عبارات پديدار شناسانه
عبارت پديدار شناسانه، عباراتي است که در آنها از اين واژهها و جملات استفاده ميکنيم و به همين معناي سوم به کار ميبريم؛ يعني، صرفاً توضيح دهنده و گزارش نحوهي ظهور چيزي هستند؛ خواه اين نحوهي ظهور، واقعيّت داشته يا نداشته باشد؛اين عبارات، مشتمل بر هيچ نظر و اشارهاي نسبتبه داوري ما در اين موارد نيستند.
عبارات پديدار شناسانه، حکايت از نحوهي ظهور يک واقعه ميکنند، بدون اينکه به ماوراي ظهور در واقعه، عنايتي داشته باشند و بدون اينکه نسبت به آن، داوري خاصي را به ما القا کنند.
توصيفاتي که مشتمل بر اين گونه عبارات هستند (معناي سوم)، اينها را توصيفات پديدار شناختي ميگوييم؛ يعني، از وراي ظهور اگر فراتر رفتيد، اين عبارات ديگر پديدار شناسي نيستند. پديدار شناسي، سر و کارش با اين است که يک حادثه، چگونه بر شما ظاهر شده است؛ امّا اينکه اين ظهور جهل مرکّب است، خلاف واقع بوده يا مورد ترديد است، با اينکار ندارد و داوري نميکند و از آن ساکت استو به آن عنايتي ندارد و القا نميکند. نکتهاي که در باب توصيفات پديدار شناسانه وجود دارد، اين است که اين توصيفات از بداهت و يقيني بودن برخوردار بوده و داراي ويژگي بداهت و يقيني بودناست. آنچه که براي شما ظاهر ميشود، کاري به وراي آن ندارد. مثل اينکه من دستهي صندلي را سفيد ميبينم؛ ولي در واقع ممکناست به رنگ ديگري باشد (مثلاً کرم يا قرمز باشد). اگر شما بخواهيد از ظهور بگذريد و به واقع برسيد، به اين معنا که آيا آنچه از ظاهر بر من آشکار شده با واقع هم ميخواند يا نه؟ آيا واقعاً همچنين است؟ در اين صورت ديگر توصيف پديدار شناسانه نيست. امّا تا زماني که در ظهورات هستيم، امري است که من دارم آن را چنين ميبينم، براي من روشن است و دليل نميخواهد، ثانياً براي من يقيني است. البتّه نه به معناي مطابقت آن با واقع؛ بلکه يقين به اين معنا که آنچه که من ميبينم اين طور است (سفيد رنگ ميبينم). بنابراين عبارات و توصيفهاي پديدار شناسانه، بيانگر «همان ظهور» است؛ صرف نظر از واقع و به دور از داوري و مطابقت دادن بين ظاهر و واقع امر. حال آيا ظهور و واقع و نفسالامر، با هم مطابقت دارند يا خير؟ با آن کاري نداريم. ما آن را ميبينيم و احساس ميکنيم؛ از اين رو، نه دليل ميخواهيم (چون بر ايمان واضح و بديهي است و ما آن را اين گونه ميبينيم) و نه مورد ترديد ما است. ترديدي هم اگر هست، در مقام مقايسه بين آنچه که ظاهر شده با آنچه که در متن واقعهست، ميباشد.