ايدئولوژي واحد جهاني
برخي از نظريه پردازان غربي، اعتقاد دارند که به زودي ليبراليسم غربي، سلطه خود را بر سراسر زمين تثبيت خواهد کرد و مردم جهان از مزايا و محاسن دموکراسي غربي بهره مند خواهند شد(!!) فوکوياما اصلي ترين نظريه پرداز موضوع ياد شده است. او مي نويسد: «انديشه ليبرال مي رود تا در پهنه کره زمين از نظر رواني، به طور واقعي تحقّق يابد. در ميدان ايدئولوژي و نبرد انديشه ها، ليبراليسم پيروز گرديده و هيچ رقيب و هماوردي در برابر خود ندارد». پيروزي انديشه در فرهنگ ليبرال - دموکراسي به معناي آن است که زمينه منازعه تاريخ ساز از ميان رفته و به عبارت فوکوياما، تاريخ به اتمام رسيده است: «محتملاً آنچه ما شاهد آن هستيم، نه فقط پايان جنگ سرد؛ بلکه پايان تاريخ است؛ نقطه پايان تحوّل ايدئولوژي و تئوري برخورد تمدّن ها بشريت و جهاني شدن دموکراسي غربي، به عنوان شکل نهايي حکومت». [1] اين نظريه امروزه، پايه و اساس آمريکايي سازي جهان قرار گرفته است؛ چنان که خود وي مي گويد: به نظر من «جهاني شدن، همان امريکايي شدن است؛ چرا که امريکا از برخي جهات، پيشرفته ترين کشور سرمايه داري در جهان امروز است و همين طور نهادهاي آن، نمايانگر پيشرفت و توسعه منطقي نيروهاي بازار است... قطعاً امريکايي شدن با جهاني شدن يکي است!!» [2] .
از طرف ديگر اکنون شاهد حرکت جهان شمول ارزش ها و نهادهاي سياسي - اجتماعي غربي، در تمام جهان و تحت لواي «جهاني شدن» هستيم که در واقع از طريق آن، زمينه سلطه کامل کشورهاي غربي بر جهان فراهم مي آيد (غربي سازي). مانع عمده و اصلي اين حرکت، بيداري و روشنفکري مسلمانان و رشد و بالندگي جنبش ها و حرکت هاي اسلامي است که روز به روز فراگير مي شود و ليبراليسم غربي را به چالش اساسي مي کشاند. همچنين با ارائه نظريه «مردم سالاري ديني» از سوي ايران، انحصار و يکه تازي نظريات غربي، زير سؤال رفته است. بر اين اساس احتمال استقرار ايدئولوژي واحد جهاني، مشکل به نظر مي رسد و در صورت تفوّق احتمالي آن، جهان دچار چالش ها و گسست هايي عظيم خواهد شد.
پاورقي
[1] حسين سليمي، فرهنگ گرايي، جهاني شدن و حقوق بشر، مرکز چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه، ص 129.
[2] روزنامه جام جم، شماره ي 693، ص 8.