بازگشت

جنگ و کشتار


در هر مقطعي از زمان يا مکان، نوع رفتار و برخوردها با مخالفان و دشمنان متفاوت است. مثلاً، در زمان پيامبر اکرم (صلي الله وعليه واله وسلم) رحمت و ترويج دين بود، و در زمان امام علي (عليه السلام) رحمت و منّت گذاري بر مخالفان، و... حال بايد ديد که در هنگام ظهور، رفتار امام زمان (عليه السلام) با دشمنان چه گونه خواهد بود. براي پاسخ به اين سؤال نگاهي به روايات مي اندازيم.

حديث 1-... عن زرارة، عن أبي جعفر (عليه السلام) قال: قُلتُ له... فقال: «إسْمُهُ إسْمي». قلتُ: «أَيسَيرُ بِسيرةِ مُحَمَّدٍ (صلي الله وعليه واله وسلم)؟». قال: «هَيْهاتَ! هَيْهاتَ! يا زرارة! ما يَسيرُ بِسيرَتِهِ!». قُلْتُ: «جُعِلْتُ فِداکَ لِمَ؟». قال: «إنَّ رَسولَ اللّهِ (صلي الله وعليه واله وسلم) سار في أُمَّتِهِ بِالْمَنِّ، کانَ يَتَأَلَّفُ النَّاسَ، وَالقائِمُ يَسيرُ بِالقَتْلِ. بِذاکَ أُمِرَ فِي الْکِتابِ الَّذي مَعَهُ أَن يَسير بِالقَتلِ وَلايَسْتَتيبُ أحداً. وَيْلٌ لِمَنْ ناواهُ!» [1] .

زراره از امام باقر (عليه السلام) روايت کرده که... فرمود: «اسم او، اسم من است». پس عرض کردم: «آيا به سيره و روش حضرت محمد (صلي الله وعليه واله وسلم) رفتار مي کند؟». فرمود: «هرگز! هرگز! اي زراره! به سيره ي او رفتار نمي کند!» گفتم: «فدايت گردم! براي چه؟». فرمود: «همانا رسول خدا (صلي الله وعليه واله وسلم) با ملايمت و نرمي و مهرباني رفتار مي کرد [تا دل ها را به دست آورد و مردم با آن حضرت اُلفت گيرند.]، ولي حضرت قائم (عجّل اللّه تعالي فرجه الشريف) سياست قتل را در پيش مي گيرد و طبق دستوري که دارد، رفتار مي کند و توبه ي کسي را نمي پذيرد. پس واي بر کسي که با او دشمني کند!».

حديث 2-... عن أبي بکر الحضرمي، قال: سَمِعْتُ أباعبدِاللّهِ (عليه السلام) يقول: «لِسيرَةِ عليِّ بنِ أبي طالِبٍ، عليه السّلام، فِي أَهلِ الْبَصْرَةِ کانَتْ خَيْراً لِشيعَتِهِ مِمَّا طَلَعَتْ عَلَيْهِ الشَّمْسُ. إنَّهُ عَلِمَ أَنَّ لِلْقَوْمِ دَوْلَةً، فَلَوْ سَباهُم لَسُبِيَتْ شِيعَتُهُ». قال: قُلتُ: «فَأَخْبِرْني عَنِ الْقائِمِ. أَيَسيرُ بِسيرَتِهِ؟». قال: «لا؛ لِأَنَّ عَلِيّاً (عليه السلام) سارَ فيهِمْ بِالْمَنِّ لِما عَلِمَ مِنْ دَوْلَتِهِم، وَإنَّ الْقائِمَ (عليه السلام) يَسيرُ فيهِم بِخِلافِ تِلْکَ السِّيرَةَ لِأنَّهُ لا دَوْلَةَ لَهُم». [2] .

از ابوبکر حضرمي نقل مي کند که گفت: از امام صادق (عليه السلام) شنيدم که مي فرمود: «روش علي بن ابي طالب (عليه السلام) در ميان اهل بصره، براي شيعيان اش، از آن چه خورشيد بر آن مي تابد، بهتر بود؛ زيرا، او مي دانست که اين قوم را دولتي در پيش است. اگر آنان را اسير کرده بود، همنا شيعيان اش نيز اسير مي شدند.». عرض کردم: «مرا از حضرت قائم (عجّل اللّه تعالي فرجه الشريف) مُطّلع بفرما که آيا ايشان نيز با اهل بصره همانند روش او رفتار مي کند؟» فرمود: «نه؛ زيرا، حضرت علي (عليه السلام) مي دانست که حکومت هاي بعد از او، به دست دشمنان است، لذا با آنان به ملاطفت و چشم پوشي رفتار مي کرد، ولي حضرت قائم، چون پس از خود، دولتي براي آنان نمي بيند، برخلاف سيره ي حضرت علي (عليه السلام)، رفتار مي کند.».

البته اين حديث، از نظر سند، مورد اشکال است [3] چون، اسماعيل بن مَرّار، مجهول است. مرحوم اردبيلي در مجمع الفائده و مرحوم عاملي در مدارک الاحکام و مرحوم مجلسي به مجهول بودن او تصريح کرده اند. [4] .

حديث 3-... عن يحيي بن العلاء الرازي، قال: سمعت ابا عبداللَّه (عليه السلام) يقول: «ينتج الله تعالي في هذه الأمّة رجلاً منّي و أنا مِنهُ، يسوق اللّهُ تعالي به برکاتِ السماوات والارض، فَتَنْزِلُ السّماء قطرها، و تخرج الارض بذرها، وتأمَنُ وحوشها و سباعُها ويملأ الارض قسطاً وعدلاً کما ملئت ظلماً وجوراً، ويقتل حتّي يقول الجاهل لوکان هذا من ذرّيّة محمّد صلّي الله عليه و اله، لَرَحِمَ.»؛

يحيي به علا رازي گويد: از ابا عبدالله (عليه السلام) شنيدم که مي فرمود: «خداوند متعال در ميان اين امّت بيرون آورد مردي را که از من است و من از او هستم. خداوند تعالي به بسبب او، برکات آسمان ها و زمين را به خلائق عطا فرمايد. پس آسمان، باران اش را فرود آورد و زمين بذرهايش را مي روياند، و حيوانات وحشي و درنده در امان مي شوند، و زمين را پر از عدل و داد مي کند، هم چنان که پر از ظلم و ستم شده باشد، و به حدّي از بيدادگران و دشمنان را مي کشد که جاهلان مي گويند: اگر اين مرد از زريّه ي محمّد مي بود، ترحّم مي کرد.».

نکته ي قابل توجه اين که در اين روايت، اقامه ي قسط و عدل و گسترده شده امنيّت و مشمول برکات را با از ميان رفتن جور و برطرف شدن جائران و قتل آنان مرتبط دانسته، و اعتراض به قتل را از ناحيه ي جاهلان و عدم آگاهي آنان به اُمور و واقعيّات مي داند.

البته، اين روايت، از نظر سند نيز مورد اشکال است؛ زيرا، در سند آن، احمد بن عثمان الآدمي است که مجهول است. [5] .


پاورقي

[1] الغيبة، نعماني، ص 231، ب 13، ح 14؛ عقدالدرر، ص 226، ب 9، ف 3؛ اثبات الهداة، ج 3، ص 539؛ بحارالانوار، ج 52، ص 353.

[2] الکافي، ج 5، ص 33، ح 4: عن علي بن ابراهيم، عن أبيه، عن إسماعيل بن مراد، عن يونس، عن أبي بکر الحضرمي. قال...؛ المحاسن، ص 320، ح 55؛ (معجم الأحاديث، ج 4، ص 38).

[3] مراه العقول، ج 18، ص 361.

[4] تنقيح المقال، ج 1، ص 145.

[5] مستدرکات علم رجال الحديث، ج 1، ص 365.