حضرت زهرا نور اهل آسمان و حضرت مهدي نور اهل زمين است
الف) حضرت زهرا (س) نور اهل آسمان است
در بخشي از يک حديث طولاني و زيبا، پيامبر اکرم (ص) فرمود:
ثم اظلمت المشارق و المغارب، فشکت الملائکه اِلي الله تعالي ان يکشف عنهم تلک الظلمه. فتکلم الله جلّ جلالُه کلمهً فخلق منها روحا ثُمّ تکلم بکلمهٍ فخلق من تلک الکلمه نوراً، فأ ضاءت النور اِلي تلک الروح و ا قامها مقامً العرش فزهرت المشارق و المغارب فهي فاطمه الزهراء و لذلک سميت الزهراء لان نورها زهرت به السماوات. [1] .
سپس ظلمت و تاريکي همه جا را فرا گرفت. ملائکه به خدا شکايت کردند: «خدايا! اين تاريکي را از ما برطرف کن». پس خداوند، کلمه اي فرمود. از آن کلمه، روحي را خلق کرد. سپس کلمه اي فرمود. از آن کلمه هم، نوري خلق کرد. آن نور، روشنايي داد (و اضافه شد) به آن روح. خداوند، او را در جايگاه عرش جا داد. پس همه جا روشن شد. آن، حضرت فاطمه زهرا (س) است. به همين دليل، «فاطمه» را «زهرا» ناميدند؛ چون به واسطهِ نور او، آسمان ها روشن شد.
ب) حضرت مهدي (عج) نور اهل زمين است
مفضل بن عمر مي گويد:
از امام صادق (ع) شنيدم که فرمود: «ربّ الا رض» در آيهِ )وا شرقت الا رض بنور ربّها [2] (؛ يعني امام الارض «مراد امام زمين است.» پرسيدم: «وقتي حضرت خروج کند چه مي شود؟».
فرمود: «در آن روز، مردم، از نور خورشيد و ماه، بي نياز مي شوند و به نور امام (ع) اکتفا مي کنند. [3] .
مراد از «امام» در اين روايت، يقيناً، حضرت مهدي (عج) است؛ زيرا اوّلاً: در خود روايت مي گويد: «وقتي قيام کند، چه اتفاقي مي افتد؟». ثانياً، هيچ زماني اين گونه نبوده و فقط در زمان آن حضرت، مردم از نور خورشيد و ماه بي نياز مي شوند. [4] .
دليل اين مطلب، روايتي است که باز خود مفضل بن عمر از امام صادق (ع) نقل مي کند که فرمود:
اِذا قائمنا قام، ا شرقت الا رض بنور ربّها و استغني العباد عن ضوء الشمس و ذهبت الظلمه.... [5] .
وقتي قائم ما قيام کند، زمين، به نور پروردگارش روشن مي شود و مردم، از نور خورشيد بي نياز مي شوند و ظلمت به طور کلي از بين مي رود.
پاورقي
[1] بحار الانوار، ج 40، ص 44؛ فاطمه الزهراء (س) بهجه قلب المصطفي (ص)، ص 177.
[2] زمر/ 69. (زمين (در آن روز) به نور پروردگارش روشن مي شود).
[3] تفسير نورالثقلين، ذيل آيه، ح 121. (محدث نوري (ره) چند روايت از تفسير علي بن ابراهيم و ارشاد مفيد و غيبت طوسي و کمال الدين صدوق و کفايه الاثر شيخ خرّاز و غيبت فضل بن شاذان نقل مي کند و مي گويد به قرينه حديث اول، معلوم مي شود مراد، نور ظاهري است وگرنه ممکن است گفته شود مراد نور معنوي است که نور علم و حکمت و عدل باشد؛ نجم الثاقب، جمکران، خصلت بيست و نهم، ص 168).
[4] البته ممکن است اين روايت، يک تفسير باطني هم داشته باشد که تمام ظلمت ها مي رود حتّي ظلمت هاي نوراني يا پيشرفت هاي علمي مي شود که به نور خورشيد و ماه نياز نباشد. (بايد تأ مل کرد).
[5] شيخ طوسي، الغيبه، ح 484، ص 467؛ المحجه فيما نزل في القائم (عج)، ذيل آيه، ص 748؛ تفسير نورالثقلين، ج 4، ذيل آيه، ح 122.