نيرومندي
روايت، جوانان طالقان را به [صاحبان] قدرتي شگرف که تاکنون هيچ جواني را بدان نيرومندي مشاهده نکرده ايم، توصيف کرده است. در اين عبارت تأمل کنيد: «کأنّ قلوبهم زُبر الحديد =گويي که دل هاشان پاره هاي آهن است».
آيا تاکنون کسي را ديده ايد که بتواند تکه هاي آهن را در کف دست ذوب کند، يا بشکند يا نرم سازد؟
«لَو حملوا علي الجبال لاَزالوها، لا يقصدون براياتهم بلده اِلاّ خرّبوها کأن علي خيولهم اَلعُقبانُ»
«اگر به کوه ها حمله ور شوند، آن ها را متلاشي سازند، با پرچم هاشان آهنگ هيچ دياري را نکنند جز آن که ويرانش سازند، گويي که عقابانند بر اسب ها».
اين تعابير عجيب از قدرت سهمگيني حکايت مي کند. اين قدرت، از نوع قدرتي که طاغوت ها از آن بهره مندند نيست، بلکه فقط برخاسته از نيروي عزم واراده ويقين است.