بازگشت

کوفه و پيرامون


آنچه از نظر خوانندگان گرامي گذشت، شماري از احاديث پيشوايان معصوم (ع‌) پيرامون «کوفه» بود، در اين رابطه احاديث فراوان ديگري هست که در مورد مناطق وابسته و نواحي پيوسته به کوفه از امامان نور (عليهم السلام) صادر گشته است که به جهت محدود بودن صفحات مجله از آن‌ها صرف‌نظر نموده، به چند نمونه از احاديث وارده پيرامون «ظَهر کوفه» بسنده مي‌کنيم:

27 - مولاي متقيان، اميرمؤ‌منان (صلوات الله عليه) در مورد ظهر کوفه که همان نجف اشرف مي‌باشد، فرمود:

يُحشَرُ مِن ظهرِ الکوفهِ سبعُونَ الفاً عَلي غرهِ الشمسِ، يَدخُلُونَ الجنهَ بغيرِ حسابٍ؛ [1] .

از ظهر کوفه هفتاد هزار نفر همانند قرص خورشيد در نخستين لحظات طلوع آن برانگيخته مي‌شوند که بدون حساب وارد بهشت شوند.

28 - و در همين رابطه خطاب به شهر کوفه فرمود:

ما احسَنَ ظَهرَکِ وَ اطيَبَ قعرَکِ، اللهم اجعَل قبري بِها؛ [2] .

اي کوفه، چه پشت خوب (نجف) وه چه اندرون خوبي داري، بار خدايا قبر مرا در آن قرار ده.

از ده‌ها حديث مربوط به قبر مطهر مولاي متقيان به يک حديث بسنده مي‌کنيم:

29 - امام صادق (ع) فرمود:

بِظهرِ الکوفَهِ قبرٌ لا يلوُذُ بِهِ ذوُ عاههٍ اِلاّ شفاهُ اللهُ؛ [3] .

در پشت کوفه قبري هست که هيچ صاحب مرضي به آن پناه نمي‌برد، جز اين که خداوند او را شفا مي‌دهد.

معجزات و کرامات باهره‌اي که در حرم مولاي متقيان مشاهده گرديده، بيرون از شماراست، فقط اشاره مي‌کنيم که «ابن بطوطه» مي‌نويسد: از اين روضه کرامت‌ها ظاهر مي‌شود که منشأ عقيدهِ مردم بر اين که قبر علي (ع) آنجاست همان کرامت‌ها مي‌باشد.‌در شب بيست و هفت رجب که «ليله المحيا» مي‌نامند، عراقيان، خراسانيان، فارسيان و روميان، سي تن و چهل تن، بعد از نماز خفتن در آنجا گرد مي‌آيند و بيماران افليج و زمين گير را کنار ضريح مقدس مي‌گذارند و خود به نماز و ذکر و قرآن مي‌پردازند. چون پاسي از شب گذشت همهِ مريض‌ها که شفا يافته و سالم شده‌اند، برخاسته ذکر لااله الاالله، محمد رسول الله و علي ولي الله مي‌گويند. و اين حکايت در ميان آنان به حد افاضه رسيده، گرچه من خود آن شب را درک نکردم، داستان آن را از اشخاص مورد اعتماد شنيدم. [4] .

در اينجا فقط اشاره مي‌کنيم که پيامبران فراواني در نجف و کوفه مدفون هستند، از جمله حضرت آدم و حضرت نوح، که در داخل ضريح مقدس امير مؤ‌منان (ع) مدفون مي‌باشند. [5] .

30 - در عظمت اين مکان مقدس همين بس که مولاي متقيان فرمود:

اَولُ بقعهٍ عُبِدَ اللهُ عليها ظهرُ الکوفهِ، لَمّا اَمَرَ اللهُ الملائکَهَ اَن يَسجُدُ لادَمَ، سَجَدُوا عَلي ظَهرِ الکوفَهِ؛ [6] .

نخستين بقعه‌اي که خداوند بر فراز آن پرستش شده ظَهر کوفه است. هنگامي که خداوند به فرشتگان امر فرمود که در برابر حضرت آدم (ع) سجده کنند، بر فراز ظهر کوفه او را سجده کردند.

31 - امام صادق (ع) در پشت کوفه در سه مورد از مرکب خود پياده شد و در هر يک دو رکعت نماز گزارد. ابوالفرج سندي که در محضر بود عرضه داشت: اين سه مورد که نماز گزارديد، کجا مي‌باشند؟

فرمود:

اَما الاولُ فَموضعُ قَبر اميرالمؤ‌منينَ (ع) وَ الثاني مَوضِعُ راسِ الحسَينِ (ع) و الثالِثُ مَوضِعُ مِنبَرِ القائِمِ (ع) ؛ [7] .

اما اولي محل قبر امير مؤ‌منان، اما دومي محل سر مقدس سالار شهيدان و اما سومي محل منبر حضرت صاحب الزمان (صلوات الله عليه) مي‌باشد.

32 - امام باقر (ع) در ضمن يک حديث طولاني که در مورد کيفيت بناي کعبهِ معظمه توسط حضرت آدم (ع) به تفصيل سخن گفته، در مورد ارکان چهارگانهِ آن مي‌فرمايد:

فَرَفَعَ قواعِدَ البيتِ الحرامِ بحجرٍ منَ الصفا، وَ حَجَر مِنَ المروهِ، وَ حَجَر مِن طورِ سيناءَ، وَ حَجَرٍ مِن جَبَلِ السلامِ وَ هُوَ ظهرُ الکوفَهِ؛ [8] .

آنگاه پايه‌هاي بيت الله الحرام را با سنگي از صفا، سنگي از مروه، سنگي از طور سينا و سنگي از جبل السلام که همان پشت کوفه است، بنياد نهاد.

33 - و در حديث معراج آمده است که رسول اکرم (ص) چون به «دار السلام» [9] در پشت کوفه رسيدند، جبرئيل عرضه داشت که اينجا مسجد پدرت آدم و عبادتگاه پيامبران است، فرود آي و در اينجا نماز بگزار، پس از براق پياده شده نماز گزارده، آنگاه به سوي بيت المقدس عزيمت نمود. [10] .

34. سرزمين نجف اشرف به قدري شرافت دارد که سنگ ريزه هاي آن نگين افتخار عبادت کنندگان مي‌باشد.

امام صادق (ع) به هنگام شمارش انگشتري‌هايي که بسيار فضيلت دارد، از دُرّ نجف ياد کرده مي‌فرمايد:

وَ ما يُظهرُهُ اللهُ بِالذکواتِ البيضِ بِالغَرِيّينِ؛ [11] .

و آنچه خداوند پديدار مي‌سازد در تپه‌هاي سفيد غريين.

به تفصيل از پاداش آن بحث کرده مي‌فرمايد:

خداوند از روي رحمت گسترده‌اش به شيعيان، دُرّ نجف را به قدري فراوان کرده که به رايگان به دست همگان برسد.


پاورقي

[1] وقعه صفين، ص 127؛ مستدرک الوسائل، ج 10، ص 225؛ بحار الانوار، ج 12، ص 77؛ ج 100، ص 227.

[2] فرحه الغري، ص 22؛ موسوعه العتبات المقدّسه، ج 6، ص 71.

[3] تهذيب الاحکام، ج 6، ص 34؛ وسائل الشيعه، ج 14، ص 377.

[4] سفرنامهِ ابن بطوطه، ج 1، ص 185.

[5] اثبات الوصيه، ص 14 و 132؛ تهذيب الاحکام، ج 6، ص 22 و 34؛ فرحه الغريّ، ص 48؛ الهدايه، ص 11؛ الجعفريات، ص 201؛ وسائل الشيعه، ج 14، ص 384؛ مستدرک الوسائل، ج 2، ص 314؛ ج 10، ص 219.

[6] تفسير عياشي، ج 1، ص 120؛ بحار الانوار، ج 11، ص 149؛ ج 100، ص 232؛ مستدرک الوسائل، ج 10، ص 206؛ جنّات ثمانيه،

ص 302.

[7] موسوعه العتبات المقدسه، ج 6، ص 80؛ فرحه الغريّ، ص 45.

[8] الکافي، ج 4، ص 197؛ بحارالانوار، ج 11، ص 185 و 209؛ علل الشرائع، ج 2، ص 422؛ تفسير العياشي، ج 1، ص 126.

[9] در مورد «جبل السلام»، «دارالسلام» و «وادي السلام» ان شاءالله در شماره‌هاي آينده سخن خواهيم گفت.

[10] تفسير عياشي، ج 2، ص 307؛ الکافي، ج 8، ص 235؛ بحار الانوار، ج 11، ص 333؛ ج 100، ص 386.

[11] تهذيب الا‌حکام، ج 6، ص 37؛ روضه الواعظين، ج 2، ص 411؛ فرحه الغريّ، ص 71.