بازگشت

مدت جنگ ها


حديث 1- حدّثنا أبو هارون...، عن زر بن حبيش، سَمِعَ علياً (رضي الله عنه) يقول: «يُفَرِّجُ اللهُ الفِتَنَ بِرَجُلٍ مِنّا، يَسوُمُهُم خَسفاً، لايُعْطيهِم إلَّا السيفُ، يَضَعُ السيفَ عَلي عاتِقِةِ ثَمانِيَةَ أَشْهُرٍ هَرْجاً، حَتَّي يَقولُوا. وَاللهِ ما هذا مِنْ وُلْدِ فاطِمَةَ لَوْ کان مِنْ وُلْدِها لَرَحِمنا...» [1] .

از زر بن حبيش نقل شده که ايشان از علي (عليه السلام) شنيد که مي گويد: «خدا، به سبب مردي از ما، فتنه ها و آشوب ها را برطرف مي سازد و آنان (فتنه گران) را خوار و ذليل مي کند، و به آنان جز شمشير چيزي نمي دهد (آشوبگران را مي کشد) و شمشير بر دوش نهاده و هشت ماه به شدت مبارزه مي کند تا اين که مي گويند: به خدا قسم! اين، از فرزندان فاطمه نيست! اگر از فرزندان فاطمه نيست! اگر فرزندان فاطمه بود به ما رحم مي کرد!».

حديث 2-... عَن عيسي بنِ الخَشَّابِ، قالَ: قُلتُ لِلْحُسَيْنِ بن علي (عليهماالسلام): «أنتَ صاحِبُ هذا الأَمرِ؟». قال: «لا؛ وَلکِن صاحِبُ الأمْرِ الطريد الشريد المَوتُورُ بأبيه، الْمَکْنِّي بِعَمِّهِ يَضَعُ سَيفَهُ علي عاتِقِهِ ثمانِيَةَ أشْهُرٍ.» [2] .

... از عيسي بن خشاب نقل شده که به امام حسين بن علي (عليهماالسلام) عرض کردم: «آيا شما صاحب اين امر هستيد؟». فرمود: «نه؛ ولکن صاحب الامر، رانده شده، دور افتاده، خون خواه پدرش و داراي کنيه ي عمويش [3] است. شمشيرش را هشت ماه بر دوش خود مي نهد.».

حديث 3-... عَنْ أبي بَصيرٍ، قال: سَمِعْتُ أبا جَعْفَرٍ الباقر (عليه السلام)، يقول: «... وَيَضَعُ السَّيفَ عَلي عاثِقةِ ثَمانيَةَ أشْهُرٍ هَرْجاً هَرْجاً، حَتَّي يَرْضَي اللهُ.». قُلْتُ: «فَکَيْفَ يَعْلَمُ رضَا اللهِ؟». قال: «يَلَقَي اللهُ في قَلبِهِ الرَّحْمَةَ...». [4] .

... از ابوبصير نقل شده که گفت: شنيدم امام باقر (عليه السلام) مي فرمود: «... شمشير را هشت ماه بر دوش خود مي نهد و به شدّت مبارزه مي کند؛ تا اين که خداوند راضي شود.». عرض کردم: «چه گونه رضايت خدا را مي داند (از رضايت خدا آگاه مي شود)؟». فرمود: «خداوند، به دل ايشان رحمت مي اندازد...».

ابن الاثير مي گويد: «الهرج: قتال و اختلاط.» [5] .

شايد مراد، اين باشد که مدّت عمليّات تهاجمي لشريان حضرت قائم (عجّل اللّه تعالي فرجه الشريف) که منجر به تضعيف و شکسته شدن شوکت ظالمان و متلاشي شدن آنان مي شود. هشت ماه به طول مي انجامد و پس از آن، آنان، به عمليّات ايذائي و موضعي و مقطعي روي مي آورند که در فاصله هاي زماني بعد، با آنان مقابله، و براي هميشه ريشه کن مي شوند.

از نظر سند هر سه روايت که در آن هرج و مرج ذکر شد، ضعيف است؛ و چون عمر بن قيش و عيسي بن الخشاب، در سند روايت اول و دوم، مجهول اند و در سند روايت سوم، ابن ابي حمزه است که آن هم مورد بحث و تضعيف قرار گرفته است.


پاورقي

[1] ابن حماد، ص 96 - حدّثنا أبو هارون، عن عمر بن قيس الملاي، في المنهال، عن زر بن حبيش، سمع عليااً يقول: عرف السيوطي، ج 2، ص 73؛ کنز العمّال، ج 1، ص 589؛ ابن طاووس، ص 66؛ عرف السيوطي، ج 2، ص 73؛ کنزالعمال.... ابن طاووس.

[2] کمال الدين، ج 1، ص 318، ب 30، ح 5.

[3] اين حديث، به گونه ي ديگري تفسير و شرح داده شود. به مجله انتظار، شماره 3، ص 203 مقاله «حکم تسميه ي نام حضرت مهدي» مراجعه شود.

[4] الغيبة، نعماني، ص 164.

[5] النهاية، ج 5.