گوهر دين چيست؟
اينک علت مطرح کردن اين سؤال توسط «شلاير ماخر» را بيان ميکنيم. در ابتدا ببينيم «گوهر دين» يعني چه؟ شلاير ماخر ميگفت: اديان نيز، همانند يک گردو، که مغز و پوستهاي دارد، مغزي و پوستهاي دارند. گوهري در دين وجود دارد که اگر آن حفظ شود و در دينداران تحقّق پيدا کند، آنها به سعادت، يعني هدف دينداري ميرسند؛ هر چند بعضي از حواشي از ميان بروند و موجود نباشند.
حال کدام يک از اين سه بُعد، گوهر دين و کدام يک پوسته و حواشي است؟ يعني کدام بُعد جنبه لُب و مغز دين دارد، که قوام دينداري به آن است و هدف دينداري با آن تأمين ميشود؟ و کدام بعد جنبه پوستهاي و حاشيهاي دارد؟؛ به طوري که بر فرض حذف آن حقيقت و گوهر دينداري دست خوش تحوّل و تغييري نخواهد شد؟
جوابي که «شلاير ماخر» داد: اين بود: آنچه باعث ميشود دينداري ماندگار شود و شخص ديندار نيز به هدف ديانت برسد، عبارت از «بُعد تجربي» است؛ در نتيجه گوهر دين نيز، همين بُعد تجربي و تجربه ديني است.