بازگشت

ابرو


أزجّ؛ [1] .

کمان و کشيده.

أزجّ الحاجبين؛ [2] .

کشيده و کمان ابرو.

المشرف الحاجبين؛ [3] .

بلند ابرو.

أبلج؛ [4] .

گشاده.

أبلج الحاجب؛ [5] .

گشاده ابرو.

أجلي الحاجبين؛ [6] .

گشاده ابرو.

المقرون الحاجبين؛ [7] .

ابروان نزديک به هم.

از اين تعبيرات، چند مشخّصه ي ابروي زيباي حضرت به دست مي آيد:

الف) ابرواني کشيده و کماني دارند. جزري گفته است: «الزجج: تقويس في الحاجب مع طول في طرفه و امتداده»؛ [8] يعني، ازجّ، به ابرويي گفته مي شود که در عين کمان بودن، کشيده است و در طرفين امتداد دارد.

در مورد پيامبر نيز اين صفت نقل شده است. [9] .

ب) ابرواني بلند و پر پشت دارند. «المشرف» به معناي «برآمده و برجسته» است؛ [10] يعني، ابروي حضرت، علاوه بر کشيده بودن، پر پشت و مرتفع و بلند است.

ج) ابروان حضرت به هم پيوسته نيست. «ابلج»، به تنهايي، به معناي زيبايي و گشادگي چهره است، امّا وقتي همراه «حاجب» آمده، يعني، ميان دو ابرو، عاري از مو است. «بلجة» به معناي «نقاوة ما بين حاجبين (قسمت خالي بين دو ابرو)» [11] است، چنان که «اجلي» نيز همين معنا را مي رساند.

د) فاصله ي ابروان حضرت از هم، کم است. «المقرون» مي رساند که ابروها، فاصله ي زيادي از هم ندارند، بلکه دو ابرو، به هم نزديک اند.

اين صفت نيز در مورد حضرت پيامبرصلي الله عليه وآله نقل شده است. [12] .


پاورقي

[1] الملاحم والفتن، ص 74 (از نعيم).

[2] کمال الدين، ج 2، ص 468 (م: ج 2، ص 212) [ملاقات ].

[3] الغيبة، نعماني، ص 215 (م: ص 307).

[4] الملاحم والفتن، ص 74 (از نعيم).

[5] کمال الدين، ج 2، ص 445 (م: ج 2، ص 178) [ملاقات ].

[6] الملاحم والفتن، ص 72 (از نعيم).

[7] فلاح السائل، ص 200.

[8] بحارالأنوار، ج 52، ص 13.

[9] معاني الأخبار، ص 80.

[10] العين، ج 6، ص 253؛ مجمع البحرين، ج 5، ص 74.

[11] لسان العرب، ج 2، ص 215 (از جوهري).

[12] الکافي، ج 1، ص 443.