اهل مدينه و جانشين امام
ابوخالد کابلي در خبر ديگري از امام باقر (عليه السّلام) روايت کرده که آن حضرت فرمود: «... يَخْرِجُ إلَي المَدينةِ فَيُقيمُ بِها ما شاء، ثُمَّ يَخْرُجُ إليَ الکوفَةِ وَيَسْتَعْمِلُ عَلَيْها رَجُلاً مِنْ أصحابِهِ. فَإذا نَزَلَ الشَّفْرَةَ جاءهُمْ کِتابُ السُّفْياني إنْ لَمْ تَقْتُلُوهُ لَأَقْتُلَنَّ مُقاتِليکُمْ وَلأَسْبِيَنَّ ذَرارِيَکُم.». فَيُقْبِلوُنَ عَلي عامِلِهِ فَيَقْتُلُونَه، فَيَأتيهِ الخَبَرُ، فَيَرْجِعُ إلَيْهِمْ، فَيَقْتُلُهُم وَيَقتُلُ قُرَيْشاً حَتّي لايَبْقي مِنْهُم إلاَّ أَکَلَةُ کَبْشٍ ثُمَّ يَخْرُجُ إلَي الکُوفَةِ وَيَسْتَعْمِلُ رَجُلاً مِنْ أصْحابِهِ فَيُقبِلُ و يَنزِلُ النَّجَفَ.» [1] .
... (حضرت مهدي(عج)) به سوي مدينه مي رود و در آن جا هر قدري که بخواهد، مي ماند. مردي از اصحاب خود را در آن جا جانشين خويش قرار مي دهد. به طرف کوفه حرکت مي کند. هنگامي که به «شقره» فرود مي آيد. کتاب و نامه ي سفياني به اهل مدينه مي رسد، مبني بر اين که اگر او را (قائم(عج)) نکشيد. مردان شما را مي کشم و زنان تان را اسير مي کنم. مردم مدينه بر والي هجوم آورده و او را به قتل مي رسانند. اين خبر به آن حضرت مي رسد و به مدينه بر مي گردد. و ايشان را مي کشد و به نحوي قريش را نابود مي کند که جز به مقدار خوراک و علف قوچ باقي نمي ماند. سپس به طرف کوفه مي رود و يکي از ياران اش را جانشين و عامل خويش تعيين و بعد از آن به نجف روي آورده و در آن جا منزل مي گزيند.
در اين روايت نيز؛ فرض صحّت سند، محور درگيري، قريش است و نه تمامي مردم. قريش نيز در اثر تعدّي و اقدام به قتل و جنايت، به سزاي اعمال خود مي رسند.
پاورقي
[1] بحارالأنوار، ج 52، ص 308.