بازگشت

ميراث مهدي


بيشتر آنچه که در باره ي مهدي گفته مي شود در مقولاتي بجز ايده هاي انتزاعي واقع مي شود. افسانه هاي مربوط به نقش، شخصيت، اعمال و قدرت او گفتماني عيني و اغلب روايي است که بايد آن را در بافت حيات ديني و معنوي مسلمانان درک کرد. در عين حال، حوزه هاي اجتماعي و سياسي جامعه را نمي توان از مجموعه اسطوره هاي مربوط به مهدي تفکيک نمود. جريانهاي احياگر و آرمانگراي افراطي در مسيحاگرايي اسلامي يکديگر را تقويت مي کنند و کشمکشي که اسطوره مهدي بين اين دو جهت ايجاد مي کند، تبيين مي کند که چگونه مي تواند يا طغياني فجيع و پيامبرگونه در تاريخ ايجاد کند يا باعث خنثي سازي نظري و حتي عرفاني آرمانهاي مربوط به عصر طلايي گردد.

شخصيت مهدي در احياي رهبري متعصب يا نا بهنگام، در بسيج توده هايي که به خاطر مصادره اموالشان يا بي توجهي اجتماعي سرکوب شده يا تحت فشار سلطه ي بيگانه بوده اند و در ارائه پشتوانه ي ايدئولوژيکي و ديني براي کمک به مؤمنين در مقابله ي خلاق با واقعيتهاي تاريخي خود، نقشي اسطوره اي داشته است. شکلهاي ديگر اين اسطوره که بيشتر پيامبر گونه و ستيزه جو بوده است به سمت تحول انقلابي تاريخي گرايش داشته، به لحاظ تاريخي اهميت بيشتري دارد. سازگاري بدعت و مهدويت در اسلام تصادفي نيست و ايده هاي ظاهراً بدعت گذارانه به عنوان عوامل ذاتي، در واقع نقشي معقول و موجه در تاريخ اسلام داشته اند. نيروهاي حياتي که در شخصيت مهدي نهفته است، حتي زماني که حافظ کشمکش سازنده ي موجود در تفاسير متناقض از وحي هستند، به طور بالقوه آشفته و ويرانگرند. امروزه استفاده از اين ميراث همچنان ادامه دارد و هنوز به بيم ها و اميدهاي مسلمانان دامن مي زند، چه در احياي عظيم شيعه که هم اکنون در ايران و لبنان جريان دارد چه در بين رهبران بنيادگراي عرب که بر اصلاح و اسلامي کردن حکومت و جامعه پافشاري مي کنند.

[به معادشناسي، مقاله اي پيرامون معادشناسي اسلامي؛ نبوت؛ و مدرنيسم، مقاله اي پيرامون مدرنيسم اسلامي مراجعه کنيد.]