بازگشت

حضرت زهرا محدثه و حضرت مهدي محدث است


الف) حضرت زهرا (س) محدثه است.

بيش از ده روايت داريم که دلا لت دارند ملائکه بر حضرت زهرا (عليهاالسّلام) فرود آمده و با ايشان سخن مي گفتند؛ از اين روي به او محدَّثه گفتند.

در اينجا به بعضي از آن روايات اشاره مي کنيم:

از امام صادق (عليه السّلام) پيرامون مصحف فاطمه (عليهاالسّلام) سؤال کردند. امام پس از سکوتي طولاني فرمود:

اِنک ملَتَبحَثونَ عمّا تريدون و عما لاتريدون. ان فاطمه مکثت بعد رسول الله (صلّي اللّهُ عليه وآله سلّم) خمسه و سبعين يوماً و کان دخلها حزن شديد علي ابيها؛ و کان جبرئيل يأتيها فَيُحسِنُ عزاها علي ابيها و يطيب نفسها و يخبرها عن ابيه و مکانه و يخبرها بما يکون بعدها، و کان عليّ (عليه السّلام) يکتب ذلک؛ فهذا مصحف فاطمه. [1] .

شما از هر چيزي سؤال مي کنيد. زهرا (عليها السلام) بعد از پيامبر (صلّي اللّهُ عليه وآله سلّم) هفتادوپنج روز بيشتر زنده نبود؛ و به سبب فقدان پدر، بسيار محزون بود؛ از اين رو هميشه جبرئيل به نزد او مي آمد و علا وه بر اينکه او را تسليت مي گفت و تسلاي او بود، او را از جايگاه او و اخبار آينده آگاه مي کرد و حضرت علي (عليه السلام) همآنها را مي نوشت. اين نوشته ها، مصحف فاطمه (عليهاالسلام) است. [2] .

امام صادق (عليه السّلام) همچنين فرمودند: انما سميت فاطمه محدثه لان الملائکه کانت تهبط من السماء فتناديها کما تنادي مريم بنت عمران؛ فتقول الملائکه يا فاطمه! ان الله اصطفاک و طهّرِک علي نساء العالمين. [3] .

همانا فاطمه را محدثه ناميدند، چون که هميشه ملا ئکه از آسمان بر او هبوط مي کردند؛ پس همان گونه که حضرت مريم (عليها السلام) را مورد ندا قرار دادند، او را هم مورد خطاب قرار دادند و گفتند: اي فاطمه! خداوند تو را بر تمام زنان عالم برگزيد و تورا پاکيزه قرار داد.

ب: حضرت مهدي (عج) محدث است.

در اين زمينه دو دسته روايات داريم. يک دسته از آنها به طور عموم دلالت مي کند که کل ائمه (عليهم السّلام) محدث هستند و دسته ديگر رواياتي است که دلالت مي کند حضرت مهدي (عجّل اللّه تعالي فرجه الشّريف) محدث است.

روايات عام:

- قال رسول الله (صلّي اللّهُ عليه وآله وسلّم): مِن و لدي اِثنا عَشَرَ نَقيباً، ن جَباء م حَدَّثونَ مُفَهَّمُونَ آخر ه م القائم بالحق [4] .

پيامبر (صلّي اللّهُ عليه وآله وسلّم) فرمودند: دوازده نقيب ازاولاد من هستند که همه شان نجيب، محدث، آموزش يافته و صاحب فهم هستند؛ که آخرين آنها قائم به حق است.

- قال الباقر (عليه السّلام)مِنّا اثناعَشَرَم حدّثاً،السابِع مِنو لدي القائمٌ (عجّل اللّه تعالي فرجه الشّريف) [5] دوازده محدث از ماست؛ که هفتمين فرزند من همان قائم (عجّل اللّه تعالي فرجه الشّريف) است.

- امام جواد (عليه السّلام) از اميرمؤمنان علي (عليه السّلام) نقل مي کنند، که حضرتش به ابن عباس فرمود: انّ ليله القدر في کل سنه و اِنّه يَنزِل في تلک الليله امر السنه و لذلک الامر ولاه بعد رسول اللّه (صلّي اللّهُ عليه وآله وسلّم). فقال ابن عباس: مَن هم؟ قال اَنَا و احد عشر من صلبي ائمّه محدثون. [6] .

حضرت علي (عليه السلام) به ابن عباس فرمودند: شب قدر در هر سال هست (منحصر به زمان حيات پيامبر (صلّي اللّهُ عليه وآله وسلّم) نبوده) و در آن شب امور سال نازل مي شود؛ و براي اين برنامه، والياني بعد از رسول اللّه (صلّي اللّه عليه وآله وسلّم) وجود دارد. ابن عباس عرض کرد: آنها چه کساني هستند؟ حضرت علي (عليه السّلام) فرمودند : من و يازده فرزند من، که همه پيشوا و محدث هستند.

- در روايتي امام صادق (عليه السّلام) تفسير آيه «تنزل الملائکه والروح فيها...» [7] را اين گونه بيان مي فرمايند: اَي من عند ربهم علي محمدٍ وال محمد بکل امر سلام. [8] .

يعني ملائکه و روح از جانب خداوند بر محمد و آل محمد (عليهم السّلام) نازل مي شوند.

- از امام باقر (عليه السّلام) سؤال شد : آيا شما شب قدر را مي شناسيد؟ فقال و کيف لانعرف و الملائکه يطوفون بنا فيها. [9] چگونه شب قدر را نشناسيم؛ در حالي که ملائکه در آن شب در اطراف ما طواف مي کنند.

ملا ئکه و اعظم ملا ئکه که روح است، در اطراف آنها چرخ مي زنند و بر آنها نازل مي شوند و با آنها سخن مي گويند.

روايات خاص:

- امام رضا (عليه السّلام) ضمن بر شمردن صفات امام زمان (عليه السّلام) مي فرمايد:

يکون اعلمَ الناس واحکم الناس واتقي الناس واحلم الناس واسخي الناس واعبدالناس... و يَري مَن خلفَه کما يري من بين يديه و لايکون له ظلٌ... وتنام عيناه و لاينام قلب ه و يکون محدّثاً. [10] .

او داناترين مردمان، حکيم ترين، پرهيزکارترين، بردبارترين، بخشنده ترين و عابدترين مردم است؛ که پشت سر را مي بيند، همان گونه که پيش رو را مي بيند؛ سايه ندارد؛ ديدگانش در خواب فرو مي رود، ولي دلش هميشه بيدار است و فرشتگان با او سخن مي گويند.

- يا امام جواد (عليه السّلام) در ضمن بيان سير آن حضرت مي فرمايد:

ثم يدخل الکوفه فيقتل مقاتليها، حتي يرضي الله عزوجل... ثم قلت: و ما يدريه، جعلت فداک مني يرضي الله عزوجل؟ قال: يا ابا الجارود! ان الله اوحي الي ام موسي و هو خير من ام موسي و اوحي الله الي النحل و هو خير من النحل. [11] .

او وارد کوفه مي شود و جنگ کنندگان را مي کشد، تا خداوند راضي شود...، عرض کردم: چگونه متوجه مي شود که خداوند راضي شده؟ حضرت فرمود: خداوند به مادر موسي [12] وحي کرد؛ و البته مهدي (عليه السّلام) بهتر از مادر موسي است و خداوند به زنبور عسل وحي کرد [13] و البته او بهتر از زنبور عسل است.

حضرت با استشهاد به دو آيه از قرآن مي خواهند بفرمايند که خداوند به او وحي مي کند. البته همان طوري که در آن دو آيه، مراد از وحي، وحي مصطلح (نزول جبرئيل، همراه با ادعاي نبوت) نيست؛ مراد از وحي به حضرت مهدي (عجّل اللّه تعالي فرجه الشّريف) هم وحي مصطلح نيست.


پاورقي

[1] فاطمه ، من المهد الي اللحد، ص 113، به نقل از بحارالا نوار، ج 43، ص 79 و 80 و 195.

[2] به تعبير استاد، اين روايت از روايات صحيحه ائي است که حضرت امام (ره) به آن استناد مي کردند و اين هبوط جبرئيل را بر حضرت زهرا (عليهاالسلام) از بزرگترين فضايل مي شمارد ر.ک: به کتاب چشمه در بستر، چاپ حضور، پاييز 1375، ص 286.

[3] فاطمه ، من المهد الي اللحد، ص 111، به نقل ا ز علل الشرايع.

[4] روزگار رهايي، ج 1، ص74 به نقل از ا صول کافي، ج 1، ص 534 و چهار منبع ديگر.

[5] همان، ص 88 به نقل از کشف الغمه ج 3، ص 297.

[6] اصول کافي، باب ماجأ في الاثني عشر والنص عليهم، ح 11.

[7] سوره قدر.

[8] تفسير برهان، ذيل آيه، ح 20 و ح 23.

[9] تفسير قمي، ج 2، ص432.

[10] روزگار رهايي ، ج 1، ص 132، به نقل از الزام الناصب، ص 9.

[11] حليه الابرار، ج 2، ص600.

[12] قصص، 7، واوحينا الي ام موسي ان ارضعيه.

[13] نحل، 68، واوحي ربک الي النحل ان اتخذي من الجبال بيوتا.