بازگشت

اهل مکه و دشمني با اهل بيت


ابوبصير گويد: امام باقر، (عليه السّلام)، در ضمن حديث مفصّل و طولاني فرمود: يقولُ القائمُ، (عليه السّلام)، لِأَصحابِهِ: «يا قومُ! إنَّ أهلَ مکّةَ لايُريدُونَني وَلکِنّي مُرسِلٌ إلَيهِمِ لِأَحْتَجّ عَلَيْهِم بِما يَنْبَغي لِمِثلي أنْ يَحَتجَّ عَلَيْهِم.». فَيَدْعُو رَجُلاً مِن أصحابِهِ فَيَقُولُ لَه: «اِمضِ إلي أهلِ مکَّةَ، فَقُل: يا أهلَ مَکَّةَ، أنَا رسولُ فُلانٍ إليکُم وَهُو يَقولُ لَکُم: إنَّا أهلُ بيتِ الرَّحمَةِ، وَمَعدِنُ الرِّسالَةِ والخِلافَةِ، و نَحنُ ذُرِّيَّةُ مُحَمَّدٍ وَسُلالَةُ النَّبِيِّينَ وَإنّا قَدْ ظُلِمْنا وَاضطَهِدنا و قُهرِنا وَابْتُزَّمِنّا حَقَّنا مُنْذُ قُبِضَ نَبِيُّنا إلي يَومِنا هذا فَنَحْنُ نستنصرکم فانصرونا.». فإذا تکَلّم هذا الْفَتي بهذا الکلامِ، أتَوْ إلَيهِ فَذَبَحُوهُ بينَ الرُّکنِ وَالمقام، وهي النّفسُ الزَّکيّة. فإِذا بَلغَ ذالک الْإمام، قالَ لِأَصحابِهِ: «أَلا أخبَرتُکُم أنَّ أهلَ مَکَّةَ لايُريدُونَنا...». [1] .

حضرت قائم به اصحاب خود مي گويد: «اي قوم! همانا، اهل مکّه، مرا نمي خواهند و لکن خدا مرا به سوي ايشان فرستاده به جهت اين که بر ايشان حجّت باشم به نوعي که به مثل من سزاوار است آن چنان اتمام حجّت کند.». پس مردمي از اصحاب خود را مي طلبد و به او مي فرمايد: به نزد اهل مکّه برو و به ايشان بگو که من فرستاده ي فلاني هستم و او به شما مي گويد که من از اهل بيت رحمت و معدن رسالت و خلافت ام و ماييم ذرّيّه ي محمد، (صلّي اللّهُ عليه و آله و سلّم)، و سلاله و نسل پاک پيغمبران و همانا ما مظلوم شديم و مقهور گرديديم، و از وقتي که پيغمبر ما رحلت فرمود تا اين روز، حق ما را گرفته اند و غصب کرده اند و ما از شما ياري مي طلبيم پس ما را ياري کنيد. همين که آن جوان اين سخن را مي گويد، اهل مکّه، بر وي هجوم مي آورند و او را در ميان رکن و مقام ذبح مي کنند. و او نفس زکيّه است. پس هنگامي که اين خبر به آن حضرت مي رسد. به ياران خود مي فرمايد: آيا من به شما خبر ندادم که اهل مکه ما را نمي خواهند؟...».


پاورقي

[1] بحارالانوار، ج 52، ص 307؛ اثبات الهداة، ج 3، ص 582 - 583، ح 773؛ معجم الاحاديث، ح 3، ص 295.