توسل جمعي در بيابان
محمد بن خالد برقي نقل کرد: در سفري که با جمعي همراه بوديم، ناگاه از مسير راه منحرف شديم.
يک نفر از رفقا به کناري رفت و فرياد زد: يا صالح (يا اباصالح) ارشدونا الي الطريق رحمکم اللّه.
(يا اباصالح، راه را به ما نشان دهيد.)
در اين هنگام رفيق ما (آن کس که از ديگران کناره گرفت و فرياد برآورد) صداي نازکي را شنيد که مي گويد: راه طرف راست است.
او به من گفت: چنين صدايي به گوشش خورده است، ولي به بقيه همراهان نگفت.
من هم به ساير دوستان گفتم: طرف راست را بگيريد و حرکت کنيد.
بعد به همان طرف رفته و راه را پيدا کرديم [1] .
پاورقي
[1] ج 2، ص 201، س 26.