توسل مردي از توابع اصفهان
مردي صالح از اهل دهقانان (از توابع اصفهان) گفت: يک روز به امامزاده قيس مشرف شدم و خيال داشتم به همگين (از توابع سميرم واطراف شهرضاي اصفهان) بروم.
هوا سرد بود.
تاريکي شب مرا گرفت و راه را گم کردم.
با خود گفتم امشب از سرماهلاک مي شوم و يا آن که گرگ مرا مي درد.
بيچاره شدم و همان جا به امام زمان (ع) متوسل گشته و زاري نمودم.
ناگاه هوا روشن شد و مثل اين که کسي دستم را گرفت.
طولي نکشيد که به سرعت، سه فرسخ را طي و خود را در قبرستان همگين ديدم و باز هوا تاريک شد. [1] .
پاورقي
[1] ج 2، ص 198، س 2.