بازگشت

سيماي کوفه در آيينه قرآن


شماري از آيات قرآن در کلام پيشوايان معصوم (عليهم السلام) به شهر کوفه تفسير و تأويل شده است که به تعدادي از آنها اشاره مي‌کنيم:

1 - «وَ جَعلناَ ابنَ مَريَمَ وَ امهُ آيَهً وَ آويناهُما اِلي ربوهٍ ذاتِ قرارٍ وَ مَعينٍ»؛ [1] .

پسر مريم و مادرش را آيتي قرار داديم، و آن دو را بر بلندايي جاي داديم که داراي قرارگاه و آب روان بود.

«رَبوَه» از منظر لغويين: جايگاه مرتفع، «ذاتِ قرار»: داراي کوهايه‌هاي وسيع و هموار، «مَعين»: چشمه‌سار و آب روان مي‌باشد. [2] .

از مولاي متقيان امير مؤ‌منان (صلوات الله عليه) روايت شده که فرمود: «رَبوهَ» عبارت از «کوفه»، «قَرار»؛ «مسجد کوفه» و «مَعين»؛ «فرات» مي‌باشد. [3] .

کشّاف الحقايق، امام جعفر صادق (ع) نيز در اين رابطه فرمود: «رَبوهَ» عبارت از «نجف کوفه» و «معين» «فرات» است. [4] .

علي بن ابراهيم قمي در تفسير اين آيه فرموده:

«ربوه» عبارت از «حيره»، «ذات قرار و معين» عبارت از «کوفه» مي‌باشد. [5] .

علامهِ طبرسي از امام باقر و امام صادق (عليهماالسلام) روايت کرده که منظور از «ربوه»؛ «حيرهِ کوفه و مرغزارهاي آن» و منظور از «قرار»؛ «مسجد کوفه» و منظور از «معين»؛ «فرات» مي‌باشد. [6] .

روي اين بيان ترديدي نمي‌ماند در اين که جايگاه مرتفعي که پناهگاه حضرت عيسي و مادرش حضرت مريم بود، کوفه و پيرامون آن بوده است.

2 - «وَالتينِ وَ الزيتوُنِ، وَ طُورِ سينينَ وَ هذَا البَلَدِ الامينِ»؛ [7] .

سوگند به تين، زيتون، طور سينا و اين شهر ايمن.

«تين» در لغت به معناي انجير است، ولي مفسّران آن را به مسجد الحرام، مسجد اقصي، مسجد دمشق، مسجد حضرت نوح برفراز جودي، مسجد اصحاب کهف، عصر آدم و بلاد شام تفسير کرده‌اند. [8] .

«زيتون» در لغت معلوم است، ولي از منظر مفسّران به شام، بيت المقدس، بلاد شام، بلاد فلسطين، مسجد اقصي و عصر حضرت نوح (ع) تفسير و تأويل شده است. [9] .

«طور سينين» همان طور سينا مي‌باشد، که در اين آيه «طور سينين» و در آيه‌اي ديگر «طور سينا» تعبير شده است. [10] .

«طور» در لغت به معناي کوه است و ده بار در قرآن کريم تکرار شده است. [11] .

«البلد الامين» از منظر همهِ مفسّران مکّهِ مکرّمه مي‌باشد.

و اما ارتباط آيات با کوفه:

1 - ثعلبي از شهر بن حوشب نقل کرده که منظور از «تين»؛ کوفه مي‌باشد. [12] .

2 - بسياري از مفسران عامه گفته‌اند که منظور از «تين»؛ مسجد حضرت نوح بر فراز جودي مي‌باشد. [13] .

در تفاسير فراواني تصريح شده که منظور از «جودي» فرات کوفه مي‌باشد. [14] .

3 - به اتفاق مفسران، منظور از «طور سينين» همان طور سينا مي‌باشد، که خداوند بر فراز ان حضرت موسي (ع) را مخاطب قرار داد و با او سخن گفت. سينا و سينين به معناي مبارک و زيباست [15] و طور سينا و طور سينين يعني؛ کوه مبارک و زيبا.

رسول اکرم (ص) در تفسير سورهِ مبارکهِ «تين» فرمود:

اِن اللهَ تَبارَک وَ تَعالي اختارَ مِنَ البُلدانِ اَربَعَه، فَقالَ عَز وَ جل: «وَ التينِ وَ الزيتُونِ وَ طُورِ سينينَ وَ هذَا البَلَدِ الامينِ»؛ اَلتينُ المدينَهُ، وَ الزيتُون بَيتُ المقدِسِ؛ وَ طوُر سينينَ الکوُفَهُ، وَ هذَا البَلَد الا‌مينُ: مَکهُ؛ [16] .

خداوند متعال چهار شهر را از ميان شهرها برگزيد و فرمود:

«واَلتينِ...» که منظور از تين؛ مدينه، مقصود از زيتون؛ بيت المقدس، هدف از طورسينا؛ کوفه، و منظور از البلدالا‌مين، مکهّ مي‌باشد.

اين حديث شريف بيانگر آن است که «طور سينا» در ناحيهِ کوفه بوده است.

چنانکه احاديث ديگري نيز آن را تأييد مي‌کند، از جمله:

شيخ طوسي با اسناد خود حديثي را از امام باقر (ع) پيرامون محل دفن مولاي متقيان (ع) نقل کرده، که در آخر آن فرموده است:

وَ هُوَ اَولُ طُورِ سَيناءَ؛ [17] .

آنجا اول طور سينا مي‌باشد.

3 - (وَ غيضَ الماءُ وَ قُضِيَ الا‌مرُ وَ استَوَت عَلَي الجُودِيّ) ؛ [18] .

آب فرو شد، فرمان حق انجام پذيرفت و (کشتي نوح) بر جودي استقرار يافت.

از کوهي که کشتي حضرت نوح (ع) بر آن نشست، قرآن کريم به «جودي» تعبير کرده، در تورات از آن «آرارات» تعبير شده، ولي مفسّران تورات تصريح کرده‌اند که واژهِ «آرارات» در تورات به منطقهِ وسيعي گفته مي‌شود که در ميان رود ارس، درياچهِ وان و درياچهِ اروميه قرار دارد، سپس اضافه مي‌کنند:

موافق روايات کشتي نوح بر اين کوه قرار گرفت، اين کوه بلند که ارامنه آن را «مسيس»، ترکها «آغري داغ»، ايرانيان «کوه نوح» اروپاييان «آرارات» و اعراب آن را «جودي» مي‌نامند، داراي دو قله است که يکي به مقدار چهار هزار پا از ديگري بلندتر است. [19] .

ياقوت آن را در کرانهِ شرقي دجله از نواحي موصل معرفي کرده مي‌نويسد: مسجد نوح تا به امروز بر فراز آن باقي است. [20] .

مرحوم بلاغي مي‌نويسد:

جودي کوهي است در نزديکي موصل که با کوههاي ارمنستان پيوسته واکراد در کنار آن زندگي مي‌کنند، و آن را به زبان خود «کاردو» يا «جاردو» مي‌نامند و يونانيان آن را تحريف کرده «جوردي» ناميده‌اند و چون به زبان عربي وارد شده، آن را تعريب کرده «جودي» ناميدند. [21] .

مؤ‌لّفان دائره المعارف اسلامي تأکيد دارند که جودي ربطي به کوههاي آرارات ندارد، بلکه کوه مرتفعي است در منطقهِ «بُهتان». [22] .

واژهِ بُهتان در اصل «بُختان» بود، در سفرنامه‌ها «بوتان» و «بُتّان» آمده، در سرياني «بُتان» و «بُتّان» تلفّظ مي‌شود و امروزه «بهتان» ناميده مي‌شود و در منابع مورد اعتماد به ساکنان آن منطقه «بُختي» اطلاق کرده‌اند. [23] .

شمس الدين سامي افندي از آن «آغري داغي» تعبير کرده، مي‌نويسد: نقل مي‌شود که مسجد حضرت نوح و برخي از بقاياي کشتي نوح بر فراز آن موجود است. [24] .

دکتر رحيم هويدا مي‌نويسد:

به اعتقاد ارامنه نام شهر «نخجوان» در دامنهِ کوه آرارات با ماجراي کشتي نوح مرتبط است، زيرا «نخ» به معناي کشتي و «جُوان» به معني محل استقرار مي‌باشد، آنها معتقدند که کشتي نوح در اين نقطه بر زمين نشسته و اين شهر قديمي‌ترين شهر دنيا مي‌باشد. [25] .

ولي در منابع قديمي محل کوه جودي را در کرانهِ شرقي دجله، در بين النهرين عليا نوشته‌اند. [26] و اين مطابق است با نظر ياقوت که آن را در نزديکي موصل دانسته است. [27] .

در حديثي از امام کاظم (ع) نيز روايت شده که جودي در نزديکي موصل مي‌باشد، [28] ولي امام صادق (ع) در فرازي از يک حديث طولاني مي‌فرمايد:

«وَ استَوَت عَلَي الجودِيّ» وَ هُوَ فُراتُ الکُوفَهِ؛ [29] .

آنگاه بر کوه جودي استقرار يافت و آن همان فرات کوفه مي‌باشد.

از طرح اين سه آيه به اين نتيجه رسيديم که طور سيناي حضرت موسي (ع) ، پناهگاه مريم و حضرت‌عيسي (عليهما السلام) و قرارگاه کشتي حضرت نوح (ع) در کوفه و پيرامون آن بود و به زودي پايتخت دولت کريمه در همان نقطه گسترده مي‌شود.

به اميد آن روز.


پاورقي

[1] سورهِ المؤ‌منون (23) ، آيهِ 50.

[2] التّبيان، ج 7، ص 373.

[3] تفسير عياشي، ج 3، ص 134؛ معاني الا‌خبار، ص 373؛ تفسير البرهان، ج 7، ص 24؛ بحارالانوار، ج 14، ص 239؛ ج 100، ص 227.

[4] مزار شيخ مفيد، ص 28؛ المزار الکبير، ص 116؛ کامل الزيارات، ص 48؛ تهذيب الاحکام، ج 6، ص 38؛ تفسير الصافي، ج 5، ص 182؛ تفسير البرهان، ج 7، ص 24؛ وسائل الشيعه، ج 14، ص 405؛ بحارالانوار، ج 14، ص 217؛ ج 100، ص 228.

[5] تفسير القمي، ج 2، ص 91.

[6] مجمع البيان، ج 7، ص 172؛ کنز الدّقايق، ج 9، ص 191.

[7] سورهِ التين (95) ، آيه‌هاي 1 - 3.

[8] تفسير الطبري، ج 30،ص 154؛ تفسير القرطبي، ج 20، ص 110؛ تفسير المراغي، ج 30، ص 194؛ الدرّالمنثور، ج 6، ص 365.

[9] همان.

[10] سورهِ المؤ‌منون (23) ، آيهِ 20.

[11] البقره، 63 و 93؛ النّساء، 154؛ مريم‌، 52؛ طه‌، 80؛ المؤ‌منون، 20؛ القصص، 29 و 46، الطور، 1 و التّين، 2.

[12] تفسير الثعلبي، ج 10، ص 239.

[13] تفسير الطبري، ج 30، ص 154؛ تفسير القرطبي، ج 20، ص 110؛ الدرّ المنثور، ج 6، ص 365.

[14] الکافي، ج 8، ص 281؛ تفسير العياشي، ج 2، ص 311.

[15] التّبيان، ج 10، ص 375؛ تفسير الطبري، ج 30، ص 155.

[16] معاني الا‌خبار، 365؛ الخصال، ج 1، ص 225. تفسير الصافي، ج‌7، ص 512؛ تفسير کنز الدّقائق، ج 14، ص340.

[17] تهذيب الا‌حکام، ج 6، ص 34؛ وسائل الشيعه، ج 14، ص 377؛ بحارالا‌نوار، ج 60، ص 205.

[18] سورهِ هود (11) ، آيهِ 44.

[19] قاموس کتاب مقدس، ص 40، مادهِ «آراراط».

[20] معجم البلدان، ج 2، ص 179.

[21] قصص قرآن، ص 348.

[22] دائره المعارف الاسلاميه، ج 7، ص 161.

[23] همان، ج 4، ص 249 - 253.

[24] قاموس الا‌علام‌، ترکي‌، ج 3، ص 1848.

[25] جغرافياي طبيعي آذربايجان، ص 28.

[26] سرزمين‌هاي خلافت شرقي‌، لسترنج گاي‌، ص 101.

[27] معجم البلدان، ج 2، ص 179.

[28] تفسير البرهان، ج 5، ص 146؛ تفسير العياشي، ج 2، ص 311.

[29] الکافي، ج 8، ص 235؛ تفسير العياشي، ج 2، ص 311؛ تفسير البرهان، ج 5، ص 145؛ تفسير الصافي، ج 4، ص 40.