هشياري و بصيرت
تعبير روايت از حالت آگاهي وبصيرت ياران امام عصر (عليه السلا م) تعبير عجيبي است:
«کالمصابيح کَأنّ َقلوبهم القناديل»
«آنان چونان چراغ هايند؛ انگار که در دل هاشان قنديل هايي روشن است».
آيا امکان پذير است که ظلمت، قنديل را بشکند؟ هر چند که ظلمت قنديل را احاطه مي کند، ولي قدرت درهم شکستن آن را نخواهد داشت.
آنان اگرچه تيرگي شک وترديدها متراکم گردد وفتنه ها پي در پي درآيند، در روح وجان وهشياري اينان نفوذ نتواند کرد. از اين رو آنان هنگامي که رهسپار شوند، دچار شک نگردند، به قهقرا نروند وبه پشت سر ننگرند. تعبير روايت در اين زمينه چنين است:
«لا يشوبه شکُّ في ذات اللّه»
«دل هايي که به شک در ذات خدا آلوده نشوند.»
از اين تعبير فهميده مي شود که منظور، امري غير از شک است؛ مخلوطي از شک ويقين يا لحظاتي است از شک که حالت يقين را مي شکافد وبه گونه اي به درون يقين نفوذ مي کند، ولي طولي نمي کشد که در مقابل يقين شکست مي خورد و جا خالي مي کند. چنين چيزي براي بسياري از مؤ منان اتفاق مي افتد و تنها يقين ياران امام را شکّي بر نمي آشوبد. يقين آنان ناب وخالص وبه دور از شايبهِ شک وترديد است.