بازگشت

ارتباطات جهاني


يکي از ويژگي هاي اين پديده، گسترش اطلاعات و ارتباطات جهاني در عرصه رسانه ها، ماهواره، تلفن، اينترنت و... است که نکات مثبت و منفي زيادي در آن وجود دارد و طلايه دار اصلي «جهاني شدن» به شمار مي آيد. آثار تسريع کننده ارتباطات الکترونيکي و حمل و نقل سريع، موجب ايجاد تأثير ساختاري شده است که مک لوهان آن را «انفجار اطلاعات» مي نامد. منظور وي از انفجار اطلاعات، اين است که از اين طريق، تمام جنبه هاي تجارب انساني، در يک مکان جمع مي شود و هر انساني، مي تواند به طور هم زمان، حوادث و مناظري را که بسيار دورتر از وي هستند، احساس و لمس کند. مدارهاي الکتريکي، نظام زمان و مکان را در هم مي نوردد و امور مربوط به ساير افراد بشر را به طور مستمر و هم زمان، در پيش ديدگان ما قرار مي دهد. اين پديده يک بار ديگر گفت و گو در مقياس جهاني را مطرح مي کند. پيام اين گفت و گو، يک تغيير تمام عيار است. [1] .

«پيتر به ير»، در مقدمه کتاب خود با عنوان «مذهب و جهاني شدن» مي گويد: قدرت فن آوري، برقراري ارتباط سريع، در فضاي تقريباً نامحدود را امکان پذير ساخته است؛ به علاوه رسانه هاي جديد تقريباً در همه نقاط کره زمين، در اختيار کاربران آنها قرار دارند. توانش ارتباطات بين المللي به کارکرد واقعي تبديل گشته است. بنابراين ما در دوره يک واقعيت اجتماعي «جهاني شدن» زندگي مي کنيم. واقعيتي که در آن از موانع پيش از اين مؤثر بر ارتباطات، اثري به چشم نمي خورد. به گفته «به ير» نتيجه اين مي شود که مردم، فرهنگ ها، جوامع و تمدن هايي که پيش از اين کم و بيش منزوي از يکديگر بودند، اکنون در تماس منظم و تقريباً غير قابل اجتناب قرار گرفته اند. [2] الان بسياري از مردم جهان، با استفاده از اينترنت، ماهواره و رسانه هاي مکتوب، از آخرين و کوچک ترين اخبار و حوادث جهان، مطلع مي شوند و در ارتباط مستمرّ با سراسر جهان هستند. با توجّه به اين مطلب «جهاني شدن»، امري حتمي و غير قابل گريز تلقّي مي شود و بايسته ها و الزامات خاص خود را مي طلبد.


پاورقي

[1] مالکوم واترز، جهاني شدن، ص 58.

[2] جهاني شدن و جهان سوم، ص 241.