بازگشت

دوري هر دو از ستمگران


الف) دوري حضرت زهرا (س):

بعد از آن تلاشي که حضرت زهرا (س) براي هدايت مردم و برگرداندن ولايت به حضرت علي (ع) کرد، و مورد بي مهري و ستم قرار گرفت، از مردم فاصله گرفت و در خانه مشغول عزاداري و گريه بر فقدان پدر شد، امّا اين بار هم مورد بي لطفي قرار گرفت و جمعي از بزرگان به حضور اميرالمؤ منين علي (ع) آمدند و عرض کردند:

فاطمه (س) شب و روز گريه مي کند. شب از گريه آن حضرت خواب نداريم و روز براي ما آرامش نيست تا بتوانيم به امور معاش خود بپردازيم. ما از تو تقاضا مي کنيم که به آن حضرت بگويي، يا شب گريه کند و روز آرام باشد و يا روز گريه کند و شب آرام باشد.

حضرت علي (ع) نزد فاطمه (س) رفت و او را هم چنان گريان ديد. کمي که آرام گرفت، به او فرمود: «از من تقاضا کردند که شما، يا شب گريه کني يا روز». فاطمه (س) گفت: «من به زودي از ميان آنان مي روم. دست از گريه ام برنمي دارم تا به پدرم ملحق شوم».

سپس حضرت علي (ع) براي فاطمه (س) سرپناهي به نام «بيت الا حزان» دورتر از خانه هاي مردم در قبرستان بقيع ساخت.

فاطمه (س) هر روز صبح حسن و حسين (ع) را در پيش روي خود به سوي بقيع روانه مي کرد و گريان به بيت الا حزان مي رفت. وقتي که شب فرا مي رسيد، حضرت علي (ع) نزد او مي آمد و همراه آن حضرت به خانه مراجعت مي کرد. [1] .

امام صادق (ع) مي فرمايد: «هر روز از مدينه خارج مي شد و کنار قبرهاي شهيدان مشغول گريه بود». [2] .

وقتي زنان مدينه به عيادت حضرت فاطمه (س) آمدند و از احوال آن حضرت پرسيدند، حضرت فاطمه (س) پس از حمد خداوند و درود بر پدرش فرمود: «حالم چنين است که به خدا سوگند از دنياي شما بيزار و بر مردانتان خشمناکم». [3] .

در صحيح بخاري آمده، که وقتي حضرت زهرا (س) فدک را مطالبه کرد، ابوبکر خودداري کرد و چيزي را از فدک به او نداد. آن حضرت از ابوبکر ناراحت شد. پس از او کناره گيري کرد و با او سخني نگفت تا از دنيا رفت. [4] .

ب) دوري حضرت مهدي (عج):

حضرت مهدي (عج) از هنگام ولادت، از مردم و به ويژه ستمگران، مخفي بود. در آغاز ولادت، بعضي به صورت محدود مي توانستند خدمت آن حضرت برسند. اين محدوديت، در زمان غيبت صغري بيش تر شد و در زمان غيبت کبري به اوج خود رسيد و از مردم دوري مي فرمود.

امام باقر (ع) مي فرمايد:

«اِذا غضب الله تبارک و تعالي علي خلقه، نحّانا عن جوارهم.

هنگامي که خداي تبارک و تعالي بر مردمان خشمگين شود، ما را از مجاورت آنان دور مي سازد. [5] .

در روايات ديگر داريم، ولادت و رشد او مخفي است [6] ؛ پنهاني است، که انتظار مي کشد. [7] مردم امام خود را نمي بينند، او در موسم حج حاضر مي شود و مردم را مي بيند، اما مردم او را نمي بينند. [8] .

خود حضرت مهدي (عج) در توقيع شريف به شيخ مفيد مي فرمايد:

اگر چه ما در مکان دور دستي زندگي مي کنيم، مکاني که از خانه هاي ستمگران به دور است، به جهت مصلحتي که خداوند براي ما و شيعيان ما ديده در اين دوري، امّا ما از خبرهاي شما آگاه هستيم.... [9] .

حضرت به علي بن ابراهيم بن مهزيار فرمود:

پدرم امام عسکري (ع) با من پيمان بسته که در کنار گروهي که مورد غضب و نفرين خداوند قرار گرفتند، زندگي نکنم و به من دستور داده که تنها در کوه هايي که عبور از آن دشوار است و زمين هاي ويران، مسکن گزينم.... [10] .


پاورقي

[1] ر.ک: چشمه در بستر، ص 255؛ فرهنگ فاطميه، ص 140 (به نقل از بحار الانوار، ج 43، ص 177).

[2] بحار الا نوار، ج 43، ص 35.

[3] ر.ک: چشمه دربستر، ص 434، و بحارالانوار، ج 43، ص 158؛ عوالم العلوم، ج 11، قسمت دوم، ص 814؛ ا علام النساء، ج 4، ص 128.

[4] صحيح بخاري، دارالکتب العلميه، باب غزوه خيبر، ح 4240 و 4241، ص 80.

[5] روزگار رهايي، ج 1، ص 191، (به نقل از کافي، ج 1، بابٌ في الغيبه، ح 31 و به نقل از بحارالا نوار، ج 52، ص 90).

[6] کافي، ج 1، بابٌ في الغيبه، ح 25.

[7] همان، ح 13 و 30.

[8] همان، ح 12؛ الغيبه نعماني، ح 13، 14، 15 و 16، ص 251.

[9] احتجاج، دارالاسوه، ج 2، ص 597.

[10] طوسي، الغيبه، معارف اسلامي، ص 266.