بازگشت

ضرورت و هدف بحث


مراجعه به ده ها کتابي که در آن از نشانه هاي ظهور، سخن به ميان آمده است، نشان مي دهد که متأسفانه بيش تر نويسندگان متأخر، روايت هاي منابع گذشته را تکرار کرده و با آن محققانه و تحليلي برخورد نکرده اند؛ هر کس به فراخور نوشتهِ خود به چند نشانه اشاره و يکي دو روايت براي نمونه ذکر مي کند و به مبحث هايي مانند اين که منظور از سخن معصوم چيست و در چه شرايطي بيان شده، راوي آن از نظر جرح و تعديل چگونه است يا آن روايت در کتب معتبر نقل شده يا نه، توجهي نشده است. بيش تر اين کتاب ها در صدد قانع کردن موقت مخاطب خود هستند خواننده اي که در آن قسمت خاص از کتاب، انتظار بيان نشانه ها را دارد. از اين رو جاي بررسي همه اخبار دربارهِ يک نشانه، ارتباط آن با ديگر نشانه ها، بحث از صحت و سقم روايت ها و تحليل و نقد منابع آن ها بسيار خالي است و کتاب ها و مقاله هاي اندکي که به اين موضوع پرداخته اند، کافي به نظر نمي رسد و قابل نقد است.

ضرورت ديگر اين که امروزه اين مطلب که ظهور نزديک شده، بيش تر علايم به وقوع پيوسته و شاهد دولت حقهِ آل محمد(ص) خواهيم بود، بسيار رواج پيدا کرده و هر کس از نزديک تر بودن ظهور خبر دهد محبوب تر است. غافل از اين که:

نخست: تعيين وقت (حتي به معناي يک محدوده زماني تقريبي)، ممنوع است و هيچ يک از معصومين هم اين کار را نکرده اند [1] .

دوم: ادعاي نزديک بودن ظهور، تبعات و زيان هايي مانند بدبين شدن عامه مردم نسبت به گفته هاي معصومين، به وجود آوردن انتظار کاذب و سست شدن اعتقاد به آن پس از گذشت زمان را در پي دارد. از مرحوم آيت ا لله مرعشي نجفي نقل کرده اند:

«از اين مطالب (که مثلا ً سفياني ديده شده يا...) نگوييد؛ زيرا جوانان بعد از ساليان، وقتي که ظهور حضرت به تأخير بيفتد، دست از دين برمي دارند و همه را دروغ مي پندارند.» [2] .

يکي از مراجع تقليد حاضر هم مي فرمايد:

«بايد زمينه را مساعد کنيد که اگر غيبت، صد هزار سال هم طول بکشد، عقايد مردم خراب نشود. فردي بود که هر روز مي گفت: حضرت ميآيد و ظهور نزديک شده است. يک بار گفت: سه ماه ديگر آقا حتماً ميآيد. سه ماه بعد، گفتيم چه شد؟ گفت: بدا حاصل شد! بايد کاري کنيم که ايمان راسخ پيدا کنيم.» [3] .

به نظر مي رسد اين سخنان به اندازه اي گوياست که هدف از اين بحث را روشن مي کند؛ زيرا موضوع انتظار و ظهور و علايم ارتباط تنگاتنگي با هم دارند، به گونه اي که برخي در صدد هستند، نزديک شدن ظهور را با بيان علايم محقق شده، اثبات کنند.

با آن چه گفته شد، هدف از اين نوشتار نيز روشن خواهد شد؛ اين که اثبات نماييم، حقيقتِ علايم آن گونه که شهرت يافته، نيست، بلکه جاي بحث و بررسي بيش تري دارد، از ميان علايم حتمي، هيچ کدام محقق نشده و علايم ديگر در واقع پيش گويي حوادث آينده از سوي امامان معصوم بوده است که با نشانه هاي ظهور قائم آميخته يا به نفع افراد و گروه هاي مدعي مهدويت ساخته شده است.


پاورقي

[1] رجوع کنيد به «الغيبه نعماني»، باب 16: «ما جاء في المنع من التوقيت والتسميه لصاحب الامر». البته در اين باب روايتي چند ذکر شده که امام فرموده است، اين موضوع يعني ظهور، زمان مشخصي داشت و چون مردم افشا کردند به تأخير افتاد، ولي به فرض صحت اين روايت ها، خواهيم گفت که اين مربوط به گذشته است و امام فرموده که پس از آن هيچ وقتي تعيين نشد. (ر.ک: روايت هاي نهم و دهم، همان باب).

[2] آيا ظهور نزديک است، ص 169.

[3] مجله انتظار، ش 5، ص 17.