بازگشت

انواع انتظار


انتظار نجات بر دو گونه است:

نوع اول

انتظار نجاتي که در توان انسان نيست آن را جلو يا عقب بيندازد؛ همانند انتظاري که شخص غريق در رسيدن گروه نجات مستقر در ساحل به سوي خود دارد؛ حال آن که وي آنان را مي نگرد که براي نجات او به راه افتاده اند. بي گمان، غريق را ياراي آن نيست که زمان رسيدن گروه نجات را به خود نزديک تر کند.

البته اين انتظار، اميد به نجات را در درون او تقويت کرده ونور اميد را بر تيرگي هاي يأس ونوميدي که از هر سو احاطه اش کرده اند، خواهد تابانيد.

نوع دوم

نوع دوم، انتظاري است که انسان مي تواند آن را نزديک گرداند وطلب کند؛ مانند بهبودي از بيماري، اجراي طرحي عمراني يا علمي يا تجاري يا پيروزي بر دشمن ورهايي از فقر. همه اين ها ريشه در انتظار دارند وامر سرعت بخشيدن يا تأخير انداختن آن ها به دست خود انسان است.

بنابراين، اين امکان براي انسان وجود دارد که در به دست آوردن بهبودي وشفا تعجيل کند يا آن را به تعويق اندازد يا حتي منتفي گرداند. چنان که امکان آن هست در اجراي پروژه اي تجاري يا عمراني يا علمي عجله کند يا اجراي آن را به وقتي ديگر موکول کند يا اصلاً رها سازد. همچنين اين امکان براي وي هست که به سوي پيروزي بر دشمن وبي نيازي مالي بشتابد يا سستي ورزد وتأخير کند يا از خيرشان بگذرد.

با اين بيان، انتظار از نوع دوم با انتظار از نوع اوّلي که از آن سخن گفتيم تفاوت خواهد داشت ودر محدوده قدرت واختيار انسان هست که در تحقق آنچه که انتظارش را مي کشد، شتاب ورزد يا درنگ وسستي روا دارد يا عطايش را به لقايش ببخشد.

از اين رو، انتظار از نوع دوم، علاوه بر «اميد» و«مقاومت»، به انسان «حرکت» نيز مي بخشد، وحرکت، مخصوص انتظار است. بي گمان اگر انسان بداند که نجات ورهايي اش به حرکت، عمل وتلاشش وابسته است، چنان حرکت وتلاشي براي رهايي ونجات خويش به خرج مي دهد که در گذشته توان انجام آن را نداشته است.

بنابراين اگر انتظار از نوع اول به انسان، تنها «اميد» و«مقاومت» مي بخشد، انتظار از نوع دوم به وي علاوه بر «اميد» و«مقاومت»، «حرکت» وپويايي نيز خواهد بخشيد:

1- اميد در جان انسان اين قدرت را به وي مي دهد تا پرده حال را بدرد وآينده را ببيند، وچه قدر فاصله است ميان کسي که «خدا»، «هستي» و«انسان» را از خلال درد ورنج حاضر مي بيند وميان کسي که همه اين سه را از خلال حال وگذشته وآينده مي نگرد. ترديدي نيست که ديدگاه دوم با ديدگاه اول متفاوت است وبي گمان تيرگي، ظلمت وابهام واشکالي که ديدگاه نخست را احاطه کرده، ديدگاه دوم از آن ها در امان است.

2- اميد در جان انسان، او را در ادامه پايداري ومقاومت در مقابل سقوط واضمحلال تا رسيدن نيروهاي کمکي توانمند مي سازد، ومادام که چراغ اميد به رسيدن کمک در دل وجان انسان ندرخشد، مقاومتي نخواهد داشت.

3- بالاخره اميد در جان انسان او را در نيل به نجات ورهايي ونيرومندي وتوانگري قادر خواهد ساخت. چنين انتظاري، همان «انتظار پويا» وبرترين نوع انتظاري است که در اين پژوهش ما در پي آنيم.