جايگاه آن امام نور به هنگام ظهور
در احاديث فراواني، به صراحت، اعلام شده که اقامت گاه شخصي حضرت بقيةاللّه، أرواحنافداه، در دوران ظهور مسجد مقدّس سهله است. اينک شماري از اين روايات آورده مي شود.
1- محدّثان عالي مقام شيعه، با اسناد معتبر، در مجامع حديثي خود، از راويان اخبار و ناقلان آثار، روايت کرده اند که روزي در محضر مقدّس رييس مذهب، حضرت امام صادق (عليه السّلام) از مسجد سهله گفت و شنود شد. فرمودند:
أما إنّه منزل صاحبنا إذا قام بأهله؛ [1] آن جا اقامت گاه صاحب ما است، هنگامي که با خانواده اش قيام کند.
در برخي از منابع، به جاي «قامَ»، «قَدِمَ» تعبير شده است؛ [2] يعني، هنگامي که تشريف بياورد.
و در نقل برخي از محدّثان، به جاي «أما إنّه»، «مسجد السّهله» آمده است؛ [3] يعني، به جاي ضمير، اسم صريح آمده است.
2- بيش از دو قرن، پيش از ميلاد مسعود کعبه ي موعود، وجود مقدّس اميرمؤمنان (عليه السّلام) ، به هنگام ترسيم خطّ سير حضرت ولي عصر (عليه السّلام) در آستانه ي ظهور، مي فرمايد:
«کأنّي به قد عبر من وادي السلام إلي مسجد السّهلة، علي فرس مُحَجَّل [4] له شِمراخ [5] ، يزهو، و يدعو، و يقول في دعائه: «لا إله إلاّ الله حقّاً حقّاً...؛ [6] گويي او را با چشم خود مي بينم که از وادي السلام عبور کرده، بر فراز اسبي که سپيدي پاها و پيشاني اش همي درخشد، به سوي مسجد سهله در حرکت است، و زير لب زمزمه دارد و خدا را اين گونه مي خواند: «لا إله الاّالله حقّاً حقّاً...».
3- بيش از يک قرن پيش از ولادت خجسته ي حضرت حجّت (عليه السّلام) ، امام صادق (عليه السّلام) خطاب به يار با وفايش ابوبصير فرمود:
يا أبا محمّد! کأنّي أري نزول القائم (عليه السّلام) في مسجد السّهلة بأهله و عياله؛
اي ابا محمّد! گويي فرود آمدن قائم (عليه السّلام) را با اهل و عيال اش در مسجد سهله، با چشم خود مي بينم.
ابوبصير عرضه داشت: «آيا محلّ اقامت دائمي آن حضرت، در مسجد سهله خواهد بود؟». حضرت فرمود: «آري.». سپس فرمود:
مسجد سهله، اقامت گاه حضرت ادريس (عليه السّلام) بود.
مسجد سهله، اقامت گاه حضرت ابراهيم خليل الرحمان (عليه السّلام) بود.
خداوند، پيامبري را مبعوث نکرده، جز اين که در مسجد سهله نماز گزارده است.
مسجد سهله، پايگاه حضرت خضر (عليه السّلام) است.
کسي که در مسجد سهله اقامت کند، همانند کسي است که در خيمه ي رسول اکرم (صلّي اللّهُ عليه و آله و سلّم) اقامت کند.
مرد و زن با ايماني يافت نمي شود، جز اين که دل اش به سوي مسجد سهله پر مي زند.
در مسجد سهله، تخته سنگي است که تمثال همه ي پيامبران بر آن نقش بسته است.
احدي در مسجد سهله نماز نمي گزارد که با نيّت راستين خدا را بخواند، جز اين که خداوند او را با حاجت بر آورده شده از آن جا بر مي گرداند.
احدي نيست که در مسجد سهله به خدا پناهنده شود، جز اين که خداوند او را از آن چه بيم دارد پناه دهد.
ابوبصير عرض کرد: «فضيلت بسيار بزرگي است!».
امام صادق (عليه السّلام) فرمود: «آيا براي ات بيفزايم؟». عرض کرد: «بلي.». فرمود:
مسجد سهله، از آن بُقعه هايي است که خداوند دوست دارد او را در آن جا بخوانند.
شب و روزي نيست که فرشتگان به زيارت مسجد سهله نشتابند و در آن جا به عبادت حق تعالي نپردازند.
اگر من در آن سامان سکونت داشتم، هيچ نمازي را جز در مسجد سهله نمي خواندم.
اي ابا محمد! اگر مسجد سهله هيچ فضيلتي جز فرود آمدن فرشته ها و اقامت پيامبران را نداشت، همين فضيلت بس بود، در حالي که اين همه فضيلت دارد.
آن چه از فضايل مسجد سهله براي تو بازگو نکردم، بيش از فضايلي است که براي ات گفتم.
ابوبصير عرض کرد: «آيا مسجد سهله، اقامت گاه دائمي حضرت قائم (عليه السّلام) خواهد بود؟». فرمود: «آري.». [7] .
4- مفضّل در ضمن حديث مفصّلي از محضر امام صادق (عليه السّلام) پرسيد: «منزل حضرت مهدي (عليه السّلام) و مرکز اجتماع شيعيان کجا خواهد بود؟». امام صادق (عليه السّلام) در پاسخ او فرمود:
دار ملکه الکوفة، و مجلس حکمه جامعها، و بيت ماله و مقسم غنائم المسلمين مسجد السّهلة، و موضع خلواته الذّکوات البيض من الغريّين؛ [8] .
مرکز حکومت او، کوفه، و مرکز قضاوت اش، مسجد اعظم کوفه، و مرکز بيت المال و محل تقسيم غنايم مسلمانان، مسجد سهله، و محل خلوت و مناجات هايش تپّه هاي سپيد و نوراني نجف اشرف است. [9] .
5- ابوبکر حضرمي از محضر امام باقر (عليه السّلام) پرسيد: «بعد از خانه ي خدا و حرم رسول خدا (صلّي اللّهُ عليه و آله و سلّم) کدامين بقعه از همه ي بقعه ها با فضيلت تر است؟». امام باقر (عليه السّلام) فرمود:
اي ابابکر! کوفه است که پاک و پاکيزه است، و قبور پيامبران مرسل و غيرمرسل در آن است، و قبور صالحان و صدّيقان در آن است، و مسجد سهيل [10] در آن است که:
خداوند، هيچ پيامبري مبعوث نکرده، جز اين که در آن نماز گزارده است.
و فيها يظهر عدل الله؛ عدالت خداوند در آن جا ظاهر مي شود.
و فيها يکون قائمه و القُوّام من بعده؛ [11] خليفه ي قائم به حق خداوند، و ديگر قائمانِ بعد از اونيز در آن جا خواهند بود.
آن جا اقامت گاه پيامبران، و اوصياي پيامبران و صالحان است. [12] .
6- ابان بن تغلب، در سفري با امام صادق (عليه السّلام) هم سفر شد. در اطراف کوفه، در سه نقطه، امام صادق (عليه السّلام) از اسب پياده شد، دو رکعت نماز گزارد.
ابان، در مورد اين سه نقطه، از آن حضرت پرسيد. امام (عليه السّلام) توضيح داد. سومين مورد را «محلّ نزول قائم (عليه السّلام) » معرفي فرمود. [13] .
در اين حديث اگرچه به نام مسجد سهله تصريح نشده، ولي از بررسي مجموع روايات اطمينان حاصل مي شود که آن نقطه، مسجد سهله بوده است.
7- محمّد بن حسين بن عبدالله تميمي، مشهور به «ابوسوره» از بزرگان زيديّه بود. روز عرفه اي، به زيارت امام حسين (عليه السّلام) مشرّف شد. شب عيد را نيز در حائر حسيني بيتوته کرد. در پگاه عيد اضحي، به هنگام خروج از حرم امام حسين (عليه السّلام) به پيش گاه مقدّس حضرت بقيّةالله، أرواحنافداه، شرفياب شد. در محضر آن قبله ي موعود، به سوي مسجد سهله حرکت کرد. معجزه اي از آن حضرت مشاهده کرد. مستبصر شد و به آيين تشيع اثناعشري گرويد.
ابوسوره مي گويد: «هنگامي که به مقابر مسجد سهله [14] رسيديم، آن امام همام فرمود:
«هُوَ ذا منزلي؛ [15] اين جا خانه ي من است.».
در اين احاديث، از مسجد سهله به عنوان اقامت گاه حضرت بقيّةاللّه، أرواحنا فداه، به هنگام ظهور سخن رفته است در احاديث فراوان ديگري، به ابعاد ديگري از ويژگي هاي مسجد سهله اشاره شده، که شماري از آن ها را در اين جا مي آوريم:
8- شيخ طوسي، با سلسله اسناد خود، در ضمن يک حديث طولاني، از وجود مقدس اميرمؤمنان (عليه السّلام) روايت مي کند که به هنگام شمارش مساجد مبارکه ي کوفه فرمود:
و مسجد بني ظفر مسجد مبارک. والله! إنّ فيه لصخرة خضراء، و ما بعث الله من نبيّ إلّا فيها تمثال وجهه، و هو مسجد السّهلة؛ [16] .
مسجد بني ظفر، که همان مسجد سهله است، مسجد مبارکي است. به خدا سوگند! در آن، تخته سنگ سبز رنگي است که خداوند هيچ پيامبري را مبعوث نکرده، جز اين که تمثال صورت اش در آن هست.
9- مرحوم کليني، در همين رابطه، حديثي با سلسله اسنادش از امام باقر (عليه السّلام) روايت کرده که آن حضرت، در شمار مساجد مبارکه ي کوفه فرمود:
و مسجد بني ظفر و هو مسجد السّهلة؛ [17] و مسجد بني ظفر که همان مسجد سهله است.
10- امام صادق (عليه السّلام) خطاب به علاءبن رزين فرمود: «در نزديکي شما، مسجدي هست که شما آن را «مسجد سهله» مي ناميد و ما آن را «مسجد شري» [18] مي ناميم، آيا در آن مسجد نماز مي خواني؟». علاء گفت: «آري! جان ام به فدايت! من، در آن جا نماز مي خوانم.».
امام صادق (عليه السّلام) فرمود:
إئته؛ فإنّه لم يأته مکروب إلّا فرّج الله کربته - أوْ قال: قضي الله حاجته - و فيه زبرجدة فيها صورة کلّ نبيّ و کلّ وصيّ؛ [19] .
آري، آن جا برو؛ زيرا، هرگز اندوه ناکي به آن جا نمي رود، جز اين که خداوند، اندوه اش را مي زدايد. [و يا فرمود: حاجت اش را بر مي آورد]. و در آن جا زبرجدي هست که تمثال همه ي پيامبران و همه ي اوصياي پيامبران در آن است.
11- اميرمؤمنان (عليه السّلام) به مالک بن ضُمره رواسني - که از خواص اصحاب اش بود - [20] فرمود: «آيا به مسجدي که در پشت خانه ات هست، مي روي؟ و در آن نماز مي گزاري؟». مالک گفت: «اي اميرمؤمنان! معمولاً، در اين مسجد، خانم ها نماز مي خوانند.».
فرمود:
يا مالک! ذاک مسجد ما أتاه مکروب قطّ، إلاّ فرّج اللّه عنه و أعطاه حاجته؛ [21] .
اي مالک! اين، مسجدي است که هرگز شخص اندوه ناکي به آن جا نمي رود، جز اين که خداوند همّ و غم اش را برطرف مي کند، حاجت اش را بر مي آورد.
در اين حديث، اگرچه به نام «مسجد سهله» تصريح نشده، جز اين که از بررسي احاديث، اطمينان حاصل مي شود که در مورد مسجد سهله است و لذا ابن مشهدي، آن را در باب احاديث مربوط به فضائل مسجد سهله نقل کرده است. [22] .
12- امام صادق (عليه السّلام) در اين باره فرمود:
[إنّه [23] ] ما من مکروب يأتي مسجدالسّهلة، فيصلّي فيه رکعتين بين العشائين و يدعوالله تعالي، إلّا فرّج اللّه کربه؛ [24] .
هيچ غم زده اي نيست که به مسجد سهله برود و در آن دو رکعت نماز ميان مغرب و عشا بخواند و خداي را بخواند، جز اين که خداوند غم هايش را زايل گرداند.
13- از امام زين العابدين (عليه السّلام) روايت شده که فرمود:
مَنْ صلّي في مسجد السهلة رکعتين، زاد الله في عمره سنتين؛ [25] هر کس در مسجد سهله دو رکعت نماز بگزارد، خداوند، دو سال بر عمر او مي افزايد.
14- امام صادق (عليه السّلام) در اين باره فرمود:
إذا دخلتَ الکوفة، فأتِ مسجدالسهلة، فصلّ فيه واسأل الله حاجتک لدينک و دنياک...؛ [26] .
هنگامي که وارد کوفه شدي، به مسجد سهله برو و در آن جا نماز بگزار، آن گاه حاجت هاي مادّي و معنوي خود را از خداوند بطلب که:
مسجد سهله خانه ي ادريس نبي بود.
حضرت ادريس در آن جا لباس مي دوخت و نماز مي خواند.
هر کس در مسجد سهله خدا را بخواند، براي هر حاجتي که مورد علاقه اش باشد، خداوند، حاجت اش را بر مي آورد، و در روز قيامت، او را تا رتبه ي حضرت ادريس بالا مي برد، و او را از ناملايمات دنيا و نيرنگ هاي دشمنان پناه مي دهد.
15- مرحوم کليني با سلسله اسنادش از امام صادق (عليه السّلام) روايت کرده که فرمود:
بالکوفة مسجد يقال له «مسجد السهلة». لو أنّ عمّي زيداً أتاه، فصلّي فيه واستجار الله، لأجاره عشرين سنة. فيه مناخ الرّاکب و بيت إدريس النّبي (عليه السّلام) ، و ما أتاه مکروب قطّ فصلّي فيه بين العشائين و دعا الله، إلّا فرّج الله کربته؛ [27] .
در کوفه، مسجدي است که «مسجد سهله» ناميده مي شود، اگر عمويم زيد به آن جا مي رفت و به خدا پناهنده مي شد، خداوند، بيست سال او را پناه مي داد.
آن جا جايگاه سواره و خانه ي ادريس نبي (عليه السّلام) است.
هيچ غم زده اي نيست که به آن جا برود و ميان مغرب و عشا نمازي بگزارد و خدا را بخواند، جز اين که خداوند غم هايش را بر طرف مي سازد.
در نقل شيخ طوسي آمده است که پرسيدند: «منظور از «سواره» کيست؟». فرمود: «حضرت خضر (عليه السّلام) .». [28] .
16- جعفر بن محمّد بن قولويه (استاد شيخ مفيد) با سلسله اسنادش از امام جعفرصادق (عليه السّلام) روايت کرده که خطاب به ابوحمزه ي ثمالي فرمود:
اي اباحمزه! آيا عمويم زيد را در شبي که خروج کرد، ديدار کردي؟». عرض کرد: «بلي.».
فرمود: «آيا در مسجد سهيل نماز گزارد؟».
عرض کرد: «مسجد سهيل کجا است؟ آيا منظور شما مسجد سهله است؟». فرمود: «آري.».
[عرضه داشت: «نه». [29] فرمود: أما إنّه لوصلّي فيه رکعتين، ثمّ استجارالله، لأجاره سنة؛ اگر در آن جا دو رکعت نماز مي خواند، آن گاه به خدا پناهنده مي شد، بي گمان، خداوند، تا يک سال او را پناه مي داد.
ابوحمزه ي ثمالي گفت: «پدر و مادرم به فداي شما! آيا مسجد سهله اين گونه است؟». فرمود: «آري»؛
مسجد سهله، خانه ي حضرت ابراهيم بود، هنگامي که به سوي عمالقه رفت.
خانه ي حضرت ادريس آن جا بود و آن جا لباس مي دوخت.
پايگاه سواره (حضرت خضر) آن جا است.
آن جا، تخته سنگ سبز رنگي است که تمثال همه ي پيامبران در آن است.
در زير آن سنگ، تربتي است که خداوند همه ي پيامبران را از آن آفريده است.
محل عروج آن جا است. [30] .
فاروق اعظم، آن جا است، که در نقطه اي از آن است. [31] .
آن جا، رهگذر مردمان است.
آن جا، از سرزمين کوفه است.
صور، در آن جا دميده مي شود.
حشر و نشر، به سوي آن جا است.
هفتاد هزار نفر از کنار آن محشور مي شوند که بدون حساب وارد بهشت مي گردند... [32] .
17- مرحوم کليني، در همين باره از عبدالله بن ابان روايت مي کند که گفت:
روزي، در خدمت امام صادق (عليه السّلام) بوديم. خطاب به حاضران فرمود: «آيا کسي از شما، از سرگذشت عمويم «زيدبن علي» (عليه السّلام) اطّلاعي دارد؟».
يکي از حاضران گفت: «آري؛ من، تا حدّي از مطالب ايشان خبر دارم. شبي، در خانه ي معاويه بن اسحاق انصاري، در خدمت جناب زيد بوديم که گفت: «مهيّا شويد به مسجد سهله برويم و در آن جا نماز بگزاريم.».
امام صادق (عليه السّلام) پرسيد: «آيا انجام داد؟». پاسخ داد: «نه. کاري پيش آمد و او را از رفتن به مسجد سهله بازداشت.».
امام (عليه السّلام) فرمود: «اما والله! لو أعاذالله به حولاً لأعاذه؛ [33] به خدا سوگند، اگر در آن جا براي يک سال از خدا پناه مي طلبيد، خداوند به او پناه مي داد.».
سپس فرمود: «آيا نمي دانيد که
آن جا، خانه ي ادريس نبي (عليه السّلام) بود،
حضرت ادريس، آن جا خياطي مي کرد،
حضرت ابراهيم (عليه السّلام) از آن جا به سوي عمالقه رفت،
داوود از آن جا به جنگ جالوت رفت،
در آن جا تخته سنگ سبز رنگي است که تمثال همه ي پيامبران در آن است،
گِل همه ي پيامبران، از زير آن سنگ اخذ شده است،
آن جا، پايگاه سواره است؟».
پرسيدند: «سواره کيست؟». فرمود: «خضر (عليه السّلام) است.». [34] .
18- علامه ي مجلسي از امام صادق (عليه السّلام) روايت کرده که فرمود: مسجد السّهلة مناخ الرّاکب؛ مسجد سهله، پايگاه سواره است.».
پرسيدند: «منظور از سواره کيست؟». فرمود: «حضرت خضر (عليه السّلام) .». [35] .
19- ابن مشهدي، با سلسله اسنادش از علي بن ابراهيم (صاحب تفسير قمي) روايت کرده که در ضمن يک حديث طولاني از پدرش ابراهيم بن هاشم نقل کرده، که در مسجد سهله، به خدمت حضرت خضر (عليه السّلام) شرف ياب شده. در زاويه ي شرقي مسجد، از آن حضرت پرسيد: اين جا چه نام دارد؟». حضرت خضر (عليه السّلام) فرمود:
إنّه مقام الصّالحين والأنبياء والمرسلين؛ [36] اين جا، مقام صالحان و پيامبران و رسولان است.
20- ابن مشهدي، با چند طريق از «بشّار مُکاري» روايت مي کند که روزي به محضر امام صادق (عليه السّلام) شرف ياب شد، طبقي از خرماي طبرزد را در محضر امام (عليه السّلام) مشاهده کرد. امام (عليه السّلام) از آن خرما به بشّار تعارف کرد. ايشان عذر آورد که در مسير خود با حادثه ي دل خراشي مواجه شده است، لذا نمي تواند چيزي بخورد.
امام (عليه السّلام) آن حادثه را جويا مي شوند. بشّار مي گويد: «خانمي را در کوچه ديدم که زمين خورده بود. به ياد حضرت زهرا (عليهاالسلام) افتاده، گفته بود: لعن الله ظالميکِ يا فاطمة!.
گزارش، به شرطه رسيده بود. شرطه، او را دستگير کرد. به سوي زندان برد. مرتّب، با تازيانه بر سرش کوبيد. او نيز هر چه فرياد مي زد و ياري مي طلبيد، کسي جرئت نمي کرد که به ياري اش بشتابد.».
امام (عليه السّلام) دست از طعام کشيد. اشک از ديدگان مبارک اش سرازير شد. آن قدر گريست که محاسن و سينه و دستمال اش خيس شد. آن گاه به بشّار فرمود:
«بشّار! برخيز به مسجد سهله برويم و خداي را بخوانيم و آزادي آن زن را از خداوند بخواهيم».
امام (عليه السّلام) کسي را به شرطه خانه فرستاد و به او فرمود: «آن جا بماند تا هنگامي که از آن زن خبري دريافت کند.».
بشار مي گويد: «در خدمت امام (عليه السّلام) به مسجد سهله رفتيم. هر کدام دو رکعت نماز گزارديم. آن گاه امام (عليه السّلام) دست ها را به سوي آسمان برافراشت و دعاي: «أنت الله لا إله إلّا أنت...» را تا آخر خواند. آن گاه به سجده رفت. من، جز صداي نفس هايش را نمي شنيدم.
پس از مدتي سر از سجده برداشت و فرمود:
برخيز که زن آزاد شد.».
بشار گويد: «در محضر امام (عليه السّلام) حرکت کرديم. در کوچه هاي کوفه بوديم که فرستاده ي امام (عليه السّلام) آمد و آزاد شدن آن خانم را به امام (عليه السّلام) نويد داد...» [37] .
پاورقي
[1] کافي، ج 3، ص 495؛ تهذيب الأحکام، ج 3، ص 252؛ إثبات الهداة، ج 3، ص 453؛ وسائل الشيعة، ج 5، ص 267؛ بحارالأنوار، ج 100، ص 439؛ مرآت العقول، ج 15، ص 491؛ حليةالأبرار، ج 5، ص 339؛ گزيده ي کفايةالمهتدي، ص 279.
[2] ارشاد مفيد،ج 2، ص 380؛ غيبت شيخ طوسي، ص 471؛ کشف الغمّة، ج 3، ص 253؛ المستجاد، ص 264؛ بحارالأنوار، ج 52، ص 331.
[3] مزار شيخ مفيد، ص 25؛ المزار الکبير، ص 134؛ نيز ر.ک: الصراط المستقيم، ج 2، ص 251.
[4] مُحَجَّل، به اسبي گفته مي شود که قسمتي از پاهاي آن، سفيد و درخشان باشد. [لسان العرب، ج 3، ص 65].
[5] شِمْراخ، عبارت از سپيدي باريک هلال گونه اي است که از پيشاني اسب به سوي لب هايش کشيده شود. [فقه اللّغه، ثعالبي، ص 67].
[6] دلائل الإمامة، ص 458؛ نيز ر.ک: العدد القويّة، ص 75؛ منتخب الأثر، ج 3، ص 250.
[7] المزارالکبير، ص 134؛ بحارالأنوار، ج 100، ص 436؛ مستدرک الوسائل، ج 3، ص 417؛ نيز ر.ک: قصص الأنبياء، راوندي، ص 80.
[8] بحارالأنوار، ج 53، ص 11.
[9] ذکوات، جمعِ ذکات، به معناي سنگ ريزه هاي مشتعل و درخشان است. [مجمع البحرين، ج 1، ص 159]. به تپّه هاي نجف اشرف، به جهت سنگريزه هاي شفّاف و درخشنان اش که «دُرِّ نجف» ناميده مي شود، «ذکوات بيض» مي گويند. امام صادق (عليه السّلام) به هنگام بيان انگشتري هايي که دوست دارد همه ي شيعيان داشته باشند، از دُرِّ نجف چنين ياد مي کند: «ومايظهره الله بالذَّکَواتِ الْبيضِ بالغريّين»؛ و آن چه خداوند در تپّه هاي شفّاف و درخشانِ نجف پديد مي آورد. [تهذيب الأحکام، ج 6، ص 37].
[10] در حديث شانزدهم بيان خواهد شد که منظور از مسجد سهيل، همان مسجد سهله است.
[11] منظور از قائمان بعد از حضرت بقيّةالله (عليه السّلام) جانشينان آن حضرت اند؛ زيرا، به طوري که سيّد مرتضي علم الهدي به تفصيل بيان فرموده، با ارتحال حضرت بقيّةاللّه، أرواحنافداه، تکليف برداشته نمي شود و چون بايد هرگز روي زمين خالي از حجّت نباشد، بايد پيشواياني به عنوان جانشينان آن حضرت در روي زمين باشند [رسائل الشّريف المرتضي، ج 3، ص 146].
شايد منظور از قائمان بعد از او، امامان معصوم (عليهم السّلام) باشند که بر اساس عقيده ي قطعي ما، رجعت خواهند کرد. [بحارالأنوار، ج 100، ص 440]
شيخ حرّ عاملي، در اين باره، شش وجه فرموده است. [الا يقاظ من الهجعة بالبرهان علي الرّجعة، ص 366]
از امام صادق (عليه السّلام) روايت شده که بعد از قائم ما، يازده پيشوا خواهد بود [غيبت شيخ طوسي، ص 478].
از رسول اکرم (صلّي اللّهُ عليه و آله و سلّم) روايت شده که در شب ارتحال اش، نامه اي به اميرمؤمنان (عليه السّلام) تحويل دادند و وصيّت فرمودند که آن را امامان (عليهم السّلام) دست به دست، به حضرت مهدي (عليه السّلام) برسانند، او نيز به هنگام وفات به فرزندش مرحمت کند [غيبت طوسي، ص 151؛ نيز ر.ک: جزيره ي خضراء، ص 39-44؛ کمال الدين، ج 1، ص 358؛ مصباح المتهجّد، ص 406].
[12] تهذيب الأحکام، ج 6، ص 31؛ کامل الزّيارات، ص 26؛ المزارالکبير، ص 113؛ مختصرالبصائر، ص 178؛ الرّجعة، استرابادي، ص 99؛ وسائل الشيعة، ج 5، ص 255؛ حليةالأبرار، ج 5، ص 340، بحارالأنوار، ج 53، ص 148 و ج 100، ص 440؛ مستدرک الوسائل، ج 3، ص 416.
[13] کافي، ج 4، ص 572؛ حليةالأبرار، ج 5، ص 341؛ وسائل الشيعة، ج 14، ص 401؛ روزگار رهايي، ج 2، ص 654.
[14] در مورد مقابر مسجد سهله، در کتاب اجساد جاويدان، ص 42، به تفضيل سخن گفته ايم. در تشرّف سي و هفتم نيز در اين رابطه سخن خواهيم گفت. از بررسي منابع تاريخي معلوم مي شود که پس از اسلام نيز افرادي در اين مسجد دفن شده اند، که از آن جمله است:
الف) يحيي بن عبدالله بن محمّد بن عمر الأطرف بن اميرالمؤمنين (عليه السّلام) که به دست هارون الرشيد به شهادت رسيد و در مسجد سهله مدفون شد. [الفائق، ج 3، ص 436].
ب) علي بن ابراهيم خياط، صاحب چندين اصل، که به سال 207 ه وفات کرد. ابراهيم بن محمد علوي بر پيکرش نماز خواند. [رجال شيخ طوسي، ص 480؛ قاموس الرجال، ج 7، ص 259].
ج) احمدبن محمد طايي، که پنج روز مانده از جمادي الآخره 281 ه در کوفه درگذشت. [تاريخ طبري، ج 8، ص 168].
[15] الخرائج والجرائح، ج 1، ص 471؛ الثاقب في المناقب، ص 597؛ منتخب الأنوار المضيئة، ص 161؛ الصراط المستقيم، ج 2، ص 212؛ مدينةالمعاجز، ج 8، ص 151؛ گزيده ي کفايةالمهتدي، ص 230.
[16] امالي شيخ طوسي، ج 1، ص 168؛ نيز ر.ک: الغارات، ج 2، ص 484؛ المزارالکبير، ص 118؛ مستدرک الوسائل، ج 3، ص 396.
[17] کافي، ج 3، ص 489؛ تهذيب الأحکام، ج 3، ص 250؛ المزارالکبير، ص 119؛ وسائل الشيعة، ج 5، ص 249؛ نيز ر.ک: خصال، ج 1، ص 301؛ روضةالواعظين، ج 2، ص 336؛ بحارالأنوار، ج 100، ص 438.
[18] اين واژه، در بحارالأنوار و متن چاپي قرب الاسناد «شري» ثبت شده است. در نسخه ي خطّي آن [نسخه ي کتابخانه ي آيةالله مرعشي، به شماره ي 3918] «بري»، در وسائل و حاشيه ي آن نسخه ي خطّي «ثري» ثبت است.
[19] قرب الإسناد، ص 159؛ وسائل الشيعة، ج 5، ص 268؛ بحارالأنوار، ج 100، ص 437.
[20] مستدرکات علم الرّجال، ج 6، ص 334.
[21] المزار الکبيرص 133؛ نيز ر.ک: کامل الزّيارات، ص 28؛ بحارالأنوار، ج 100، ص 403؛ مستدرک الوسائل، ج 3، ص 445.
[22] همان.
[23] لفظ «إنّه» فقط در مزار شيخ مفيدهست.
[24] مزار شيخ مفيد، ص 26؛ تهذيب الأحکام، ج 6، ص 38؛ المزارالکبير، ص 134؛ وسائل الشّيعة، ج 5، ص 266؛ بحارالأنوار، ج 100، ص 440.
[25] مزار شيخ مفيد، ص 26؛ المزارالکبير، ص 134؛ مستدرک الوسائل، ج 3، ص 417؛ بحارالأنوار، ج 100، ص 436. [در مزار کبير به جاي «سنتين»، «سنين» چاپ شده که غلط چاپي است ].
[26] قصص الأنبياء، قطب راوندي، ص 80؛ قصص الأنبياء، جزائري، ص 65؛ بحارالأنوار، ج 100، ص 434؛ مستدرک الوسائل، ج 3، ص 413.
[27] کافي، ج 3، ص 495؛ مرآت العقول، ج 15، ص 491؛ وسائل الشّيعة، ج 5، ص 267؛ بحارالأنوار، ج 10، ص 439.
[28] تهذيب الأحکام، ج 3، ص 252.
[29] جمله ي «قال: لا» در اکثر منابع افتاده است، ولي درکامل و مستدرک موجود است.
[30] علاّمه ي مجلسي فرموده: «شايد منظور از جمله ي «معراج آن جا است.»، اين باشد که رسول اکرم (صلّي اللّهُ عليه و آله و سلّم) هنگامي که در شب معراج نزول کرده، در مسجد کوفه نماز گزارده، به مسجد سهله تشريف فرما شده، از آن جا به آسمان ها عروج فرموده است، و شايد منظور اين باشد که معراج معنوي براي مؤمنان، در آن جا حاصل مي شود.». [بحارالأنوار، ج 100، ص 437].
[31] و در مورد «فاروق اعظم» احتمال داده اند که منظور، وجود مقدّس حضرت ولي عصر (عليه السّلام) باشد. معناي حديث، چنين خواهد بود که در نقطه اي از مسجد سهله، توسّط حجّت خدا، بين حق و باطل، فرق گذاشته مي شود.». او، براي اين سخن استشهاد فرموده به حديث پنجم که در فرازي از آن، امام باقر (عليه السّلام) مي فرمايد: «عدالت خدا، در آن جا ظاهر مي شود و قائم به عدل الهي در آن جا خواهد بود.». [همان ].
[32] کامل الزّيارات، ص 25؛ مزار شيخ مفيد، ص 24؛ تهذيب الأحکام، ج 6، ص 37؛ وسائل الشّيعه، ج 5، ص 265؛ بحارالأنوار، ج 100، ص 436؛ مستدرک الوسائل، ج 3، ص 415.
[33] در نقل قطب راوندي، به اين تعبير آمده: «اگر عمويم به هنگام خروج به مسجد سهله مي رفت و در آن نماز مي گزارد و به خدا پناه مي برد، خداوند، بيست سال به او پناه مي داد.». [قصص الأنبياء، ص 79؛ بحارالأنوار، ج 46، ص 182؛ مستدرک الوسائل، ج 3، ص 414]. در نقل ابن مشهدي چنين آمده: «به خدا سوگند! اگر يک سال از خدا پناه مي خواست، خداوند، سال ها به او پناه مي داد.». [المزارالکبير، ص 135؛ مستدرک الوسائل، ج 3، ص 417].
[34] کافي، ج 3، ص 494؛ مرآت العقول، ج 15، ص 491؛ بحارالأنوار، ج 100، ص 435؛ وسائل الشّيعة، ج 5، ص 266؛ نيز ر.ک: کتاب مَنْ لايحضره الفقيه، ج 1، ص 151.
[35] بحارالأنوار، ج 13، ص 303؛ قصص الأنبياء، جزايري، ص 299.
[36] المزارالکبير، ص 141؛ مزار شهيد، ص 274؛ بحارالأنوار، ج 100، ص 444؛ مستدرک الوسائل، ج 3، ص 444.
[37] المزارالکبير، ص 136؛ مزار شهيد، ص 269؛ بحارالأنوار، ج 100، ص 441؛ مستدرک الوسائل، ج 3، ص 419.