بازگشت

اضطرار


از بررسي روايات مي توان چنين به دست آورد که «اضطرار»، تبلور فراهم آمدنِ همه ي آمادگي ها و زمينه ها است. انسانِ مضطر، دنيا را باتمام وسعت اش، تنگ احساس مي کند و زرق و برقِ فريبنده ي ظاهرِ قدرت هاي شيطاني، او را غافل نمي کند. بر عکس، انسان هايي که زندگي در کاخ هاي سر به فلک کشيده و بهره مندي از مال و منال فاني و عيش و نوش زودگذر دنيا، خط پايان آرزوهايشان را ترسيم کرده است، کجا به دنبال جايگاهي در کنار مهدي موعود (عليه السّلام) خواهند بود؟

انساني که خود را يافت و ارزش جان خويش را بيش تر از آن ديد که در چند روزه ي دنيا تباه اش سازد، قدم نهادن در خيمه ي محبوب دل ها و زندگي در روزگار شيرين ظهور را پايان آرزوهايش قرار مي دهد و اين حالت، نه فقط يک آرزوي بي ريشه، بلکه فراتر از عطشي است که جان آدمي را به لرزه در مي آورد و لحظه به لحظه او را در پي رها شدن از وضعيّت کنوني مي دارد.

در کلامي که از رسول خدا (صلّي اللّهُ عليه وآله وسلّم) پيش از اين نقل شد اين نکته، نمايان است. آن حضرت فرمود:

ينزل بأُمتي في آخر الزمان بلاءٌ شديدٌ مِن سلطانِهِم لم يُسمَع بِبَلاءٍ اشدّ مِنه حتّي تضيق عليهم الارض الرحبَه حتّي تملا الارض جوراً و ظلماً لايجد المؤ من مَلجاءً يلتجيءُ اِليه مِن الظلم، فيبعث اللّه عزوجل رجلاً مِن عترتي... [1] ؛ در آخر الزمان، بر امّت، من بلاي شديدي - که تا آن زمان بلايي شديدتر از آن شنيده نشده - از جانب سلطان و حاکمِ ايشان وارد مي شود، به حدّي که زمين با آن همه گستردگي اش بر آنان تنگ مي شود و مالامال از ستمِ آشکار و پنهان مي گردد. انسان مؤ من، پناهگاهي پيدا نمي کند که بدان پناه برد. در اين وقت است که خداوند عزّوجلّ، مردي از خاندان مرا بر مي انگيزد....

در اين بخش از حديث شريف، ظهور حضرت مهدي (عليه السّلام) بر اين مترتب شده که انسان مؤ من بيابد که هيچ پناهي براي او وجود ندارد!

از اين سخن، چنين استفاده مي شود که زمينه ي اجتماعي که عاملِ فرا رسيدن زمان ظهور است، وقتي کار ساز است که همراه خواست قلبي انسان هاي مؤ من، باشد. به عبارت ديگر، انسان هاي منتظر، بايد به مرحله اي برسند که به تحقيق يقين کنند براي نجات از گرداب مهالک، هيچ پناهي جز حکومت مهديِ آل محمد، (عليهم السّلام) نيست.

اين، مطلبي است که با تعبيرهاي گوناگوني در روايات مورد تأييد قرار گرفته در روايتي ابوسعيد خدري از وجود مقدّس پيامبر گرامي اسلام(صلّي اللّهُ عليه وآله وسلّم) چنين نقل مي کند:

تأوي اليه اُمّتُه کما تأوي النحل اِلي يعسوبها [2] ؛ امّت حضرت مهدي (عليه السّلام) به سوي او پناه مي برند، همان طور که زنبور [از ترس ديگران] به ملکه ي خويش پناه مي برد.

بنابراين، رسيدنِ جامعه به مرحله اي که در آن، همه ي مردم يک دل و يک صدا، خواهانِ حکومت حضرت مهدي(عليه السّلام) باشند و با تمام وجود، اضطرار خويش را به حضرت اش فرياد زنند و آماده ي ياري و جانبازي در رکاب او براي رسيدن به اهداف والاي وي باشند، از جمله عواملي است که توقّع ظهور، بدونِ آن، امري است نه چندان نزديک به واقع.

بر همين اساس است که وجود مبارک اش در توقيع شريف چنين مي فرمايد:

ولو ان اشياعَنا - وَفّقَهُم اللّه لِطاعتِهِ - علي اجتِماعِ القلوب في الوفاءِ بالعهد عليهم لَما تأخر عَنهم اليُمنُ بِلِقائِنا، وَلَتَعَجلَت لهم السعاده بمشاهدتنا علي حق المعرفه وصِدقِها مِنهم بِنا [3] ؛ اگر دل هاي شيعيان - که خدا بر طاعت خويش موفق شان دارد - بر وفاي به عهدي که بر آنان بود، متّحد و استوار مي بود، هرگز يُمن ديدار [و همنشيني] ما از ايشان به تأخير نمي افتاد و به تحقيق که خوش بختي ديدار ما با معرفتي ثابت و پا برجا به سوي آنان روي مي آورد.

اين، در حالي است که اگر زمينه مردمي مناسب، به وجود نيايد، به طور کلّي، جامعه، لياقت و قابليّت بهره مندي از اين نعمت بس بزرگ الهي را به دست نمي آورد؛ چرا که قانون حتمي الهي اين گونه استقرار يافته که نعمت و رحمت خداوند بر حسب اقتضاي محلّ و بر وفق استعداد و متناسب با قابليّتِ دريافت کننده، فرود آيد. [4] ظهور زمامدار عادلي مانند امام زمان (عليه السّلام)، بزرگ ترين نعمتي است که تا کنون هيچ امّتي لياقت دريافت آن را نداشته و اگر قرار باشد که آن حضرت بدون وجود زمينه ي لازمِ اجتماعي ظهور کند، به تحقيق که از مردم همان چيزي را خواهد ديد که ديگر پيشوايان الهي ديدند و همين مردمي که در صورت ايجاد زمينه ي پذيرشِ حکومت امام زمان (عليه السّلام) از ياران و هواداران آن حضرت مي شوند، در صورت عدم وجود زمينه ي لازم در ميان شان، آلت دستِ حاکمانِ جاير و ستم پيشه گشته و عليه آن امام همام به مقاومت بر خواهند خواست!

بنابراين، يکي از مهم ترين زمينه هاي ظهور امام زمان(عليه السّلام)، و بر پايي حکومت عدل جهاني، فراهم آمدن بستر اجتماعي لازم است. و در همين راستا، يکي از با اهميّت ترين وظايف انسان هاي صالحي که در انتظار برپايي دولت کريمه ي امام عصر(ارواحنالتراب مقدمه الفداء) هستند، اين است که زمينه هاي اجتماعي لازم براي پذيرش و درخواست حکومت حضرت مهدي(عليه السّلام) را در ميان توده هاي مردم پديد آورند.


پاورقي

[1] عقدالدرر، ص 73.

[2] معجم الملاحم والفتن، ج 4، ص 352 (به نقل از الملاحم، سيد بن طاووس، ص 70، باب 146)؛ مهر بيکران، ص 51.

[3] احتجاج، طبرسي، ج 2، ص - بحارالانوار، ج 53، ص 177.

[4] (انزل مِن السّماء ماءا فَسالت اءوديه بِقَدَرِها) رعد: 17.