بازگشت

تشرف سيد محمد علي تبريزي


جناب آقا ميرزا هادي بجستاني از عالم فاضل سيد محمد علي تبريزي نقل مي کند: در سال تشرف به عتبات عاليات بين تبريز و کرمانشاه در يکي از منازل بين راه نهري بود.

من از قافله عقب ماندم.

وقتي خواستم از نهر عبور کنم، پياده شدم که قضاي حاجت کنم.

قاطرم متوجه آب شد و پايش لغزيد و در آب فرو رفت و چون اثاثيه من روي حيوان بود، خود را در نهر انداختم که او را بيرون آورم، اما نمي دانستم که آن جاگود است.

از قضا نهر بيشتر از يک شتر عمق داشت.

من هم در آب فرو رفتم و آب مرابه همراه مرکب مي برد گاهي پايم به زمين مي رسيد و گاهي سرم در آب فرو مي رفت.

تقريبا چهار ساعت به اين حالت همراه آب مي رفتم تا اين که شکمم مملو از آب ومشرف به هلاکت شدم همان جا به حضرت ولي عصر عجل اللّه تعالي فرجه الشريف متوسل گرديدم.

ناگاه در حال بيهوشي سيدي را کنار نهر ديدم.

دست آوردند و من و آن حيوان را از آب بيرون کشيدند.

چشمم مي ديد لکن زبان و ساير اعضايم حس وحرکتي نداشت.

کنار نهر بر زمين افتادم و از هوش رفتم.

قدري گذشت و هوا تاريک شده بود.

صداي چاووش و ساير رفقاي اهل قافله راشنيدم وقتي به من رسيدند، مدتي مرا معلق نگاه داشتند تا آبها از درونم خارج شد وقدري به حال آمدم.

بعد مرا به منزلي بردند که تقريبا سه فرسخي آن جا بود.

دو شب در آن جا مانديم تا حال من بجا آمد.

و ديگر آن سيد را نديدم و احتمال نمي رفت که اهل آن محل باشد، چون تمام اهالي آن ديار کرد ناصبي و سني متعصب که به خون زوار تشنه اند، مي باشند.

و از برکت دست مبارک آن سرور و يمن قدوم آن بزرگوار،همان جا تا نجف اشرف، هميشه مهمان زوار و ديگران بودم و کمال خوشي و آسايش براي من فراهم بود. [1] .


پاورقي

[1] ج 1، ص 101، س 3.