بازگشت

آمار مقتولان قريش و سابقه ي آنان


حديث 1- عَن مُحَمَّدِ بنِ مُسلِمٍ، قال: سمعتُ أبا جعفر (عليه السّلام) «لَوْ يَعْلَمُ النَّاسُ مايَصَنعُ القائمُ إذا خَرَجَ لأَحَبَّ أَکْثَرُهُمْ ألاَّ يَرَوْهُ مِمَّا يَقتُلُ مِنَ النّاس. أما إنَّهُ لايَبْدَأُ إلاَّ بِقُرَيشٍ فَلا يَأْخُذُ مِنها إلاّ السَّيفَ حتَّي يَقُولَ کَثيرٌ مِنَ النَّاسِ: لَيْسَ هذا مِن آلِ مُحَمَّدٍ، وَلوْ کانَ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ لَرَحِمَ...» [1] .

محمّد بن مسلم گويد: شنيدم امام باقر (عليه السّلام) مي فرمود: «اگر مردم [مخالفان]مي دانستند که حضرت قائم(عج) چه برنامه اي دارد و چه کارهايي انجام مي دهد، اکثر آنان، آرزو مي کردند که هرگز آن حضرت را نبينند؛ زيرا، حضرت، کشتار زيادي مي کند. به يقيين، اوّلين کشتار را در قبيله ي قريش خواهد داشت. از قريش نخواهد گرفت جز شمشير و به آنان نخواهد داد مگر شمشير، [حضرت کار را به جايي مي رسانند] که بسياري از مردم مي گويند: اين شخص، از محمّد (صلّي اللّهُ عليه و آله و سلّم)، نيست و اگر از اهل بيت پيامبر بود، رحم مي کرد.».

کلمه ي «ناس» در روايات، به معناي «مخالفان اهل بيت» است و کساني که هميشه بناي دشمني با آنان داشته اند و دارند.

حديث 2- روي عَبدُاللَّهِ بنِ المغيرة، عنْ أبي عَبدِاللّهِ (عليه السّلام):» إذا قامَ القائِمُ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ (صلّي اللّهُ عليه و آله و سلّم)، أقامَ خمسمئة مِنْ قُرَيْشٍ، فَضَربَ أَعْناقَهُمْ، ثُمَّ أقامَ خمسمئة، فَضَرَبَ أعْناقَهُمْ، ثُمَّ خمسمئة أُخْري ، حَتَّي يَفعَلَ ذالک سِتْ مَرَّاتٍ!». قُلتُ: «وَيَبْلُغُ عَدَدُ هؤُلآء هذا؟». قال: «نَعَمْ، مِنْهُمُ و مِنْ مَواليهِمْ.» [2] .

عبدالله بن مغيره گويد: امام صادق (عليه السّلام) فرمود: «هنگامي که قائم آل محمد(عج) ظهور مي کند، پانصد تن از قريش را ايستاده، اعدام مي کند. سپس پانصد نفر ديگر را به همين گونه اعدام مي کند و اين کار، شش بار تکرار مي شود.». عبدالله مي پرسد: «آيا تعدادشان به اين اندازه مي رسد؟». حضرت فرمود: «آري؛ خودشان و دوستان شان.».

در روايات ديگر از «موالي قريش» به «احابيش» تعبير شده است. منظور. کساني است که در منطقه ي جبشي پايين مکه زندگي مي کنند و با قريش همپيمان شدند که براي هميشه در کنار آنان باشند. [3] .

حديث 3- عنْ أبي الجارود، عَنْ أبي جعفر (عليه السّلام) قال: «... فَيَقْتُلُ أَلْفاً خمسمئة قريشّيٍ لَيْسَ فيهِمْ إلاَّ فرخُ زَنْيَةٍ...» [4] .

از ابوجارود، در ضمن حديثي از امام باقر (عليه السّلام) نقل شده که فرمود: «هزار و پانصد تَن از قريش را مي کُشد که در ميان آنان، جز زنازاده نيست...».

در اين روايت، محدوده ي مقتولان و هويّت و تعداد آنان، کاملاً، روشن شده است.

حديث 4-... عَنِ الْحارِثِ الأعْوَرَ الْهَمْدانيِّ، قالَ: قالَ أميرُالمُؤمنينَ (عليه السّلام): بأبي ابنُ خِيَرَةِ الإِماءِ - يعني القائِمَ مِنْ وُلْدِهِ (عليه السّلام) - يَسُومُهُم خَسفاً ويَسْقيهِم بِکَأْسٍ مُصْبِرَةٍ وَلايُعْطيهِمْ إلاَّ السَّيفَ هَرْجاً، فَعِنْدَ ذالکَ تَتَمَنَّي فَجَرَةُ قُرَيْشٍ لَوْ أنَّ لَها مُفاداةٌ مِن الدُّنيا وفيها لِيُغْفِرَلَها. لانَکُفُّ عَنْهُم حتَّي يرضَي اللهُ... [5] .

حادث بن عبدالله اعور همداني گويد: امير المؤمنين (عليه السّلام) فرمود: «پدرم فداي فرزند برگزيده ي کنيزان - يعني قائم از فرزندان اش - بادا! او، آنان را خوار مي سازد و جام شرنگ به ايشان مي نوشاند و به آنان جز شمشير خون ريز مرگ آخرين نخواهد داد. پس در اين هنگام، زشتکاران قريش آرزو مي کنند که اي کاش دنيا و هر آن چه در آن است، از آن ايشان بود و آن را فدا مي دادند تا گناهان شان بخشوده شود، ولي دست از ايشان بر نخواهيم داشت تا اين که خداوند راضي شود.».

اين روايات، شايد بر روايات ديگر حاکم باشد و آن روايات را نيز تفسير و تبيين کند، چون، به طور واضح و آشکار مي فرمايد، محدوده ي قتل، همانا زشتکاران قريش است.


پاورقي

[1] الغيبة نعماني، ص 233، ب 13، ح 18؛ عقدالدرر، ص 227، ب 9، ف 3؛ اثبات الهداة، ج 3، ص 539، ب 32، ح 501؛ حلية الابرار، ج 2، ص 354؛ بحارالانوار، ج 52، ص 354.

[2] ارشاد، ص 364؛ کشف الغمة، ج 3، ص 255؛ معجم الاحاديث، ج 4، ص 42.

[3] مجمع البحرين، ج 2، ص 123؛ معجم البلدان، ج 2، ص 214؛ امام حسين در مکه، طبسي، ص 18.

[4] دلائل الامامة، ص 241؛ معجم الأحاديث، ج 3، ص 306.

[5] الغيبة نعماني، ص 229، ب 13، ح 11.