بازگشت

زيديه


عده اي با تمسک به روايت پيامبر(ص) که فرمودند:

«ان المهدي من ولدالحسين و انه يخرج بالسيف و انه ابن سبيه. مهدي از فرزندان حسين(ع) است و او با شمشير بپا مي خيزد و مادرش بهترين کنيزان خواهد بود.»

زماني که زيد بن علي بن حسين بن علي بن ابي طالب قيام خود را عليه امويان آغاز کرد، گفتند: چون او از نسل حسين(ع) است و قيام به سيف عليه ظالمان کرده و از سويي فرزند اسير است، پس او مهدي موعود مي باشد. [1] کنيه زيد ابوالحسن و مادرش کنيزي بود که مختار بن ابي عبيده او را به علي بن الحسين(ع) بخشيده بود. [2] .

اما اين گروه به روايت ديگر پيامبر(ص) توجهي نکردند، که فرمودند: «الائمه بعدي اثنا عشر؛ تسعه من صلب الحسين؛ تاسعهم قائمهم.» [3] شخص زيدبن علي(ع) از بزرگان بود و خلفاي اموي را به حق نمي دانست. او بر عليه آنان قيام کرد و به طرف کوفه رفت و به همراهي چهار هزار نفر، با حاکم عراق؛ يعني يوسف بن عمر، به جنگ برخاست. کار زيد در کوفه ده ماه طول کشيد؛ تا اين که در سال 122ه.: 740م. به دست هشام بن عبدالملک اموي به دار آويخته شد و سرش را به دمشق نزد هشام و از آنجا به مدينه بردند.

زيد از سوي امام باقر(ع) نيز تأ ييد شده بود و امام(ع) مي فرمودند:

«خدايا! پشت مرا به زيد محکم فرما.» و با مشاهده زيد، آيه «يا ايهاالذين آمنوا کونوا قوامين بالقسط شهداءللّه....» [4] را تلاوت مي کردند و مي فرمودند: «اي زيد! تو نمونه عمل به اين آيه هستي.» [5] .

پيروان زيد اطراف يحيي و فرزندش را گرفتند. يحيي در خراسان قيام کرد (125 ق.) و در جوزجان کشته شد. پيروان او به فِرق مختلف تقسيم شدند؛ مثل: رافضيّه، جاروديّه، عِجليّه، بتريّه، صالحيه و زيديه، که قائل به مهدويت زيد و منتظر ظهور او شدند. [6] .

زيد از حيث علم، زهد، ورع، شجاعت و دين، از بزرگان اهل بيت به شمار مي رود و اين که خود زيد ادعاي امامت يا مهدويت داشته باشد، در منابع يافت نشده است، بلکه روايتي از زيدبن علي(ع) رسيده است، که مؤ يد عقيده صحيح او در امر مهدويت است. ايشان مي فرمايد: پدرم علي بن حسين(ع) از پدرش حسين بن علي(ع) برايم روايت کرد، که فرمود: «رسول الله(ص) فرمودند: اي حسين! تو امامي و نُه تن از فرزندان تو امينان و امامان معصومند و نهمين ايشان، مهدي ايشان است.». [7] از شيخ بهايي، علامه اميني و سيد محسن امين نقل شده است: «ما، گروه شيعه اماميه، در باب زيدبن علي سخني جز خوبي و خير نمي گوييم.» درالغدير اين سخن، راي شيعه جمعاً تلقي گرديده است. [8] .

احمدبن سعيد روايتي از ابوالجارود نقل کرده، که مي گويد: به مدينه رفتم و از هر که احوال زيدبن علي را پرسيدم، گفتند: او حَليف قرآن است؛ يعني هيچ گاه از قرآن و تلاوت آن جدا نمي شود. [9] .

پس از شهادت زيد و يحيي، گروهي از شيعيان و طرفداران خاندان پيامبر(ص)، که از ستمگري حکام و خلفاي اموي به ستوه آمده بودند؛ مخالفت با خاندان اموي را تنها در مبارزه مسلحانه ديدند؛ از اين رو، راه زيد و يحيي را مفيد دانسته، آنان را امام و رهبر تلقي کردند و به همين سبب به زيديه معروف شدند. زيديه بعدها تفکر و اعتقادات خاصي يافتند و با ديگر طرفداران خاندان پيامبر(ص) به ويژه شيعه اماميه، اختلاف هاي اعتقادي پيدا کردند.

علامه طباطبايي«ر ه» دربارهِ عقايد زيديه و فَرق ميان زيديه و اماميه مي فرمايد:

زيديه در اصول اسلام مذاق معتزله و در فروع فقه ابي حنيفه، رئيس يکي از چهار مذاهب اهل سنت، را دارند. فَرق کلي ميان شيعه دوازده امامي و شيعه زيدي اين است، که شيعه زيدي اغلب امامت را مختص به اهل بيت نمي دانند وعده ائمه را به دوازده منحصر نمي بينند و از فقه اهل بيت پيروي نمي کنند؛ بر خلاف شيعه دوازده امامي. [10] .

زيديه امامت را خاص خاندان پيامبر(ص) و فرزندان فاطمه(س) دانسته، قيام به سيف را از شرايط امامت عنوان کرده اند و فرزندان امام حسن(ع) و امام حسين(ع) را در امامت يکسان مي دانند.

زيديه بعدها به مناسبت رهبراني که پيدا کردند، به گروه هاي مختلف تقسيم شدند و هر گروه عقايد ويژه اي را برگزيدند.

اين فرقه اکنون بيشتر در کشورهاي يمن و سوريه و برخي از کشورهاي ديگر زندگي مي کنند. اينان عقايد و اعتقادات خاص خودشان را دارا هستند؛ البته اينکه مدعي باشند زيد همان مهدي است و روزي ظهور خواهد کرد، را قائل نيستند.


پاورقي

[1] امام مهدي از ولادت تا ظهور، سيدمحمد کاظم قزويني، ص 568، ترجمه و تحقيق: علي کرمي و سيدمحمد حسيني، چاپ سوم، الهادي، قم.

[2] مقاتل الطالبيين، ابوالفرج اصفهاني، ترجمه سيد هاشم رسولي محلاتي، ص 129، تحقيق علي اکبر غفاري، کتاب فروشي صدوق، تهران.

[3] الغيبه، شيخ طوسي، ص 140.

[4] نساء، 135.

[5] الغدير، علامه اميني، ج 3، ص 170.

[6] الملل و النحل، شهرستاني، ج 1، ص 154، المهديه في الاسلام، سعد محمد حسن، ص 107.

[7] کفايه الاثر في النصوص علي الائمه الاثني عشر، علي بن محمدبن علي الخزاز الرازي القمي، ص 327، دارالطباعه. نايب ابراهيم، 1305 ق.

[8] سيره و قيام زيدبن علي، حسين کريمان، ص 83، شرکت انتشارات علمي و فرهنگي وابسته به وزارت فرهنگ و آموزش عالي، 1364.

[9] مقاتل الطالبيين، ابوالفرج اصفهاني، ترجمه سيد هاشم رسولي محلاتي، ص 131، تحقيق علي اکبر غفاري، کتاب فروشي صدوق، تهران.

[10] شيعه در اسلام، علامه محمدحسين طباطبائي، صص 39-34، تهران، 1348.