يحيي بن عمر
يحيي بن عمر بن حسين بن زيدبن علي بن الحسين(ع)، کنيه او ابوالحسن و مادرش امّالحسن دختر عبدالله بن اسماعيل بن عبدالله بن جعفربن ابي طالب است. [1] گروهي از زيديان جاروديه [2] به مهدويت يحيي بن عمر اعتقاد داشتند. [3] وي مردي شجاع و سواري جنگجو و نيرومند و پردل و جرا ت و از سبک سري هاي جواني بر حذر بود. محل سکونت وي بغداد و در دوران امام هادي(ع) و متوکل عباسي و بعد مستعين مي زيست. حاکميت خشونت بار و ضد علوي متوکل زمينه ساز قيام هاي علويان شده بود. متوکل يحيي بن عمر را از ترس اين که مبادا قيام کند به زندان افکند، ولي او مدتي بعد از زندان گريخت و پس از مرگ متوکل در زمان خلافت مستعين (سال 249 ه) مردم را به «الرضا من آل محمد» دعوت کرد. مردم کوفه با وي بيعت کردند، پس طرفدارانش به زندان حمله کردند و قدرت در کوفه به دست يحيي بن عمر افتاد. آن ها سپس بر قادسيه نيز مسلّط شدند. در اين دوره شيعيان در بغداد داراي نفوذ زيادي بودند و براي اولين بار مردم بغداد به حمايت علويان قيام کردند و پيروزيهاي نصيب يحيي شد، ولي در پايان يحيي شکست خورد و به قتل رسيد. مردم بغداد قتل يحيي را باور نکردند و با صداي بلند فرياد مي زدند: او کشته نشده و کودکان فرياد مي زدند:
«ما قُتِلَ وَ ما فَر ولکِن دَخَلَ البرّ؛
نه کشته شده و نه گريخته بلکه سر به بيابان نهاده»
ولي هنگامي که سر يحيي وارد بغداد شد و برادرش علي بن محمد صوفي خبر را تأ ييد کرد مردم باور کردند. [4] .
البته در منابع دليلي که نشان دهد يحيي بن عمر ادعاي مهدويت داشته است ديده نشده و گروهي هم که اين نسبت را به يحيي بن عمر دادند اکنون وجود خارجي ندارند. فقط طبق باوري که به شجاعت و زهد او داشتند ادعاي مهدويت را به وي نسبت داده اند.
پاورقي
[1] مقاتل الطالبيين، اصفهاني، ص 590.
[2] جاروديه: «جاروديه يا سر حوبيه پيروان ابوالجارود يا ابوالنجم زياد بن منذر عبدي بودند و به امامت امام مفضول در زمان امام فاضل معتقد بودند و همچنين به لعن ابوبکر، عمر و عثمان قايل نبودند (تاريخ شيعه و فرقه هاي اسلام، مشکور، ص 59). و اين فرقه احاديث بسياري منسوب به پيامبر(ص) و امام باقر(ع) را در رابطه با نقش سياسي امام دوازدهم(عج) روايت کردند. عالم برجسته آنان در کوفه ابوسعيد عبادبن يعقوب رواجيني عصفري متوفي (250 ه:864م) بود که کتابي به نام اخبارالمهدي نوشت. (تاريخ سياسي غيبت امام دوازدهم - جاسم حسين، ص 42).
[3] تبصره العوام، داعي حسني رازي، سيد مرتضي، ص 186، به تصحيح استاد عباس اقبال 1313، تهران؛ المهديه في الاسلام، سعد محمدحسن، صص 126 - 125.
[4] مقاتل الطالبيين، اصفهاني، صص 594 - 591.