچم هاي سياه در کوفه عده اي به سراغ او رفتند، با او بيعت کردند و به اين ترتيب، وي به عنوان اولين خليفه عباسي مطرح شد. [15] .

با اين همه ممکن است گفته شود، پرچم هاي سياه نشانه ظهور مهدي(ع) است و عباسيان از آن سوء استفاده کرده اند، ولي با مطالعهِ مجموع روايت ها و آگاهي از تاريخ عباسيان، چنين احتمالي بسيار بعيد مي نمايد. حتي اگر همهِ اين حديث ها را ساخته عباسيان ندانيم، بخشي از آن ها را به عنوان پيش گويي معصومين دربارهِ نهضت و به حکومت رسيدن آنان خواهيم پذيرفت.

اما پرسش اين است که چگونه محدثان اين گونه روايت ها را در کتاب هاي خود، آن هم در ابواب مربوط به نشانه هاي ظهور آورده اند؟

به نظر مي رسد فضاي حاکم بر زمان نقل اين اخبار باعث شده است، عالمان شيعه و سني بر آن ها اعتماد کرده و آن خبرها را در کتاب هاي خود ذکر نمايند. بيشتر راويان و همهِ صاحبان منابع اصلي مربوط به غيبت، در عهد عباسيان مي زيستند. نعيم بن حماد پيش از غيبت صغري، نعماني و شيخ صدوق 30 و 50 سال پس از غيبت صغري، شيخ مفيد حدود 90 سال و شيخ طوسي 130 سال پس از آغاز غيبت کبري زندگي مي کردند. نزديکي آنان به دورهِ امامت و عدم طولاني بودن غيبت نسبت به آنان، بي ترديد در ديدگاه ايشان دربارهِ غيبت، ظهور و نقل روايت هاي علايم، تأثير داشته است. اين که گروه ديگري به نام بني اميه به حکومت برسند و پرچم هاي سياهي آنان را ساقط کند، دولت بني عباس به دست مهدي ساقط شود و يا خراسان، کوفه و قسطنطنيه - که در روايت هاي علايم نام آن ها فراوان به چشم مي خورد - مرکزهاي اصلي دوران ظهور باشند، براي آن بزرگان هيچ دور از ذهن نبوده است. ضمن اين که آنان انتظار غيبتي چندان طولاني را نداشتند [16] فتواي قدماي اماميه دربارهِ دفن خُمس مي تواند نشانه اي بر اين مدعا باشد، ولي اين که متأخران و معاصران، اين روايت ها را در کتب خود نقل کرده اند، دليلي بر صحّت همهِ آن ها و وقوع آن ها در هنگام ظهور حجت حق نيست. بلکه لازم است با بررسي همه جانبهِ آن ها، آن چه پيش گويي بوده و محقق شده است يا آن چه به نفع گروه هايي جعل يا تحريف شده از آن چه به طور واقعي، نشانهِ ظهور مهدي(ع) است، جدا شود.


پاورقي

[1] الغيبه طوسي، ص 444؛ بحار، ج 52، ص 213 (به نقل از همان).

[2] الغيبه طوسي، ص 448.

[3] الفتن، ح 549، ص 133.

[4] همان، ح 551، ص 134.

[5] تاريخ اليعقوبي، ج 2، ص 290.

[6] الفتن، ح 552، ص 134: «حدثنا سعيد ابوعثمان حدثنا جابرالجعفي عن ابي جعفر قال اذا بلغت سنه تسع و عشرين و مائه واختلفت سيوف بني اميه و وثب حمار الجزيره فغلب علي الشام ظهرت الرايات السود...»؛ (ديگر روايات مربوط به پرچم هاي سياه را در معجم احاديث الامام المهدي، ج 1، ص 375 به بعد مطالعه کنيد).

[7] الغيبه نعماني، ص 265.

[8] دربارهِ ديگر روايت ها، نک: الفتن، صص 127، 130، 135 و 139؛ الغيبه نعماني، ص 360.

[9] موضوع پرچم هاي سياه و پيش گويي دربارهِ صاحبان رايات سود، پيش از ظهور عباسيان شهرت داشته و گويا به همين دليل امام عباسي دستور داد چند پرچم سياه به عنوان پيروي از پيامبر - که در جنگ هاي صدر اسلام پرچم سياه حمل مي کرد - برافراشته شود و قيام آغاز گردد. نک: اخبار الدوله العباسيه، صص 199 و 245 - 247.

[10] الفتن، ح 224، ص 61.

[11] التشريف بالمنن (معروف به ملاحم)، ص 86 (به نقل از کتاب الفتن).

[12] همان، ص 87.

[13] الغيبه طوسي، ص 452؛ عقدالدرر، ص 129.

[14] التنبيه و الاشراف، ص 292.

[15] تفصيل اين مطالب و رويدادها را در تاريخ طبري، ج 7، ص 421 به بعد مطالعه کنيد.

[16] دربارهِ اين مطلب نک: تاريخ سياسي امام دوازدهم، صص 86 و 222؛ مکتب در فرايند تکامل ص 122 و پاورقي، ص131.