بازگشت

سيماي اهل کوفه در آيينه روايات


با توجه به اين که اهالي کوفه همواره پشتيبان اهلبيت عصمت و طهارت بوده‌اند، نکوهش‌هاي فراواني در مورد آنها از سوي دشمنان به عمل آمده است و لذا احاديث مربوط به کوفه و ظهر کوفه را با رواياتي پيرامون «اهل کوفه» پي مي‌گيريم:

35 - امام باقر (ع) در اين رابطه مي‌فرمايد:

اِن ولايتنا عُرضَت عَلي اَهلِ الامصارِ، فلم يقبلها قبُولَ اَهلِ الکوفَهِ شيءٌ؛ [1] .

ولايت ما به اهل شهرها عرضه شد، اهالي هيچ شهري همانند اهل کوفه آن را نپذيرفتند.

36 - امام رضا (ع) در مورد اهل کوفه فرمود:

يا اَهلَ الکوفَهِ قَد اعطيتم خيراً کثيراً، وَ اِنکم لَمِمَّن امتَحَنَ اللهُ قَلبَهُ؛ [2] .

اي اهل کوفه به شما خيرهاي فراوان عطا شده، شما از کساني هستيد که خداوند دلهايشان را آزموده است.

37 - امام حسين (ع) خطاب به اهل کوفه، در ايام جنگ صفين فرمود:

يا اهلَ الکوفهِ، انتمُ الا‌حبهُ الکرماءُ، و الشِعارُ دُونَ الدِثارِ؛ [3] .

اي اهل کوفه، شما دوستان گرانمايه، بسيار صميمي و خصوصي، نه ظاهري و بيگانه مي‌باشيد.

38 - امام سجاد (ع) در همين رابطه فرمود:

مَرحباً بِکُم يا اهلَ الکوفهِ، ا نتُمُ الشعارُ دوُنَ الدِثارِ؛ [4] .

مرحبا به شما اي اهل کوفه، شما (همانند لباس زيرين) صميمي و خصوصي هستيد، نه مانند جامهِ رويي (بيگانه و ظاهري) .

39 - امام صادق (ع) در اين رابطه مي‌فرمايد:

اهلُ خُراسانَ اعلامُنا، اهل قُم انصارنا، وَ اهل کوفَهَ اوتادُنا، وَ اهلُ هذا السوادِ مِنا وَ نحنُ مِنهُم؛ [5] .

اهل خراسان پيشتازان ما، اهل قم ياوران ما، اهل کوفه تکيه‌گاههاي ما و اهل اين ديار (نواحي کوفه) از ما هستند و ما نيز از آنها هستيم.

40 - مولاي متقيان در نامه‌اي که به اهل کوفه نوشته‌اند، چنين مي‌نويسند:

مِن عبدِ اللهِ عَليّ اميرالمؤ‌منين الي اهلِ الکوفَهِ جَبههِ الا‌نصارِ وَ سَنامِ العَرَبِ؛ [6] .

از بندهِ خدا علي اميرمؤ‌منان، به سوي اهل کوفه پيشتاز ياران و قلّهِ [شرف] عرب.


پاورقي

[1] امالي شيخ مفيد، ص 142؛ کامل الزيارات، ص 167؛ ثواب الا‌عمال، ص 114؛ وسائل الشيعه، ج 14، ص 518؛ مستدرک الوسائل، ج 10، ص 212؛ بحارالانوار، ج 23، ص 281؛ ج 60، ص 209؛ ج 101، ص 140؛ بصائر الدرجات، ص 97.

[2] مصباح المتهجّد، ص 680؛ تهذيب الاحکام، ج 6، ص 24؛ مصباح الزّائر، ص 54؛ اقبال الاعمال، ص 468؛ وسائل الشيعه، ج 14، ص 389.

[3] وقعه صفين، ص 114؛ بحار الانوار، ج 32، ص 405.

[4] الکافي، ج 6، ص 498؛ الفقيه، ج 1 ص 66؛ مکارم الا‌خلاق، ص 83؛ بحار الانوار، ج 76، ص 103.

[5] تاريخ قم، ص 93؛ بحار الانوار، ج 60، ص 218؛ کريمهِ اهلبيت، ص 432.

[6] نهج البلاغه، بخش نامه‌ها، نامهِ شماره 1؛ بحارالانوار، ج 32، ص 84.