بازگشت

علاقه پيامبر به حضرت زهرا و حضرت مهدي


علاقه و محبّت رسول خدا (ص) به حضرت زهرا (س) را در اين نوشتار نمي توان بيان کرد و فقط به ذکر چند روايت بسنده مي کنيم:

حضرت رسول اکرم (ص) در حديثي، خطاب به اميرمؤمنان (ع) فرمود:

سفارش هايي به دخترم فاطمه کردم و به او گفتم آن ها را به شما بگويد. آن ها را حتمي بدان؛ چرا که او شديداً راستگو هست.

سپس پيامبر (ص) او را به نزديک خود خواند و سر او را بوسيد و فرمود: «اي فاطمه! پدرت، فداي تو باد»! [1] .

در حديث ديگر فرمود: «پدر و مادرم فداي تو باد»! [2] .

در زيارت حضرت زهرا (س) مي خوانيم: «اللهم صلّ علي البتول...فاطمه بنت رسولک و بضعه لحمه و صميم قلبه و فلذه کبده...و حبيبه المصطفي». [3] .

خدايا! درود فرست بر بتول فاطمه دختر رسول خودت و پارهِ تن او و سويداي دل او و پارهِ جگر او و محبوبهِ مصطفي.

علاقهِ پيامبر (ص) به حضرت مهدي (عج)

پيامبر (ص) با معرفي حضرت مهدي (عج) مي فرمايد:

بأَبي و امّي سَمِيٍّي و شبيهي و شبيهِ موسي بن عمران، عليه جُيُوبُ النّورِ يَتَوقدُ من شُعاعِ القُدسِ. [4] .

پدر و مادرم به فداي او باد! هم نام من است و شبيه من و حضرت موسي است. هاله اي از نور گرداگرد او را فرا گرفته. اشعهِ انوار قدسي از او ساطع است».



اي گل محبوب خاتم، با خدا همراه و محرم

با دلي سوزان ماتم، بهر مادر گشته پرغم



سوزد از هجر تو عالم، اي گل زهرا کجايي؟

بيا اي زادهِ زهرا، تويي نور دل طه [5] .



پيامبر اکرم (ص) در حديثي ديگر مي فرمايد:

طوبي لمَن لقيه و طوبي لمَن ا حبّه و طوبي لمَن قال به. [6] .

خوشا به حال کسي که او را ملاقات کند، خوشا به حال کسي که او را دوست بدارد و خوشا به حال کسي که به او معتقد باشد!

آن قدر او محبوب پيامبر (ص) است که در دعاي عهد بعد از دعاهاي متعدد براي وجود مقدس او و براي فرجش، مي خوانيم: «اللّهُم و سُر نبيّک محمّداً بِرُوِ يَتِه؛ خدايا! خوش حال کن پيامبرت محمد را به واسطهِ ديدار وجود مقدس حضرت مهدي». [7] .

عبدالله بن عمر نقل مي کند: پيامبر (ص) فرمود:

خداوند در شب معراج، به من فرمود: «چه کسي را در زمين بر امّت ات جانشين کرده اي؟» عرض کردم: «برادرم را». فرمود: «علي ابن ابي طالب (ع) را؟» عرض کردم:«بلي». فرمود: «نظري بر زمين کردم، پس تو را انتخاب کردم....نظر ديگري کردم و علي (ع) را انتخاب کردم و او را وصي تو قرار دادم....

اي محمد!، علي و فاطمه و حسن و حسين و ائمه را از يک نور خلق کردم. سپس ولايت آنان را بر ملائکه عرضه داشتم. هر کس آن را پذيرفت، از مقرّبان شد و هر کس آن را رد کرد، به کافران پيوست.

اي محمد! اگر بنده اي، مرا چندان پرستش کند تا رشته حياتش از هم بگسلد، ولي در حالي که منکر ولايت آنان است، با من رو به رو شود، او را در آتش دوزخ خواهم افکند.

اي محمد! آيا مايلي آنان را ببيني؟». عرض کردم: «بلي». فرمود: «قدمي پيش گذار!» من، قدمي جلو نهادم، ناگاه ديدم، علي ابن ابي طالب و حسن و حسين و علي بن الحسين و محمّد بن علي و جعفر بن محمّد و موسي بن جعفر و علي بن موسي و محمّد بن علي و علي بن محمّد و حسن بن علي و حجت قائم را که در ميان آنان، همانند ستاره اي درخشان (کوکب دري) بود. گفتم: «اينان چه کساني اند»؟ گفت: «اينان، امامان هستند و اين ايستاده (قائم)، کسي است که حلال مرا حلال مي کند و حرام مرا حرام و از دشمنان من انتقام خواهد گرفت. اي محمّد! او را دوست بدار؛ چرا که من او را دوست مي دارم و هر کس او را دوست بدارد نيز دوست دارم. [8] .


پاورقي

[1] فاطمه الزهراء (س) بهجه قلب المصطفي (ص)، ص 198، (به نقل از بحارالانوار، ج 22، ص 491).

[2] همان، ح 6، ص 109 (به نقل از احقاق الحق، ح 10، ص 185) و ر.ک: بحارالانوار، ج 36، ح 110، ص 288.

[3] مفاتيح الجنان، زيارت حضرت فاطمه زهرا (س)، مقتل خوارزمي، ج 1، ح 21، ص 99.

[4] چهل حديث پيرامون نور يزدان، ص 14 (به نقل از: کفايه الا ثر، ص 159).

[5] نغمه هاي فاطميه (س)، ص 24.

[6] با دعاي ندبه در پگاه جمعه، ص 16 (به نقل از عيون ا خبار الرضا (ع)، ج 1، ص 47؛ کمال الدين، ج 1، ص 268).

[7] مفاتيح الجنان، دعاي عهد.

[8] مکيال المکارم (فارسي) ج 2، ص 218 و (عربي) ج 2، ص 160 (به نقل از کتاب غايه المرام، سيد محدث بحراني (ره) ص 189 باب 23 ح 105؛ به نقل از غيبت نعماني، نشر صدوق، ح 24، ص 133).