آگاهي
آگاهي گونه هايي دارد:
الف) بينش توحيدي واين که تمام هستي از خدا وهمه چيز در کف قدرت اوست. خدا بر هر کاري توانا وهمه چيز در آسمان وزمين، تحت فرمان اوست واز خود هيچ اختياري ندارد.
ب) آگاهي از وعدهِ الهي در شرايط سخت سياسي، در مرحلهِ ضعف وناکامي ودر شرايط سقوط. يکي از دشوارترين کارها در چنين شرايطي آن است که انسان اين سخنان خداي تعالي ر ا درک کند:
«وَلا تَهِنوا وَلا تحزنوا واَنتُمُ الاعلون ان کنتم مؤ منين» [1] .
«سست مشويد واندوه مخوريد، شما برتريد اگر مؤ من باشيد.»
«وَنُريدُ اَن نَمُن عَلَي الذينَ استضعفوا فِي الارضِ ونجعلهم ائمّهً ونجعلهم الوارثين ونمکّن لهم في الارض» [2] .
«ما مي خواهيم، بر آنان که در زمين خوارشان شمرده اند منّت نهيم وآنان را پيشوايان [مردم] گردانيم وايشان را وارث زمين کنيم ودر زمين قدرتشان دهيم.»
«ولقد کتبنا في الزبور مِن بَعدِ الذّکر اَن الارضَ يَرثها عبادِيَ الصّالِحُونَ» [3] .
«همانا در زبور، پس از آن يادکرد، نوشتيم که زمين را بندگان شايستهِ ما به ارث خواهند برد.»
«کَتَبَ اللّهُ لاَ َغلِبَنَّ اَنَا وَ رُسُلي» [4] .
«خداوند مقرّر کرده است که حتماً من وفرستادگانم هر آينه پيروز خواهيم شد.»
«وَلَيَنصُرَنَّ اللّهُ مَن يَنصُرُهُ» [5] .
«هر آينه خدا هر که را ياري اش کند، ياري مي کند.»
ج) آگاهي به نقش انسان مسلمان در کرهِ زمين که عبارت است از سرپرستي، گواهي دادن ورهبري بشريّت [به سوي خير وفلاح]. خداي تعالي فرمايد:
«وَکذلِکَ جعلناکم اُمهً وَسطاً لِتکونوا شُهَداءَ عَلَي النّاسِ ويکون الرسُولُ عليکم شهيداً» [6] .
«اين چنين شما را مردمي ميانه ساخته ايم تا خود بر مردمان گواه باشيد وپيامبر بر شما.»
د) آگاهي از نقش دين اسلام در زندگي بشري براي از ميان برداشتن فتنه واميال نفساني از مسير دعوت حقّ. خداي تعالي مي فرمايد:
«وقاتلوهم حَتّي لا تکونَ فتنَهٌ ويکونَ الدّينُ لِلّه» [7] .
«با آنان بجنگيد تا آشوبي نباشد ودين از آنِ خداي شود.»
ه) آگاهي از سنّت هاي [رايج] الهي در تاريخ واجتماع وضرورت آمادگي، زمينه سازي، حرکت وفعاليّت در ضمن اين سنن ومحال بودن گذر از آن ها. از اين رو خداي تعالي فرمان داده است تا مسلمانان در خود آمادگي هاي لازم براي ورود در اين مبارزهِ قاطع وسرنوشت ساز را ايجاد کنند:
«وَاَعِدُّوا لَهُم مَا استطعتم مِن قُوّهٍ» [8] .
«تا مي توانيد در مقابل دشمنان نيرو مهيّا کنيد.»
پاورقي
[1] آل عمران، 139.
[2] قصص ، 5 و6.
[3] انبياء، 105.
[4] مجادله، 21.
[5] حج ،40.
[6] بقره، 143.
[7] همان، 193.
[8] انفال، 60.