بازگشت

اهميت کنوني اثبات الرجعة


درباره ي اهمّيّت إثبات الرجعة، در حال حاضر، آن چه بيش تر لازم است به آن بذل توجّه شود، منفردات سندي و متني آن است. البته، با توجّه به نقّاد بودن و رجالي بودن فضل و اين که فضل، خود، از صحابه است و علل اَحکام را از امام رضا (عليه السّلام) روايت کرده است و قبل از غيبت امام زمان (عليه السّلام) بدرود حيات گفته است و از سوي ديگر عصر امام زمان (عليه السّلام) را تا پنج سالگي ايشان (عليه السّلام) (فاصله ي سال هاي 255 - 260 ه) درک کرده است و درباره ي حضرت، با کم ترين واسطه نقل روايت کرده است، اهميّت نقل از چنين کتابي، دو چندان مي شود. نکته ي ديگري که درباره ي روايات إثبات الرجعة در کفاية المهتدي هست، اين است که اغلب احاديث فضل، بنا بر مباني مشهور رجال صحيحه يا مصحّحه است. به طور مثال، نزديک به نيمي از احاديث فضل، از مشايخ ثلاثه (ابن ابي عمير، صفوان و بزنطي) است و احاديث غير معتبره ي فضل (حتّي روايات نبوي آن) کم است که با نظري اجمالي به اسناد احاديث، اين امر تصديق مي گردد.

براي بيان اهميّت مضاعف کتاب فضل، گزارشي از متون احاديث آمده در إثبات الرجعة، در اين جا آورده مي شود. در اين گزارش، فقط، به بخشي از فهرست موضوعي روايات مهدويّت اشاره مي گردد.

- اثبات امامت حضرت صاحب (عليه السّلام) در ضمن دوازده امام (عليه السّلام) در اين روايات، عناوين ائمه (عليهم السّلام) «خليفه»، «وصيّ»، «امام»، «أوْلي بالمؤمنين من أنفسهم»، «مفترض الطاعة»، «سلطان عادل»، «خليفة الله»، «حجّة الله»،... است. گاهي، درباره ي امام زمان (عليه السّلام) تعبير خاصّ «حجّت» را آورده است.

بيش از دَه حديث به نسب حضرت (عليه السّلام)، غيبت حضرت (عليه السّلام)، نام پدر حضرت (عليهماالسلام)، و... تصريح شده است.

- نيز به خاتميّت حضرت، با عباراتي مانند: «انتهت إليه الخلافة والوصيّة»، «خاتم الاوصياء»، «خاتم حجج الله و خلفائه»، تصريح شده است و...؛

- اوصافي فراوان مانند: «المنتقم من اعدائي»، «المنتظر في غيبته المطاع في ظهوره»، «مهديّنا»، «مهديّ هذه الأُمّة» براي حضرت آمده است؛

- ولادت حضرت، نام و تبار مادر ايشان، شمايل ايشان، ديدار با امام زمان (عليه السّلام) در زمان امام عسکري (عليه السّلام)، خبر دادن حضرت عسکري (عليه السّلام) از ولادت امام زمان (عليه السّلام)؛

- غيبت دوازدهمين امام (عليه السّلام) و غيبت ايشان از دوستان و شيعيان شان (نه فقط از دشمنان شان) و طولاني بودن غيبت ايشان؛

- جايز نبودن نام بردن از حضرت حجّت (عليه السّلام) تا قبل از ظهور؛

- حکمت غيبت، سختي دوران غيبت، حفظ معجزه آساي حضرت در دوران غيبت، فضيلت اهل زمان غيبت، قيام و خروج به حقّ و هدايت در دوران غيبت، راه نجات در دوران غيبت، دشمنان در دوران غيبت، تلاش و افکار و برنامه هاي آنان (دجّال، سفياني، جرهمي، قحطاني، اصهب بن قيس)؛

- اوضاع و احوال دوران غيبت و قبل از ظهور مشهور به علايم ظهور (أشراط الساعة)؛

- علّت عدم قيام امامان (عليهم السّلام)، عدم قيام امام زمان (عليه السّلام) در دوران غيبت و حکمت قيام در زمان ظهور؛

- به اذن الله بودن ظهور، مخفي بودن زمان ظهور، دروغگو بودن تعيين کنندگان وقت ظهور، ناگهاني بودن ظهور، معِدّات و مقارنات اذن ظهور؛

- علايم و حوادث مقارن با ظهور و بعد از آن؛

- شرايط مثبت و منفي ظهور؛ گسترش ظلم و جور، کثرت جور، فساد، غوايه (گمراهي و سردرگمي)، ترس و اضطراب از حرکت حضرت (عليه السّلام)، مکان ظهور، ماه و روز و جريان ظهور، تحيّت و ترحيب (خوش آمد گويي)

- اهداف امام (عليه السّلام)؛ اِعلان امر خدا، اظهار دين خدا (در تمام زمين)، تطهير از ظالمان، پرکردن از قسط و داد، انتقام از دشمنان خدا،

- توانايي ها، تدارکات، نيروها، معجزات، مبارزات، اِعلان پايان مبارزه به رضاي حق تعالي؛

- بيعت، عهد سپاري به سيره و عمل پيامبر، اقرارگيري به حقّانيت، اوّلين بيعت کننده؛

- تشکيل حکومت، برنامه ها، کارها، اوضاع، مدّت و پايان حکومت؛

- قضا و دادرسي به حکم داود و حکم پيامبر (صلّي اللّهُ عليه و آله و سلّم)، توانايي بر قضاي به حق و به علم، تدريج در اجراي حدود؛

- گسترش عبادات جمعي، سادگي مکتب خانه ها، غنا و استغناي مردم، کثرت و دست رسي به منابع، بي ارزشي ثروت و اندوخته، اقتدار اجتماعي، امنيّت، آباداني همه ي خرابي ها، بقاي حکومت، ظرفيّت حکومت براي بقا، احاطه ي بر اقوام، بزرگي مساجد، بزرگي پايتخت.

- رجعت، رجعت اختياري براي ياري حضرت، رجعت براي انتقام، رجعت براي زندگي؛

واضح است که اين موضوعات و امثال آن که در اين جمع بندي نيامده است (بويژه در باب ملاحم و علايم ظهور) اگر مستندات مورد اعتمادي داشته باشد، بهترين مفتاح و باب براي تحقيقات مهدويّت خواهد بود. به طور نمونه درباره ي دجّال به جز در اين کتاب حديث صحيح به اصطلاح رجالي آن در مجموعه هاي حديثي شيعه ديده نمي شود. [1] .


پاورقي

[1] البته با قطع نظر از جاده ي آن.