بازگشت

حضرت زهرا صديقه و حضرت مهدي صادق المقال است


الف) حضرت زهرا راست گفتار است:

پيامبر (صلّي اللّهُ عليه وآله وسلّم) به حضرت علي (عليه السّلام) فرمودند: سفارشهايي به دخترم فاطمه کرده ام و به او دستور دادم آنها را به تو بگويد؛ آنها را نافذ بدان. فهي الصادقه الصدوقه . او بسيار راست گفتارست. سپس حضرت زهرا (عليهاالسّلام) را به سينه چسباند و سر او را بوسيد و فرمود: فداک ابوک يا فاطمه. پدرت به فداي تو اي فاطمه [1] .

مفضل مي گويد: به امام صادق (عليه السّلام) عرض کردم: چه کسي فاطمه (عليها السلام) را غسل داد؟ فرمودند: حضرت علي (عليه السّلام)... سپس حضرت فرمودند: گويا از اين خبرناراحت شدي! عرض کردم: بله قربانت شوم. حضرت فرمودند: دل گير نشو: فانها صديقه لم يکن يغسّلها الاصديق. اما علمت ان مريم لم يغسّلها الا عيسي. [2] .

به درستي که او صديقه بود، که جز صديق نمي توانست او را غسل دهد. آيا نمي داني مريم را (که صديقه بود) جز عيسي غسل نداد.

پيامبر به حضرت علي (عليه السّلام) فرمودند: به تو سه چيز داده شده که حتي به من هم داده نشد: يکي اينکه پدر همسر تو مثل من است و براي همسريت، صديقه اي مثل دختر من به تو داده شده... [3] .

و گفتني است که حتي مخالفين هم اعتراف مي کنند که او صديقه است.

هنگامي که حضرت زهرا (عليهاالسّلام) مطالبي را در خطبه فدکيه بيان فرمودند. اولي مي گويد:... و انتِ يا خيره النساء وابنه خيرالانبياء صادقه في قولک... ولا مصدوده عن صدقِک... صدق الله و رسوله و صَدَقتِ ابنته . [4] .

تو اي بهترين زنان و دختر بهترين پيامبران، در گفتارت صادق هستي... و چيزي نيست که تو را از صدقت باز دارد... خدا و رسولش راستگويند و دختر رسول خدا (صلّي اللّه عليه وآله وسلّم) هم راستگوست.

ب) حضرت مهدي (عج) راست گفتار است

حضرت علي (عليه السّلام) مي فرمايد: يَظهر صاحب الرايه المحمديه والدوله الاحمديه، القائم بالسيف والحال، الصادق في المقال؛ يمَهِّد ُ الارضَ و يحيِي السنه والفرض. [5] .

صاحب پرچم محمدي (صلّي اللّه عليه وآله وسلّم) وبنيانگذاردولت احمدي (صلّي اللّه عليه وآله وسلّم) ظهور مي کند؛ در حالي که شمشير در دست دارد، راستگو در گفتار است، زمين را مهد زندگي سازد و احکام اسلام (اعم از سنت و فرض) را زنده گرداند.


پاورقي

[1] فاطمه بهجه قلب المصطفي، ص 198، به نقل از بحارالانوار، ج 22، ص 491.

[2] همان، به نقل از وسائل الشيعه، ج 2، ص 714.

[3] همان، به نقل از الرياض المنضر، ج 2، ص 202.

[4] همان، ص 8-356 به نقل از بحارالانوار، ج 43، خطبه فدکيه، و به نقل از احتجاج، خطبه فدکيه.

[5] روزگار رهايي، ج 2، 609، به نقل از الزام الناصب، ص ، و سه منبع ديگر.