بازگشت

فرقه عسکريه


فرقه عسکريّه معتقد به مهدويت امام حسن عسکري(ع) شدند. به اين معني که او قائم (مهدي) است و نمرده و اکنون در حالت غيبت به سر مي برد و بعداً ظاهر خواهد شد تا جهان را از عدل و داد پر کند. [1] .

البته از اين گروه هاي مدعي، جز در کتاب هاي پيشينيان اثري نيست. ا بو غانم مي گويد:

از امام حسن عسکري(ع) شنيدم که فرمودند:«در سال 260 ه شيعيان من دچار جدايي و افتراق خواهند شد.» [2] «موسي بن جعفر بن وهب بغدادي» مي گويد: شنيدم امام عسکري(ع) مي فرمود:

گويا مي بينم که پس از من در بارهِ جانشينم دچار اختلاف شده ايد. بدانيد که براي فرزندم غيبتي است که در آن مردم دچار ترديد مي شوند؛ مگر آن کسي که خدا او را حفظ نمايد.» [3] .

اين فرقه در کيفيت قائم بودن امام عسکري(ع) به سه گروه منشعب شدند: [4] .

1- اين ها پنداشته بودند که امام عسکري(ع) از دنيا نرفته، بلکه غايب شده است، با تمسک به روايت زير ادعاي خود را به ظاهر اثبات مي کردند: هيچ امامي تا آشکارا پسر خود را به جانشيني معرفي نکند، از دنيا نمي رود؛ زيرا زمين نمي تواند بدون حجت باشد.

اين ها مدعي بودند که امام نمرده، بلکه غايب شده است. اين نخستين غيبت اوست و پس از آن دوباره قيام خواهد کرد و غيبت دوم بعد از آن آغاز مي شود. اين گروه به نوعي در مورد امام عسکري(ع) متوقف شدند.

2- اين گروه معتقد بودند که حضرت عسکري(ع) رحلت کرده، ولي دوباره به زندگي باز مي گردد و او مهدي قائم است. اين ها براساس روايتي از امام صادق(ع) که فرمود:

«مهدي قائم بدين خاطر قائم ناميده مي شود که پس از رحلتش قيام خواهد کرد،»

گفتند: پس ترديدي نيست که او قائم است و پس از مرگ دوباره زنده مي شود. اينان نظريات خود را با اندرز امام علي(ع) به کميل تأ ييد مي کنند که حضرت فرمودند:

«خداوندا! حتماً تو زمين را بدون قائم يا حجتي آشکار يا پنهان، که از سوي تو مي آيد، رها نخواهي ساخت؛ زيرا حجت ها و علاماتت هرگز بي اعتنا نمي شود. از اين رو بر اين مبنا نتيجه گيري مي کردند که امام عسکري(ع) غايب و پنهان است، ولي وي قيام خواهد کرد.

3- انشعاب سوم واقفه، لاادريه بودند. آن ها فکر مي کردند حضرت رحلت کرده، ولي مطمئن نبودند جانشين امام چه کسي است؛ پسرش يا برادرش. بنابراين، در عسکري(ع) متوقف شدند؛ تا موضوع براي اين ها روشن شود.

به نظر مي رسد که هواداران امام عسکري(ع) در اماکني دور از شهر سامرا زندگي مي کردند، که چنين ادعايي داشتند و لحظه رحلت حضرت حضور نداشتند.

در مجموع اين فرقه و انشعابات آن منقرض شده اند و اکنون وجود خارجي ندارند.


پاورقي

[1] الغيبه، شيخ طوسي، ص 220، نجم الثاقب، نوري، ص 216.

[2] کمال الدين و تمام النعمه، صدوق، ج 2، ص 408، ح 6.

[3] همان، ص 409، ح 8.

[4] تاريخ سياسي غيبت امام دوازدهم(عج)، جاسم حسين، ص 104.