بازگشت

عزم نافذ


اين بصيرت، چنان عزم نافذي به آنان مي بخشد که هيچ ترديدي در آن نيست. تعبير از اين عزم به «الجمر =اخگر، پارهِ آتش»، تعبيري باشکوه وحکايتگر است. «اخگر» تا هنگامي که ملتهب وفروزان است، نفوذ مي کند ومي درد. تعبير به «اشدّ من الجمر =نافذتر از پارهِ آتش»، دلپسندترين تعبيري است که در باب نفوذ عزم مي شناسيم. ما نمي دانيم که خداي تعالي در روح وجان جوانان طالقان چه گنجينه هايي از هشياري، يقين، عزم ونيرو قرار داده است. تعبيرهاي وارد در اين روايت، تعبيرهاي غيرمأنوسي است. انگار که سخن از آنان، سخن از روي وَجد وشيفتگي است:

«زُبر الحديد کالمصابيح، کأنَّ في قلوبهم القناديل، اشدُّ من الجَمر، رُهبانٌ بالليل، ليوثٌ بالنهار»

«پاره هاي آهنند، چون چراغند، انگار در دل هاشان قنديل هايي روشن است، نافذتر از پاره آتش، زاهدان شب وشيران روز».

گويي که روايت از تمام توانايي هاي لغت سود جسته تا امکان تعبير از آگاهي، بصيرت، نيرومندي وعزم نافذ اين جوانان را به دست آورد.